responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 178

 

باریجه ، صمغِ تندْ بویِ چند گیاه از جنس فرولا (تیرة چتریان )، بویژه ف . گالبانیفلوا یا ف . روبریکائولیس / اروبسنس (رجوع کنید به تعلیقات رنو و کولن بر تحفة الاحباب ، 154 ـ 155؛ و تعلیقات م . لوی بر اقراباذین سمرقندی ، ش 483، ص 235). برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن : به فارسی بارْزَد (نیز به صورتهای بیرْزَد/ بیرْژَد / بیرْزَه / بیْرژَه / بیْرزَی ؛ ولی مؤلف برهان قاطع بارْزَد را معرّب بیرزد دانسته است )، وَشا / وِشا ، و جز اینها؛ به عربی ، قِنَّة ، کَلَخ (به زبان عامّة اندلس ؛ ابن بیطار، ج 4، ص 77)، و جز اینها؛ به ترکی ، قاصْنی / قاسْنی (مثلاً، حکیم مؤمن ، ص 43).

باریجه از روزگاران بسیار قدیم ، در خاورمیانه و نزدیک ، صمغی شناخته شده بوده و در بین النهرین باستان ، استعمال دارویی آن بسیار رواج داشته است (رجوع کنید به لوی ، که در تعلیقات خود بر اقراباذین کِندی ، ش 30، ص 239 ـ 240، نامهای اَکَّدی و سومری آن را آورده است ). دو تن از قدیمترین گیاهداروشناسان اروپا، پلینیوس رومی (23 ـ 79 م ) و دیسقوریدوس یونانی (قرن اوّل م )، نیز آن را به عنوان مادّه ای دارویی وصف کرده اند (در لاتینی با نام گالْبانُم / گَلْبَنُم ، مأخوذ از خالْبانی / خَلبَنی یونانی ، و آن نیز مأخوذ از خِلْبناه عبری ). ولی شاید کاربرد قدیمتر باریجه به عنوان یکی از مواد خوشبو (عطریات ) بوده است (رجوع کنید به سفر خروج ، 30: 34ـ 35، که باریجه در عداد مَیْعَه و اَظفار و کُندُر در ترکیب بخور خوشبویی به کار می رفته است ). احتمالاً خواص دارویی گوناگون آن بعدها بتدریج کشف شده است . این گیاهداروشناسان رویشگاه آن نوع باریجه ای را که می شناختند سوریه ذکر کرده اند (دیسقوریدوس ، کتاب الحشائش ، فصل 3، به نقل ابن بیطار، همانجا). احتمال داده اند که گیاه باریجه ، که هنوز هم گونه هایی از آن بومی ایران و افغانستان است ، از طریق بین النهرین به سوریه و فلسطین برده شده باشد (رجوع کنید به تعلیقات لوی بر اقراباذین کندی ، همانجا).

حکمای قدیم چند گونه باریجه ذکر کرده اند. از جمله ، جالینوس (به نقل ابن بیطار، همانجا) می گوید: «دو نوع است ، یکی سرشیر مانند و سبک و سفیدتر ( از گونة دیگر ) ؛ دیگری غلیظتر و چسبناکتر، واین دومی بهتر است و شایستة استعمال ». دیسقوریدوس (همانجا) می گوید: «بهترین باریجه آن است که شبیه به کندر است ، تکّه تکّه شونده و صافی و چسبناک ، که در آن ، ( ریزه های ) چوب بسیار نباشد...» (گفتة این دو را ابن سینا در قانون ، ج 1، ص 421، نقل کرده است ). انطاکی (ج 2، ص 222) دو گونة آن را ذکر می کند: «یکی زرد، و این بهتر است ، و ( دیگری ) سفید سبُک ؛ با آرد باقلا و صمغ بَنه و اُشَق در آن غِش می کنند، و فرق ( میان باریجة طبیعی و تقلبی ) سبکی و رنگ ( آن دو ) است ». صاحب اختیارات بدیعی (ص 50 ـ 51) می گوید: «بارزد ... سه نوع است : بَرّی وبحری و جَبَلی ». علّت این تشتت آراء دربارة جنس و رنگ و بوی (و نیز قوّة فعّالة ) باریجه یکی تنوع گیاهان باریجه آور است ، و دیگر برخی مشابهتهای باریجه (از لحاظ تندی بوی ، شکل و برخی خواص درمانی ) با صمغهای چند گیاه دیگر از همان تیرة چتریان (سگبیج ، انجدان ، گاوشیر، اشق ، و جز اینها) و، درنتیجه ، امکان التباس آنها با یکدیگر. اختلاف نظر دربارة ماهیت گیاه باریجه تا جایی است که عقیلی علوی شیرازی (ص 105) آن را به اشتباه از تیره ای دیگر (تیرة سَرویان ) دانسته می گوید: «بارزد لغت فارسی است . به عربی قنه ... و به هندی بریجا و به لغتی گنده بهروزه نامند و به این نام ( در هند ) معروف است ... آنچه به تحقیق پیوسته و دیده شده لبن درختی است عظیم به قدر سَرو که تنة آن را به تیشه و غیر آن جابجا خراشیده از آن تراوش می نماید... در بنگاله از کوهستان مورنگ بسیار می آورند... جِرم چوب آن مانند سرو و دیودار ... و گفته اند که لبن دیودار است ...». اشتباه عقیلی عمدتاً ناشی از یکی شمردن بارزد، قنه ، بریجا و گنده بهروزه است : بریجا در هندی معادل بارزد/ باریجه / قنه است ، در حالی که گنده بهروزه (به املای درست تر: گَنده فیروزه / بِروزَه ) در هندی شیرابة بدبو یا تربانتینِ خامِ گونه ای کاج است به نام علمی پینوس لُنگیفولیا ، و نه «لَبنِ» دیودار، که فقط چوب و قطران آن در هند داشته یا هنوز دارد (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به دایماک و همکاران ،ج 3، ص 378 ـ 382). از دانشمندان متأخر، شلیمر ، استاد داروشناسی و پزشکی دارالفنون ناصری ، از روی علم و معاینة شخصی ، دقیقترین توضیح را، دربارة باریجه های ایران ، در 1874 داده است (ص 295 ـ 296)؛ توضیح او تقسیم دوگانة انطاکی را چنین تأیید می کند: «گالبانم را عطاران ایران به نامهای گوناگون قاسنی و بارزد و باریجه و وَشا می شناسند، اما آنان دونوع مختلف را، که از دو گیاه کاملاً متمایز به دست می آید، با یکدیگر خَلط می کنند: 1) قاسنی و بارزد و باریجه سه نام مترادف است برای گالبانم قهوه ای ( عسلی ) رنگ که محصول فرولاگالبانیفلو است ... و روستاییان درّه های خرقان و ساوه آن را با نام بالَنْبو برداشت می کنند؛ 2) وشا، که صمغ سفید رنگ دُرما اُشری است ... و من نام گالبانم سفید به آن می دهم (برای وصف و تصویر رنگی گیاه فرولا گالبانیفلو» قهرمان ، ج 7، ش 800).

رویشگاههای عمدة گیاهان باریجه آور در ایران و افغانستان را چنین گزارش کرده اند: شلیمر (همانجا) رویشگاهِ ف .گالبانیفلوا را از جمله در دَهْ گَردون (= دِه گِردو؟ بر سر راه شیراز)، کوههای ساوجبلاغ (میان تهران و قزوین )، درّة لار کوهستان البرز، دره های خرقان و ساوه ، و رویشگاه دُرما اُشری (گیاه وشا) را دامنة کوههای نزدیکِ رِشْم (شهرستان شاهرود) ذکر کرده است . قهرمان (همانجا) رویشگاه ف . گالبانیفلوا را منطقة البرز (دماوند، میان تهران و فیروزکوه ، درة لار نزدیک پُلور)، سمنان و شمال شرقی ایران (کُپه داغ میان قوچان و لطف آباد، گردنة الله اکبر) گزارش کرده است . دایماک و همکاران به نقل از مآخذ دیگر، رویشگاه ف . گالبانیفلوا را در ایران پیرامون همدان و میان شیراز و کرمان ، و در افغانستان در درة هریرود و ناحیة بادغیس (نزدیک هرات ) ذکر کرده اند. به گزارش کریمی و محجوب ، «گونه های ( گیاه ) باریجه در بیشتر نقاط ایران می رویند... ولی بیشترین میزان بهره برداری ( تجاری ) از مناطق سرجنگلداریهای کل خراسان (بیرجند، طبس ، اسفراین ) و تهران به عمل می آمده ».

دربارة مزاج و قوّة باریجه نیز حکما اختلاف کرده اند. مثلاً جالینوس (همانجا) می گوید که قنه «ملیّن و محلّل است و از حیث گرمی در آغاز درجة سوم یا در آخر درجة دوم ». ابن سینا (همانجا) معتقد است که قنه در دوم گرم و در سوم خشکانده است ». تلخیصی از خواص درمانی باریجه و چگونگی استعمال آن به زعم حکمایی که ابن بیطار از آنان نقل کرده چنین است : (حمول یا تدخین آن ) مدرّ طمث و مسقط جنین است ؛ (ضماد آن با سرکه و نطرون ) جوشهای نرم را از میان می بَرَد؛ (خوردن آن ) برای درمان سرفة مزمن و نفس تنگی و پارگی عضلات سودمند است ؛ (ضماد آن ) برای پهلو درد و تحلیل دملها سودمند است ؛ (استنشاق بوی آن ) زنانِ مبتلا به اختناق رحم و مصروعان را به حال طبیعی باز می گرداند؛ (گذاشتن آن بر روی دندان کرم خورده ای که درد کند) درد دندان را آرام می کند (دیسقوریدوس )؛ برای رفع اِعیاء (= خستگی ، بیحالی ، فرسودگی ، ناتوانی ) و کُزاز سودمند است ؛ کَلَف (= کک مک ، لک و پیس چهره ) را می برد (مسیح بن حَکَم ، متوفی 210)؛ مضرت زهر مار و کژدم را دفع می کند، ازینرو، در تریاقها به کار می رود (حُبَیش بن الحَسَن ، متوفی 260)؛ محلل بادها و رویانندة گوشت است (رازی )؛ عَدَسات (= دانه های سُرخک ؟) را رفع می کند؛ (چکاندن محلول آن با روغن سوسن در گوش ) برای دردهای «سَرد» گوش ، سردرد و تحلیل آماسهای «سَردِ» گوشها سودمند است ؛ پادزهر همة سَمها است ؛ ( زیانی نیز دارد که ) گوشت را فاسد می کند (ابن سینا)؛ (آشامیدن دو دِرم آن با آب ) بواسیر را می بَرَد (مأخذ نامشخص )؛ جانشین آن هموزن آن سگبینج یا نیم وزن آن صمغِ گاوْشیر/ جاوْشیر است (اسحاق بن عِمران ، قرن سوم ). و اما در روزگار ما کریمی و محجوب (همانجا) می گویند با اینکه «باریجه اثر نیروبخش ، ضد نزله و ضد تشنج دارد، امروزه استفاده از آن ( در ایران ) در... طبّ داخلی فراموش شده است ».

به گفتة همین دو، از فواید کنونی باریجه یکی این است که دامها به چرای بوتة آن راغب اند و دامداران گیاه آن را برای تعلیف زمستانی انبار می کنند (زیرا معتقدند که خوراک آن در کمّ و کیف شیر دامها مؤثّر است )؛ دیگر فایدة بازرگانی آن بدین معنی که چون باریجه در برخی از کشورهای خارجی ، مصرف صنعتی دارد (اندکی برای تهیة چسب بیرنگ ویژة چسبانیدن سنگهای قیمتی ، و بیشتر در صنایع عطرسازی )، باریجة معیاربندی شده (که ویژگیهای آن از حیث رنگ و خلوص و غیره در گزارش آمده است ) جزو کالاهای فرعی صادراتی ایران بوده است . در آخرین آمار منتشر شده ، راجع به سال 1372، گزارش صادرات باریجه چنین است (گمرک ... ایران ، 1373، کُد 1302): جمعاً 236 ، 62 کیلوگرم به ارزش 110 ، 635 ، 54 ریال ، به آلمان ، فرانسه ، کانادا و لیبی (به ترتیب نزولی حجم صادرات ).


منابع :
(1) علاوه بر کتاب مقدس . عهد قدیم ؛
(2) ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة ، بولاق 1291؛
(3) ابن سینا، کتاب القانون فی الطب ، بولاق 1294؛
(4) علی بن حسین انصاری شیرای ، اختیارات بدیعی : قسمت مفردات ، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371 ش ؛
(5) داوودبن عمر انطاکی ، تذکرة اولی الالباب ، قاهره 1308ـ1309؛
(6) محمد حسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمد معین ، تهران 1361 ش ؛
(7) تحفة الاحباب فی ماهیة النبات و الاعشاب ، مع ترجمة بالفرنساویة و حل مشکلاته لرنو و کلن ، پاریس 1934؛
(8) محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، تهران ( تاریخ مقدمه 1402 ) ؛
(9) محمد حسین بن محمد هادی عقیلی علوی شیرازی ، مخزن الادویة ، کلکته 1844، چاپ افست تهران 1371 ش ؛
(10) احمد قهرمان ، فلور ایران ، ج 7، تهران 1364 ش ؛
(11) حسین کریمی الیزئی ، محمدرضا محجوب ، «شناخت ویژگیهای گیاه باریجه »، در سمینار مدیریت منابع طبیعی تجدید شوندة منطقة زاگرس (3ـ6 تیرماه 1364: یاسوج ) ، مجموعة مقالات و گزارشهای ارائه شده ، تهران ( بی تا. ) ؛
(12) گمرک جمهوری اسلامی ایران ، سالنامة آمار بازرگانی خارجی ... ایران (صادرات )، 1372، تهران 1373 ش ؛


(13) William Dymock, C. J. H. Warden & David Hooper, Pharmacographia Indica, London 1890-1893;
(14) Yaqub b. Ish ¤ a ¦ q Kind ¦ â , The medical formulary or Aqra ¦ ba ¦ dh i ¦ n of al- Kind i ¦ , ed. & tr. Martin Levey, Madison 1966;
15- Muhammad b Ali â Samarqand ¦ â , The medical formulary of al- Samarqand ¦ â , ed. & tv. Martin Levey & Noury Al-Khaledy, Philadelphia 1967;
(16) J. L. Schlimmer, Terminologie medico-pharmaceutique et anthropologique fran µ aise-persane , Tehran 1874, repr 1956.

/ هوشنگ اعلم /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست