responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1591

 

بَکربن عبدالله مُزَنی بصری ، مکنّی به ابوعبدالله ، محدث و فقیه قرن اول و دوم. از نسبت او (بصری ) چنین برمی آید که در بصره متولد شده ولی زمان تولدش دانسته نیست (ذهبی ، ج 4، ص 532). ابونعیم (ج 2، ص 224) به نقل از ابوبکر آجری ، وی را از قبیلة بنی ثَقیف دانسته است ، در صورتی که سایر منابع در این باره نظری نداده اند، تنها ابن سعد (ج 7، قسم 1، ص 152) گزارش کرده است که وی از جانب مادرش برادری داشته به نام خطّاب بن جبیر ثقفی . ابوالحجاج مزّی (ج 4، ص 218) نیز خطّاب بن جبیر ثقفی را از مشایخ بکربن عبدالله شمرده است . شاید انتساب وی به قبیلة بنی ثقیف بر همین اساس بوده باشد. وی از کسانی مثل مغیرة بن شعبة * ، ابن عباس ، ابن عمر، انس بن مالک * ، ابورافع صائغ و بسیاری دیگر از اتباع تابعان حدیث شنید (ابونعیم ، ج 2، ص 230؛
ذهبی ، همانجا؛
مزی ، ج 4، ص 217؛
ابن عماد، ج 1، ص 135)؛
سپس به عنوان محدّثی که جمعی از مشایخ بزرگ از گروه اتباع را درک کرده بود، به نشر شنیده های خود پرداخت . محدثان بسیاری از وی حدیث شنیده و روایت کرده اند. از جمله راویان او عاصم * ، قتاده * ، ابن فضاله ودیگران ، که خود از محدثان بزرگ بوده اند، قابل ذکرند (ابن سعد، ج 7، قسم 1، ص 153؛
مزی ، ج 4، ص 217ـ218). وی از محدثانی است که مورخان او را ستوده و توثیق کرده اند؛
ابن سعد (ج 7، قسم 1، ص 152؛
مزی ، همانجا) ضمن توثیق او می گوید: مزنی کثیرالحدیث بود. مزنی را با حسن بصری و ابن سیرین * یاد می کنند؛
سلیمان تَیمی ، که خود از راویان مزنی است ، حسن بصری را پیر بصره ، و بکر مزنی را جوان بصره خوانده است (ابن سعد، همانجا؛
ذهبی ، ج 4، ص 532). ذهبی (ج 4، ص 535) به نقل از حمیدالطَویل ، شاگرد مزنی ،وی را مستجاب الدعوه دانسته است . عبدالله بن بکر مزنی ، فرزند مزنی ، از خواهرش نقل می کند که گفته است : پدر تصمیم گرفته بود که هر گاه دو نفر دربارة «قَدَر» نزاع کنند، فوراً دو رکعت نماز بخواند و این سخن دلالت بر این دارد که در آن روز مکتب قدریّه بر بصره حاکم بوده است (ذهبی ، ج 4، ص 533؛
ابونعیم ، ج 2، ص 225). وی شخصی زاهد و پارسا بوده است . بعضی از مطالب و بیانات عارفانه و زاهدانة او در منابع ثبت شده است (ابن سعد، ج 7، قسم 1، ص 153؛
ذهبی ؛
ابونعیم ، همانجاها). زمانی وی را برای تَصَدّی مقام قضا دعوت کردند، ولی او آن را نپذیرفت (ابن سعد، همانجا؛
ذهبی ، ج 4، ص 534ـ 535). مزنی با اینکه از اغنیای عصر خود بود، بیشتر در مجمع فقرا و مساکین می نشست و برای آنان حدیث می گفت و از این عمل اظهار رضایت می کرد (ذهبی ؛
ابن سعد، همانجاها؛
ابونعیم ، ج 2، ص 227). سال درگذشت او را 106 یا 108 ثبت کرده اند (ابن عماد، همانجا؛
بخاری جعفی ، ج 1، قسم 2، ص 90؛
مزی ، همانجا)؛
به عقیدة ابن سعد 108 درست تر است (همانجا).


منابع :
(1) ابن سعد، کتاب طبقات الکبیر ، چاپ ادوارد سخو، لیدن 1321ـ1347/1904ـ1940، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(2) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت 1399/1979؛
(3) احمدبن عبدالله ابونعیم ، حلیة الاولیاء و طبقات الا صفیاء ، بیروت 1387/1967؛
(4) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، کتاب التّاریخ الکبیر ، بیروت 1407/ 1986؛
(5) محمدبن احمد ذهبی ، سیر اعلام النّبلاء ، ج 4، چاپ شعیب ارنووط و مأمون صاغرجی ، بیروت 1402/1982؛
یوسف بن عبدالرحمان مزّی ، تهذیب الکامل فی اسماء الرّجال ، بیروت 1403 ـ 1405/ 1983 ـ 1985.

/ عبدالله کیانی فرید /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1591
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست