responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1573

 

بَک رجوع کنید به بیگ Ùˆ بیگم NNNبُکاء ، (گریه) Ø‌التی نشان دهندة Ø‌زن ØŒ خوف ØŒ خضوع Ùˆ ندامت انسان Ú©Ù‡ در قرآن ØŒ روایات Ùˆ سلوک عرفانی بر آن تأکید شده است. در قرآن (برای مثال اسراء:109Ø› مریم :58) Ùˆ بخصوص در اØ‌ادیث ØŒ گریستن به هنگام عبادات توصیه شده است . گویند Ú©Ù‡ Ø‌ضرت Ù…Ø‌مد صلی الله علیه وآله وسلم برخی اوقات در نماز به آوای بلند Ù…ÛŒ گریست . چنین سیره ای از خلفای نخستین ØŒ ابوبکر Ùˆ عمر، نیز روایت شده است .

انگیزة اصلی گریه ØŒ ترس از خدا («خَشیَة اللّه ») Ùˆ از روزجزا Ùˆ عدم یقین از Ø‌Ú©Ù… الهی Ùˆ عذاب جهنم ذکر شده

است . گریه اغلب بر گناهان است Ùˆ بر برخی ناتوانیهای خصی Ùˆ بر سالهای تباه شدة گذشته ØŒ یا بر ایام گذشتة بازگشت ناپذیر زندگی این جهان ØŒ Ú©Ù‡ دار امتØ‌ان است . انگیزة گریه ممکن است ترØ‌Ù… بر دیگران باشد؛ بر گمراهان در دین ا بر مردگان Ú©Ù‡ از اصلاØ‌ سرنوشت خود ناتوان اند. گاه اشتیاق جنّت یا لقای Ø‌Ù‚ Ùˆ مانند آن موجب گریه است . بَکّائان غلب در گریه به عفو Ùˆ رØ‌مت الهی امیدوار بودند Ùˆ Ø‌مایت خداوند در روز رستخیز Ùˆ نجات از آتش دوزخ Ùˆ بخشایش گناهان خود Ùˆ دیگران Ùˆ نیز ورود به بهشت Ùˆ کسب ثواب

را از او Ù…ÛŒ طلبیدند (در این باره به برخی اØ‌ادیث نیز Ù…ÛŒ توان استناد کرد). به سان گدایان Ú©Ù‡ با گریستن امکان موفقیت بیشتری Ù…ÛŒ یابند (هادنک ØŒ ص 109)ØŒ این سائلان معنوی نیز با گریه امید برانگیختنِ رØ‌مت Ø‌Ù‚ را داشتند تا شاید بدین وسیله پاره ای از عذاب اخروی خود را در این جهان متØ‌مل شوند. به نوشتة ابونعیم اصفهانی در Ø‌لیة الاولیاء (ج 7ØŒ ص 149) «در میانة بهشت Ùˆ دوزخ بیابانی است گسترده Ú©Ù‡ آن را جز بکّائان در ننوردند».

ابوالدرداء، سه دلیل برای گریة خود Ù…ÛŒ آورد: ترس از سرنوشتی Ú©Ù‡ پس از مرگ در انتظار ماست Ø› Ù…Ø‌ال بودن هر گونه کوشش از آن پس برای رستگاری خود؛ ناآگاهی از فرمان الهی در روز Ø‌ساب (جاØ‌ظ ØŒ البیان ØŒ ج 3ØŒ ص 151Ø› Ùˆ به روایتی دیگر از ابن قُتیبه در عیون الاخبار ØŒ ج 2ØŒ ص 359). یزیدبن مَیسَره برای گریه عموماً هفت دلیل Ù…ÛŒ شمرد: «فَرَØ‌ ØŒ Ø‌زن ØŒ فَزَع ØŒ وَجَع ØŒ ریاء، شکر از خدا Ùˆ خشیت ازو» (ابونعیم ØŒ ج 5ØŒ ص 235). ابوسعید خَرّاز هجده دلیل ذکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ همة آنها فرع سه نوع از گریه است : «من الله »، «الی الله » Ùˆ «علی الله » (سَرّاج طوسی ØŒ ص 229).

نماز (از جمله نمازهای فریضه )ØŒ تفکر دربارة خداوند، تلاوت قرآن ØŒ Ùˆ روایت Ø‌دیث ØŒ خطبه Ùˆ داستانهای اخلاقی ØŒ سخنان پارسایانه Ùˆ مراقبات ØŒ همه فرصتی است برای گریستن . در منابع Ù…ÛŒ خوانیم Ú©Ù‡ مسلمانان متقی شب را تا بامداد، در خلوت به گریه Ùˆ تأمل در آیه یا آیاتی از قرآن ØŒ Ú©Ù‡ دربارة عذاب گناهکاران است ØŒ Ù…ÛŒ گذرانند. Ùˆ کسانی به هنگام دعا Ùˆ توسل ØŒ غالباً در خانة کعبه ØŒ در آویخته به کسوة کعبه ØŒ یا در برابر Ø‌جرالاسود، Ùˆ نیز در قبرستانها Ùˆ مشاهد Ù…ÛŒ گریند. قاریان قرآن Ùˆ راویان Ø‌دیث Ùˆ واعظان Ùˆ گویندگان قصه های دینی در Ø‌ین کار خود Ù…ÛŒ گریند، Ùˆ غالباً شنوندگان را نیز به گریه وامی دارند. گویند یکی از قُصّاص پیش از سخنش به مستمعان Ù…ÛŒ گفت : «اَعیرونی دُموعَکم » (اشکتان را به من عاریت دهید؛ ابونعیم ØŒ ج 5ØŒ ص 112). Ø‌تی مجلس («مَØ‌ضَر»)های خاصی بر پا Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ در آن Ø‌اضران Ù…ÛŒ گریستند Ùˆ پس از آن غذا Ù…ÛŒ خوردند (همان ØŒ ج 2ØŒ ص 347).

گاه دو تن مسلمان پارسا به گفتگو در مباØ‌Ø« دینی Ù…ÛŒ پرداختند Ùˆ در آن اشکها Ù…ÛŒ ریختند. گویند Ù…Ø‌مدبن سُوقه Ùˆ ضِراربن مُرَّه یکدیگر را هر جمعه Ù…ÛŒ دیدند Ùˆ با هم به گریه Ù…ÛŒ نشستند (همان ØŒ ج 5ØŒ ص 4ØŒ 91). بَدیل Ùˆ شَمیت Ùˆ کَهمَس ØŒ به مناسبتی گرد آمدند Ùˆ گفتند: «بیایید امروز بر آب خنک بگرییم (Ú©Ù‡ فردای قیامت بدان دسترس نیست )» (همان ØŒ ج 6ØŒ ص 213). ذکر زاری طولانی بَکّائی ( به نام عون بن عبدالله ) (Ú©Ù‡ با عبارت «ویØ‌ÛŒ ! بایّ Ø´ÛŒ ءٍ لم اعص ربّی » آغاز Ù…ÛŒ شود) در Ø‌لیة الاولیاء (ج 4ØŒ ص 255Ù€260) آمده است . شرØ‌ زاریِ کوتاهتر مردی را Ú©Ù‡ از بنی اسرائیل پنداشته اند در عیون الاخبار (ج 2ØŒ ص 284) Ùˆ بØ‌Ø« سه تن از بکّائان را در Ø‌لیة الاولیاء (ج 10ØŒ ص 163) Ù…ÛŒ توان یافت .

توانایی بر گریستن فضیلتی خاص شمرده Ù…ÛŒ شد Ùˆ نشانه ای از شوق دینی Ùˆ تفضّل الهی بود: «نه هر طالب تواند اشک ریزی » انصاری ØŒ ص 51). ابوبکر وقتی چند یمنی را دید Ú©Ù‡ هنگام تلاوت قرآن Ù…ÛŒ گریستند، گفت : «ما نیز این چنین بودیم ØŒ Ù„ÛŒ اینک دلهایمان سخت شده است » (جاØ‌ظ ØŒ البیان ØŒ ج 3ØŒ ص 151). عامربن عبدقیس مأیوسانه دست بر چشم برد Ùˆ فریاد زد «دریغا چشمانی خشک Ùˆ از کار افتاده Ú©Ù‡ هرگز نم اشکی نمی یابد» (همو، البخلاء ØŒ ص 6). Ùˆ ابوسلیمان دارانی معتقد ود Ú©Ù‡ ناتوانی بر گریستن نشانة رها کردن خداست بنده ا (سُلمی ØŒ ص 81). یوسف بن Ø‌سین رازی ØŒ از آنجا Ú©Ù‡ دیگر Ù‡ هنگام تلاوت قرآن نمی گریست ØŒ به مردم ری Ø‌Ù‚ Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ Ùˆ را زندیق بخوانند (ابونعیم ØŒ ج 10ØŒ ص 240). Ùˆ نیز ازثابت بُنانی نقل شده است : در چشمی Ú©Ù‡ نگرید خیری نیست (همان ØŒ ج 2ØŒ ص 323). در روایت است Ú©Ù‡ Ø‌ضرت رسول صلی الله علیه Ùˆ آله وسلم در دعا از خداوند Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ Ùˆ را چشمانی گریان عطا کند تا با ریزش اشک قلب صافی گردد («اللهم ارزقنی عینین هطّالتَینِ تشفیانِ القلب بذرف الدمع من خشیتک »، ابونعیم ØŒ ج 2ØŒ ص 196Ù€197Ø› ونسینک ØŒ 1917ØŒ ص 89). Ùˆ به همین مناسبت ØŒ Ø‌دیث «تَباکی » نزد همگان Ø‌دیث صØ‌ÛŒØ‌ÛŒ به شمار آمده است : «بگریید، وگرنه به گریستن تظاهر کنید» (ابکوا فان لم تبکوا فَتباکوا). سابقة Ø‌دیث تباکی اØ‌تمالاً به قول اسØ‌اق نینوایی (ص 235) باز Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ گفت : «اگر در دلت اندوهی نیست لااقل چهره ات را با غبار غم بپوشان .»

ابونعیم اصفهانی نام بسیاری از زهّادِ گریان Ùˆ یا کسانی را Ú©Ù‡ مردم را به گریه توصیه کرده اند آورده است . با اینهمه کسانی Ú©Ù‡ لقب «بَکّاء» داشته اند یا فقط بدان صفت شهرت داشته اند اندک بوده اند؛ از جمله : ÛŒØ‌یی البَکّاء (از بصره Ø› ابونعیم ØŒ ج 2ØŒ ص 347)Ø› ابوسعید اØ‌مدبن Ù…Ø‌مد البکّاء (همان ØŒ ج 7ØŒ ص 385)Ø› هِشام بن Ø‌َسّان (ونسینک ØŒ 1917ØŒ ص 85 به بعد) Ùˆ ابراهیم البَکّاء (سلمی ØŒ ص 87). کسانی چون صالØ‌ مُرّی ØŒ غالب جَهضَمی ØŒ کَهمَس Ùˆ Ù…Ø‌مدبن واسع نیز به گریه شهرت داشته اند.

بر خلاف آنچه نیکلسون ( > د. دین Ùˆ اخلاق < ØŒ ج 2ØŒ ص 100)ØŒ ونسینک (1917،ص 86)ØŒ ماسینیون (ص 167)ØŒ لامنس (ص 152)ØŒ پِلاّ (ص 94) Ùˆ دُزی (ذیل واژه ) گمان کرده اند، بکّائان «طبقة » خاصی تشکیل نمی داده اند Ùˆ «بکّاء» بیشتر لقبی عام برای کسانی بوده Ú©Ù‡ به کثرت Ù…ÛŒ گریسته اند، Ùˆ گاهی نیز به عنوان لقب به فردی داده Ù…ÛŒ شده است . از این Ø‌یث ØŒ اصطلاØ‌ «بکّاء» تا Ø‌دی به اصطلاØ‌ Ø‌َمّاد شبیه است Ú©Ù‡ در Ø‌لیة الاولیاء (ج 5ØŒ ص 69) برای کسی به کار رفته Ú©Ù‡ در شادی Ùˆ غم ØŒ همه وقت ØŒ Ø‌مد خدای Ù…ÛŒ گزارد. ازینروست Ú©Ù‡ ذکر «بکّائون » در میان قدمای بنی اسرائیل هم آمده است (ابن قتیبه ØŒ ج 2ØŒ ص 284Ø› ابونعیم ØŒ ج 5ØŒ ص 164). Ù…Ø‌مدبن واسع Ú©Ù‡ خود از کبار بکّائان بود، لقب «بکّاء» را بر خود خوش نمی داشت (ابونعیم ØŒ ج 2ØŒ ص 347).

در میان زاهدان چهار ایراد بر گریستن وارد شده است : نخست آنکه گریه عملی اختیاری نیست Ø› دوم اینکه گریه Ù…ÛŒ تواند بار غم را بکاهد Ùˆ خاطر را آرام بخشد Ùˆ به همین Ù„Ø‌اظ مردود است . دربارة سفیان بن عُیَیْنه گفته اند Ú©Ù‡ او با بالاگرفتن سر، اشک را در چشمانش باز Ù…ÛŒ داشت Ùˆ با این عمل ØŒ به گفتة خود، زمانی بیشتر اندوه را در درون نگاه Ù…ÛŒ داشت (همان ØŒ ج 9ØŒ ص 327)Ø› سوم اینکه گریه امری خارجی است ØŒ Ùˆ بنابراین Ù…ÛŒ تواند ناشی از تظاهر Ùˆ تزویر باشد. برای مثال گریة دروغین برادران یوسف (یوسف :16). Ùˆ همچنین به Ø‌دیثی استشهاد شده است Ú©Ù‡ «مؤمن با قلب Ù…ÛŒ گرید Ùˆ منافق با سر». چون گریستن تظاهری خارجی است ØŒ در هیچیک از کتب اساسی تصوف فصلی بدان اختصاص نیافته است ØŒ ولی در ابواب «Ø‌زن » Ùˆ «خشوع » Ùˆ مانند آن ذکر گریه استطراداً آمده است . فصل بیست Ùˆ هفتم کتاب مختارنامة عطار («در صفت گریستن ») موردی خاص است Ú©Ù‡ ضرورتاً به بØ‌Ø« ما مربوط نیست Ø› چهارم اینکه بسیاری از صوفیان متأخر بر آن بودند Ú©Ù‡ خود را مغلوبِ اØ‌ساسات کردن تا به Ø‌د گریستن ØŒ نشانة ضعف است .

به گریة صوفیان در سماع Ùˆ در زیارت مشاهد اولیا Ùˆ گریستن Ø‌اجیان در مشاهدة Ù…Ú©Ù‡ Ùˆ وقوف در عرفه Ùˆ روضة نبوی ØŒ Ùˆ به گریة شیعیان بر امامانشان Ùˆ در مشاهد آنان ØŒ Ùˆ گریة توّابین Ùˆ خوارج Ùˆ دیگران نیز باید اشاره کرد. گریة بکّائان یکی از آشکارترین پیوندهای زهد اسلامی Ùˆ مسیØ‌ÛŒ است . «گریه دوستی » مسیØ‌یت اولیه از طریق راهبان قبطی Ùˆ سریانی (شنوده ØŒ افرایم ØŒ یوØ‌نایِ اِفسوسی ØŒ اسØ‌اق نینوایی Ùˆ دیگران ) مستقیماً به بکّائان مسلمان Ù…ÛŒ پیوندد؛ Ùˆ این مثالی از تطور دو شاخة معروف است Ú©Ù‡ از تنة مسیØ‌یت اولیه جدا Ù…ÛŒ شود: شاخه ای در جهان مسیØ‌یت غربی (اگوستین ØŒ کاسین Ùˆ دیگران )ØŒ Ùˆ شاخه ای در شرق . جریان شرقی خود به سه شاخه منقسم Ù…ÛŒ شود: یکی نمایندة استمرار مسیØ‌یت شرقی است از طریق توما مَرجاوی تا ابن عبری Ùˆ دیگران Ø› دیگری شعبة یهودی است (ونسینک ØŒ 1927)Ø› سومین ØŒ سنت گریه است در میان زهّاد مسلمان . در خاتمه باید یادآور شد: «بکّائون »ی Ú©Ù‡ ابن هِشام (ج 2ØŒ ص 895 به بعد) ذکر کرده است ØŒ غیر از بکّائان این مقاله است .

منابع : علاوه بر قرآن Ø› ابن جوزی ØŒ صفة الصفوة Ø› ابن قتیبه ØŒ عیون الاخبار ØŒ قاهره 1928ØŒ ج 2ØŒ ص 261 به بعد؛ ابن هشام ØŒ سیرة رسول الله ØŒ چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1859Ù€1860Ø› اØ‌مدبن عبدالله ابونعیم ØŒ Ø‌لیة الاولیاء ØŒ قاهره 1932Ø› عبدالله بن Ù…Ø‌مد انصاری ØŒ رسائل ØŒ تهران 1319 Ø´ Ø› عمروبن بØ‌ر جاØ‌ظ ØŒ البخلاء ØŒ چاپ Ø‌اجری ØŒ قاهره 1971Ø› همو، البیان والتبیین ØŒ چاپ عبدالسلام هارون ØŒ ج 3ØŒ ص 149 به بعد؛ عبدالله بن علی سراج طوسی ØŒ اللمع فی التصوف ØŒ چاپ نیکلسون Ø› Ù…Ø‌مدبن Ø‌سین سلمی ØŒ طبقات الصوفیة ØŒ قاهره 1953Ø› خلیل بن ایبک صفدی ØŒ تشنیف السمع فی انسکاب الدمع ØŒ قاهره 1321/1903ØŒ ص 34Ø›

J. Balogh "Dasz ، Gebetweinen'", Archiv fدr Religionswissenschaft, 27 (1929), 365 ff., 29 (1931), 201 ff.; idem, "Unbeachtetes in Augustins Konfessionen", Didaskaleion, IV (1926), 10 ff.) Imber lacrimarum); R. Dozy, Supplإment aux dictionaires arabes, Leiden 1881, svv. "Bakka   ", "Rik ¤ k ¤ a"; Encyclopaedia of religion and ethics, ed. James Hastings, Edinburgh 1980-1981, s.v. "Asceticism (Muslim)"(by R. A. Nicholson); Karl Hadank, Die Mundarten von Khunsa  r , etc., CIX; W. Heffening, "Die griechische Ephraem-Paraenesis gegen das Lachen in arabischer Uebersetzung", Oriens Christianus, XI (1936), 54 ff.; Isaac of Nineveh, Mystic treatises, tr. A. J. Wensinck, (Verhandelingen der Koninklijke Akademie van Wetenschappen te Amsterdam, Letterkunde, N. R. 23, no. I, 1923); H. Lammens, L'Islam, Croyances et Institutions, 2nd ed., Beirut 1941, 152-155; L. Massignon, Essai sur les origines du lexique technique de la mystique musulmane, 2nd ed., 1954, 166-167; F. Meier, in Oriens, IX (1956), 323; K. Meuli, Das Weinen als Sitte; J. H. Palache, "Ueber das Weinen in der jدdischen Religion", ZDMG, 70 (1916), 251 ff.; Ch. Pellat, Le milieu basrien et al formation de G § a  h ¤ iz ; H. Ritter, "Studien zur islamischen Frخmmigkeit I", Der Islam , 21 (1933); Eduard Sachau, Der erste Chalife Abu Bekr , initzungsberichte der preussischen Akademic der Wissenschaften zu Berlin, 1913, I, 21 ff.; A. J. Wensinck, Concordance et Indices de la tradition musulmane, s.v. "Baka  "; idem, Handbook of the early Muhammadan tradition, Leiden 1927, s. v. "weeping"; idem, Some Semitics rites of mourning and religion, (Verhandelingen der Koninklijke Akademie van

Wetenschappen te Amsterdam, Letterkunde, N. R. 18, no. I, 1917); G. Zappert,"Ueber den Ausdruck des geistigen Schmerzes im Mittelalter", Denkschr. d. Ak. Wien, v (1854), 73 ff.

/ ف . مایر، برگرفته از ( د. اسلام ) /

تکمله . واژة بُکاء در قرآن نیامده است ØŒ اما کلمات همریشه با آن هفت بار به کار رفته اند (دُخان : 29Ø› نجم : 43ØŒ 60Ø› یوسف : 16Ø› اسراء،: 109Ø› توبه : 82Ø› مریم : 58)Ø› از این میان دو آیة (اسراء: 109Ø› مریم : 58) در وصف هدایت یافتگانی است Ú©Ù‡ به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان ØŒ خاشعانه Ù…ÛŒ گریند. در قرآن دوبار (توبه : 92Ø› مائده : 83) نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع ) به کار رفته Ú©Ù‡ یک مورد آن (مائده : 83) در وصف Ùˆ تمجید برخی کشیشان Ùˆ راهبان مسیØ‌ÛŒ ØŒ به هنگام شنیدن آیات قرآنی ØŒ است . همچنین واژه های تضرع ØŒ Ø‌زن Ùˆ کلمات همریشه با آنها مکرر در قرآن به کار رفته است . از نظر قرآن ØŒ گریستن از خوف خداوند Ùˆ با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است . گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستØ‌ب دانسته شده Ùˆ در روایات توصیه شده است . از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است Ú©Ù‡ قرآن را با گریه تلاوت کنید، Ùˆ اگر به گریه نمی افتید Ø‌ال گریه به خود بگیرید (غزالی ØŒ ج 1ØŒ ص 368Ø› فیض کاشانی ØŒ ص 225).

در کتب اخلاقی Ùˆ عرفانی ØŒ با استناد به قرآن Ùˆ روایات ØŒ Ø‌الات Ø‌زن ØŒ تضرع Ùˆ بکاء نیکو شمرده شده اند. ابن فهد Ø‌Ù„ÛŒ (ص 167) گریه را نشانة رقت قلب دانسته Ú©Ù‡ خود نشانة اخلاصی است Ú©Ù‡ در پرتو آن اجابت Ø‌اصل Ù…ÛŒ شود. ÙˆÛŒ (ص 168) Ø‌دیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ در آن خداوند دوستار قلب Ø‌زین دانسته شده است . همچنین در روایتی از پیامبر Ùˆ امام صادق علیهماالسلام چشمی Ú©Ù‡ از خشیت خداوند بگرید، در زمرة چشمانی شمرده شده است Ú©Ù‡ در قیامت گریان نخواهند بود (همان ØŒ ص 169Ù€170Ø› فتّال نیشابوری ØŒ ص 493). در Ø‌دیث دیگری پیامبر اکرم گریه بر گناه را باعث ایمنی از دوزخ دانسته است (فتال نیشابوری ØŒ ص 495). با اینهمه ØŒ گریستن برای امور دنیوی نه تنها توصیه نشده بلکه در مواردی منع شده Ùˆ در Ø‌دیثی Ú©Ù‡ ابن Ø‌نبل (ج 5ØŒ ص 235) از پیامبر نقل کرده ØŒ شیطانی دانسته شده است . غزالی (ج 6ØŒ ص 183) در Ø‌دیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ØŒ از گریة اهل دوزخ در قیامت خبر Ù…ÛŒ دهد.

گریستن برمصائب اهل بیت پیامبر Ùˆ ائمه علیهم السلام ØŒ بویژه امام Ø‌سین علیه السلام ØŒ در میان شیعیان از اهمیت بسیار برخوردار است Ùˆ با تاریخ تشیّع Ùˆ فرهنگ شیعی پیوندی ناگسستنی دارد. طبرسی (ص 363ØŒ به نقل از عیون الاخبار ) از امام رضا علیه السلام آورده است Ú©Ù‡ آنکه مصائب ما را ذکر کند Ùˆ بگرید یا بگریاند، چشم او در روزی Ú©Ù‡ چشمها گریان اند نخواهد گریست . جعفربن Ù…Ø‌مد قولویه در کتاب معتبر کامل الزیارات ØŒ اØ‌ادیث بسیاری دربارة گریه بر امام Ø‌سین علیه السلام Ùˆ فضیلت آن نقل کرده است Ø› از جمله در روایتی از امام صادق علیه السلام ØŒ چشمی Ú©Ù‡ برØ‌سین علیه السلام بگرید، Ù…Ø‌بوب خداوند دانسته شده Ø› Ùˆ در روایتی دیگر از امام Ø‌سین علیه السلام ØŒ گریستن به یاد آن Ø‌ضرت باعث ایمنی از آتش دوزخ شمرده شده است (ص 168ØŒ 207).

در روایات شیعی ØŒ براساس Ø‌دیثی از امام صادق علیه السلام ØŒ از پنج نفر با عنوان بکّائون (گریه کنندگان ØŒ بسیار گریه کنندگان ) سخن رفته است : Ø‌ضرت آدم علیه السلام Ú©Ù‡ در اندوه دوری از بهشت بسیار Ù…ÛŒ گریست Ø› یعقوب علیه السلام Ú©Ù‡ در فراق یوسف آنچنان گریست تا چشمانش سفید شد Ùˆ بینایی خود را از دست داد ( رجوع کنید به یوسف : 84)Ø› یوسف علیه السلام Ú©Ù‡ گریه اش در فراق یعقوب به Ø‌ّدی بود Ú©Ù‡ زندانیان هم بند او به تنگ آمدند؛ فاطمه سلام الله علیها، Ú©Ù‡ پس از رØ‌لت پیامبر بسیار Ù…ÛŒ گریست Ùˆ برای پرهیز از آزردن دیگران به مقابر شهدا در خارج شهر Ù…ÛŒ رفت Ùˆ Ù…ÛŒ گریست تا اندوه ÙˆÛŒ فروبنشیند؛ علی بن Ø‌سین علیهماالسلام ØŒ Ú©Ù‡ سالها در ماتم پدر

Ùˆ مصائب کربلا Ù…ÛŒ گریست Ùˆ این آیه را Ú©Ù‡ در قرآن از زبان یعقوب علیه السلام است ØŒ تلاوت Ù…ÛŒ کرد: اِنّما اَشْکُوا بَثّی Ùˆ Ø‌ُزْنی الی الله Ùˆ أعْلمُ من اللّهِ مالا' تعلمونَ (فتال نیشابوری ØŒ ص 493Ù€494Ø› مجلسی ØŒ ج 11ØŒ ص 204ØŒ ج 12ØŒ ص 264ØŒ ج 43ØŒ ص 155).

منابع : علاوه برقرآن Ø› ابن Ø‌نبل ØŒ مسند اØ‌مدبن Ø‌نبل ØŒ استانبول 1402/1982Ø› ابن فهد Ø‌Ù„ÛŒ ØŒ عدّة الدّاعی Ùˆ نجاØ‌ السّاعی ØŒ چاپ اØ‌مد موØ‌دی قمی ØŒ بیروت 1407/1987Ø› Ø‌سن بن فضل طبرسی ØŒ مکارم الاخلاق ØŒ چاپ علاءالدین علوی طالقانی ØŒ کربلا ( بی تا. ) Ø› Ù…Ø‌مدبن Ù…Ø‌مد غزالی ØŒ اØ‌یاء علوم الدین ØŒ بیروت 1412/1992Ø› Ù…Ø‌مدبن Ø‌سن فتال نیشابوری ØŒ روضة الواعظین ØŒ بیروت 1986Ø› Ù…Ø‌مدبن شاه مرتضی فیض کاشانی ØŒ المØ‌جة البیضاء فی تهذیب الاØ‌یاء ØŒ چاپ علی اکبر غفاری ØŒ بیروت 1403/1983Ø› جعفربن Ù…Ø‌مد قولویه ØŒ کامل الزّیارات ØŒ چاپ جواد قیّومی ØŒ قم 1417Ø› Ù…Ø‌مدباقربن تقی مجلسی ØŒ بØ‌ارالانوار ØŒ بیروت 1403/ 1983.

/ مالک Ø‌سینی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1573
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست