responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1485

 

بغداد ، پیمان ، پیمان همکاری و نظامی میان ترکیه ، عراق ، انگلستان ، پاکستان و ایران ، منعقد در 1334 ش / 1955. این پیمان جایگزین متو (سازمان پیمان خاورمیانه ) بود،اما پس از خروج عراق از آن سنتو * (سازمان پیمان مرکزی ) نامیده شد. ایالات متحدة امریکا، با اینکه بزرگترین حامی انعقاد این پیمان بود، و حتی بخش عمده ای از هزینه های آن را تأمین می کرد و، به تعبیری ، گردانندة اصلی پشت صحنه به شمار می رفت ، هیچگاه رسماً بدان نپیوست ، اما نمایندگانش به عنوان ناظر یا به عناوین دیگر، در جلسات آن ، بویژه جلسه های نظامی و اقتصادی ، شرکت می کردند. برای نپیوستن رسمی امریکا دلایلی ذکر کرده اند؛ از جمله : پرهیز از رویارویی آشکار با اتحاد جماهیر شوروی ، و برنینگیختن مخالفتهای بیشتر سران کشورهای غیرمتعهد و جهان سوم ، نظیر جواهرلعل نهرو و جمال عبدالناصر (زیرینگ ، ص 313؛ فرهنگ

تاریخ ، ج 1، ص 295؛ مدنی ، ج 1، ص 334؛ هوشنگ مهدوی ، ص 135).

پیمان بغداد عملاً بیش از سه سال دوام نیاورد و فایدة محصَّلی هم برای کشورهای عضو نداشت . فضای پر تنش و خصم آلود جنگ سرد (از پایان جنگ جهانی دوم در 1324 ش / 1945 تا حدود اواخر دهة 1340 ش / 1960)، صف آراییهای سیاسی ـ نظامی ، و موقعیتهای سیاسی کشورهای عضو، زمینة انعقاد این پیمان را فراهم آورد که در اینجا به برخی از مهمترین این موارد اشاره می شود:

با پایان یافتن جنگ کره و تقسیم آن به دو کشور در 1332 ش / 1953 و جبهه بندی سیاسی و نظامی ، شرق آسیا به منطقه ای بحرانی تبدیل شد. این رویداد و همچنین از میان رفتن سلطة سیاسی فرانسه بر هندوچین در 1333 ش / 1954، به انعقاد پیمان سیتو (پیمان آسیای جنوبی شرقی ) وتشکیل پیمانهای نظامی و دفاعی دیگر انجامید ( رجوع کنید به سیل ، ص 190). ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی ) نیز زنجیرة نظامی کشورهای غربی را، از کانادا تا یونان و ترکیه ، در مرزهای جنوبی اتحاد شوروی کشیده بود. در مرزهای دو بلوک سیاسی ـ نظامی جنگی نبود، اما نیروهای نظامی مجهز و آماده در برابر هم صف کشیده بودند. خاور نزدیک ، میانه ، و دور همگی دستخوش آشوب بود. در این هنگام ، با قدرت یافتن جمال عبدالناصر (حک : 1332ـ 1349 ش / 1954ـ1970) و جنبش ملی گرایان در مصر، مبارزه برای ملی کردن آبراه سوئز آغاز شد، و در نتیجه روابط سیاسی مصر و انگلیس و فرانسه به وخامت گرایید و بر مناسبات سیاسی مصر با انگلیس و برخی کشورهای غربی ، و نیز روابط خارجی بعضی کشورهای عربی با این کشورها تأثیر گذاشت . حکومت متمایل به غرب سرهنگ ادیب شیشَکْلی (حک : 1331ـ1332 ش / 1953ـ1954) در سوریه با کودتا سقوط کرد و نظامیان متمایل به سیاست مصر بر سر کار آمدند و بدین ترتیب بحران کشورهای عربی شدت گرفت . حکومت ملی گرای مصدق (حک : 1330ـ1332 ش ) نیز با کودتا ساقط شد و دولت متمایل به غرب در ایران بر سر کار آمد. نوری سعید، سیاستمدار قدیمی و طرفدار غرب ، در 1333 ش / 1954 کابینة خود را تشکیل داد و به نوبة خود بر شدت بحران سیاسی در بخشی از مناطق عربی افزود. پاکستان نیز همچنان با هندوستان برخوردهای نظامی مرزی و سیاسی داشت . در این فضای سیاسی بود که نطفة پیمان بغداد بسته شد و کشورهایی که به آن پیوستند، با توجه به مناسباتشان با کشورهای جهان و موقعیت سیاسیشان در آن اوضاع ، هر کدام بنا به مصالح سیاسی خود، به انعقاد پیمان تمایل نشان دادند.

ترکیه ، که تقریباً از پایان جنگ جهانی دوم از کمکهای مستقیم و غیرمستقیم امریکا برخوردار شده بود و عضو ناتو و از پایگاههای اصلی ضدکمونیسم بود و اتحاد جماهیر شوروی را خطری کاملاً جدی و مبرم برای خود می دانست ، بر اساس این پیمان ، روابط خود را با قدرتهای غربی گسترش می داد. از نظر عراق ، این پیمان وسیلة برقراری توازن رابطة این کشور با کشورهای عربی دیگر، بویژه مصر، رقیب دیرینه اش بود که به مرکز اصلی ملی گرایی عربی تبدیل شده بود. همچنین وجود پایگاههای نظامی انگلیسی در عراق به این کشور اطمینان خاطر می داد که به هنگام بروز تهدید، از کمکهای نظامی فوری بهره مند شود (حورانی ، ص 363). از دیدگاه پاکستان ، پیمان بغداد وسیله ای برای ایجاد موازنه با هند بود؛ و چون پاکستان با تهدید قحطی روبرو بود، کمکهای غذایی امریکا (بیشتر به صورت گندم ) می توانست مشکلات داخلی آن را کاهش دهد. از

نظر ایران ، که حکومت کودتایی آن می کوشید مناسبات باغرب را بسرعت تجدید و عادی کند، پیمان وسیله ای برای ورود به جرگة کشورهای متمایل به غرب و برخوردار از کمکهای آنها، و عاملی برای ابراز قدرت در برابر اتحادجماهیر شوروی بود. عضویت ایران در پیمان بغداد، در عین حال می توانست آغاز کوشش برای ایجاد ارتشی مجهزتر،و تضمینی برای حمایت رسمیتر کشورهای نیرومند غربی از حکومت ایران باشد (آوری ، ج 3، ص 62؛ سیکل ، ص 445). و سرانجام از نظر انگلستان و امریکا، پیمان بغداد حلقة پیوستگی میان دو پیمان نظامی ناتو و سیتو، تکمیل خط تهاجمی یا تدافعی (= کمربند امنیتی ) بر ضد اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق ، ورود رسمی به صحنة نظامی و سیاسی کشورهای خاورمیانه ، رویارویی با موج ملی گرایی عربی به رهبری جمال عبدالناصر در مصر، و بهره مندی از دیگر منافع اینگونه پیمانها بود.

عده ای انعقاد پیمان بغداد را اصولاً از ابتکارات دولت امریکا، مخصوصاً جان فاستر دالس ، وزیر خارجة امریکا و از طراحان جنگ سرد می دانند، و معتقدند که او مصمم بود سازمان تدافعی نیرومندی در خاورمیانه به وجود آورد (آقایی وعلی بابایی ، کتاب دوم ، ج 1، ص 148؛ مشایخ فریدنی ، ص 199ـ200). عراق از یک سو با انگلستان ، و از سوی دیگربا ترکیه ، برای عقد پیمان در حال مذاکره بود. ظاهراً نخستین متن پیمان در جریان سفر نوری سعید به لندن در شهریور 1333/ سپتامبر1954 نوشته شد (سیل ، ص 226). در همان سال ،میان عراق و ترکیه توافق همکاری به عمل آمد، و در بهمن 1333/ فوریة 1955، عَدنان مَنْدَرَس ، نخست وزیر ترکیه ،به پاکستان سفر کرد و رئوس توافق همکاری میان دو کشور رابه تصویب مقامات اکستانی رسانید (هوشنگ مهدوی ، ص 129). در اسفند 1333/ مارس 1955، آنتونی ایدن ، وزیر خارجة انگلستان ، برای مشارکت باتوافقهای همکاری میان عراق و ترکیه وارد بغداد شد (عانی ، ج 1، ص 320). ماه بعد سرهنگ ترینتون ، فرستادة ایدن ، همراه با پیشنهاد تازة همکاری به بغداد رفت که بر اساس آن موافقتنامة همکاری میان نوری سعید، برهان الدین باش اعیان ، وزیر خارجة عراق ، مایکل رایت ، سفیر انگلستان در عراق ، و سرهنگ ترینتون به امضا رسید (همانجا)، و سه کشور عراق و ترکیه و انگلستان هم پیمان شدند. در 31 شهریور 1334/ 22 سپتامبر 1955، پاکستان رسماً به پیمان پیوست ( رجوع کنید به اطلاعات ، ش اول مهر 1334، ص 1، 3).

خبرهای انعقاد پیمان بغداد و متن آن در جراید مهرماه 1334 در ایران انتشار یافت ( اطلاعات ، ش 15 مهر، ص 1، ش 16 مهر، ص 1،4). در 19 مهر 1334، حسین علا، نخست وزیر ایران (1334) الحاق ایران را به پیمان به صورت مادة واحده به مجلس سنا پیشنهاد کرد ( رجوع کنید به روزنامه های رسمی همان روز و روز بعد)، و اتحاد جماهیر شوروی بیدرنگ به پیوستن ایران به پیمان بغداد اعتراض کرد (عاقلی ، 1369ـ1370 ش ، ج 2، ص 59). کمیسیون مجلس سنای ایران ، مادة واحدة پیشنهادی دولت را در 23 مهر 1334 تصویب کرد ( رجوع کنید به روزنامه های رسمی ).

سپس الحاق ایران به پیمان بغداد، در شرایط اختناق و سرکوب ، در 26 مهر 1334 در مجلس سنا ( اطلاعات ، ش 27 مهر 1334، ص 1، 13ـ14)، و در 30 مهر در مجلس شورای ملی به اتفاق آرا تصویب شد، و ایران عضویت در پیمان بغداد را رسماً پذیرفت ( اطلاعات ، ش 30 مهر 1334، ص 1،10).

در آبان 1334، به نشانة اعتراض به سیاستهای دولت ، به حسین علا سوء قصد شد؛ اما او در 25 آبان برای شرکت در نخستین شورای وزیران کشورهای عضو پیمان ، به بغداد رفت ( رجوع کنید به روزنامه های رسمی ) و بنا به تصویب این شورا، دو کمیتة نظامی و اقتصادی برای بررسی مسائل دفاعی و اقتصادی تأسیس شد ( فرهنگ تاریخ ، ج 1، ص 294).

در 12 فروردین 1335/اول آوریل 1956، عراق رسماً از ایالات متحدة امریکا دعوت کرد که به پیمان بغداد بپیوندد. دولت این کشور طی بیانیه ای رسمی عدم تمایل خود را به پیوستن به پیمان ابراز داشت ، اما وعده کرد که به عنوان ناظر در جلسات آن شرکت کند (عانی ، ج 1، ص 322).

پیمان بغداد یک مقدمه و دو نامة تفسیری دارد. متن آن از هشت ماده تشکیل یافته و به سه زبان عربی ، ترکی استانبولی و انگلیسی نوشته شده و در 5 اسفند 1333/ 2 رجب 1374/24 فوریة 1955 در بغداد به امضای نوری سعید و عدنان مندرس ، نخست وزیران ، و برهان الدین باش اعیان و فؤاد کوپرولو، وزیران خارجة عراق و ترکیه رسیده است . این مواد عبارت اند از: مادة 1، دربارة همکاری در امور دفاعی

و امنیتی ؛ مادة 2،پیش بینی تشکیل هیئتهای اجرایی برای اجرای مفاد مواد؛ مادة 3،تعهد در باب عدم مداخله درامور داخلی یکدیگر؛ مادة 4،تعهد در خصوص سازگاری مواد پیمان با میثاقها و قراردادهای بین المللی ؛ مادة 5،اجازة امکان پیوستن سایر کشورها؛ مادة 6، پیش بینی تشکیل شورای دایمی پیمان با حضور وزرای کشورهای عضو؛ مادة 7،پیش بینی مدت پنج سال برای پیمان و امکان تمدید آن ؛ مادة 8،امضای پیمان ( رجوع کنید به روزنامه های رسمی ، شماره های مهر 1334). کشورهای دیگری که بعداً عضویت در پیمان را پذیرفتند، مواد آن را امضا کردند.

اما پیش از فرا رسیدن موعد پنجسالة پیش بینی شده ، گروهی از نظامیان عراقی به فرماندهی عبدالکریم قاسم

(حک : 1337ـ 1342 ش / 1958ـ1963) در روزهای 22 و23 تیر 1337/ 13و14 ژوئیه 1958 کودتا کردند و خاندان هاشمی و رژیم سلطنتی را در عراق بر انداختند. پس ازکودتا، دولت عراق اعلام کرد که به همة تعهدات بین المللی خود عمل می کند، اما از شرکت در جلسات پیمان عملاً خودداری ورزید. نیز گفته شده است که حکومت جدید عراق ، اسناد سرّی پیمان را به قاهره فرستاده است تا دولت مصر از آن بهره برداری سیاسی کند (عاقلی ، 1370 ش ، ص 836 ـ 837). سرانجام ، عراق در فروردین 1338/ مارس 1959، ظاهراً تحت تأثیر و فشار طرفداران اتحاد عربی و نیروهای کمونیستی و با این عنوان که ماهیت نظامی پیمان بغداد با اصل بیطرفی عراق مغایرت دارد، رسماً از پیمان خارج شد (جعفری ولدانی ، ص 253). در مرداد 1338/ اوت 1959 نام پیمان بغداد به سنتو (سازمان پیمان مرکزی ) و مرکز آن از بغداد به آنکارا تغییر یافت . عمر کوتاه سه سالة پیمان مجال زیادی به همکاری مؤثر نداد، و پیمانِ جایگزین آن بیشتر بر همکاری اقتصادی و اجتماعی تأکید ورزید و اهمیت سیاسی و نظامی خود را بتدریج از دست داد ( رجوع کنید به سنتو * ، پیمان ).

ظاهراً هیچیک از منابع غیر تبلیغاتی تأثیرهای سیاسی پیمان بغداد را مثبت تلقی نکرده اند، اما به نظر می رسد که پیمان بر زندگی سیاسی کشورهای عرب تأثیر همه جانبه گذاشت ، زیرا در صفوف این کشورها ایجاد شکاف کرد. مصرو چند کشور دیگر عرب را رودرروی کشورهای عضو پیمان و سایر کشورهای عرب قرار داد، و سیاست خارجی آنها رابه کشورهای بلوک شرق نزدیک کرد. تندروی حکومتهای کودتا در عراق از پیامدهای همین پیمان بود. دامنة جنگ سردبه خاورمیانه کشیده شد و مخالفت آشکار سران کشورهای غیرمتعهد را برانگیخت . دولت اتحاد جماهیر شوروی که پس از مرگ استالین (1331 ش /1953) می کوشید تا سیاست همزیستی مسالمت آمیزی پیش بگیرد، ناگزیر شد در دسته بندیهای سیاسی ـ نظامی فعالانه تر شرکت کند.

در ضمن ، حضور امریکا و انگلستان در صف آرایی میان چند کشور اسلامی ، مهمترین عاملِ ایجاد تفرقه در میان ملل مسلمان و مردم طرفدار اتحاد اسلامی بود، و به اعمال تندروانة بسیاری از سازمانهای سیاسی اسلامی و اقدامات خشونت آمیز انجامید؛
برخی معتقدند که اسرائیل مخالف این پیمان بود، زیرا کشورهای عضو پیمان از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل و مرزهای آن ، علی رغم خواست امریکا، خودداری کرده بودند. به هر حال ، این موضوع قابل بحث است .

افغانستان به سبب اختلافات مرزی با پاکستان و امضای موافقتنامة همکاری با شوروی و دریافت کمکهای تسلیحاتی از آن کشور، با پیمان بغداد مخالفت می کرد (زیرینگ ، ص 313). هند هم با این پیمان مخالف بود (عبده ، ج 2، ص 786) و اتحاد جماهیر شوروی نیز مخالفت آشکار خود را با آن نشان داد (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به آوری ، ج 3، ص 60ـ62؛
هوشنگ مهدوی ، ص 134) و نیکیتا خروشچف ، دبیر کل حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی (حک : 1958ـ1964) بصراحت ناخشنودی خود از انعقاد این پیمان و ناپایداری آن بیان کرده بود (مدنی ، ج 1، ص 333، پانویس 1). البته محمدرضا پهلوی ، شاه ایران (1320ـ1357) به مقامات آن کشور اطمینان داده بود که از خاک ایران برای تجاوز نظامی به خاک شوروی استفاده نخواهد شد (ص 222)، و بدین ترتیب تلاش کرده بود تا بحران ناشی از انعقاد پیمان را تخفیف دهد و اتحاد شوروی را به رویارویی آشکار با خود نکشد. مصر بشدت با پیمان بغداد مخالف بود، زیرا آن را خلاف مصالح و منافع اعراب ، موجب حضور قوای استعماری غربی در منطقة خاورمیانه ، انزوای سیاسی خود، تحکیم قدرت رقیب قدیمیش عراق ، تشدید اختلاف و ایجاد شکاف در جبهة کشورهای عربی ، و از میان رفتن منطقة بیطرف حایل میان کشورهای عربی و اتحاد جماهیر شوروی می دانست ، و جمال عبدالناصر از هیچگونه اظهار مخالفت صریح خودداری نمی کرد ( >
دایرة المعارف خاورمیانه و شمال افریقای کمبریج <
، ص 475؛
ایرانیکا ، ذیل ماده ؛
عبده ، ج 1، ص 479).

پیمان بغداد گذشته از مخالفتهای جدی و آشکار برخی کشورها، و سازمانهای سیاسی اسلامی ، با مشکلاتی از سوی کشورهای عضو نیز روبرو بود. پیمان ، ساختار سیاسی منسجمی نداشت و میان اعضا هماهنگی و همکاری واقعی و مؤثر برقرار نبود. به هدفهای اصلی خود و جلوگیری از نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در منطقه دست نیافت ، و مشکلات داخلی کشورهای عضو را نیز شدت بخشید. و شاید همین تجربة ناموفق سبب شد که در پیمان سنتو، همکاری اقتصادی و همکاریهای دیگر را بر هدفهای نظامی برتری دهند و از برانگیختن احساسات مخالف و بروز تنش بیشتر بپرهیزند.


منابع :
(1) بهمن آقایی و غلامرضا علی بابایی ، فرهنگ علوم سیاسی ، کتاب دوم : ترمینولوژی انقلاب ، جنگ ، کودتا ...، تهران 1366 ش ؛
(2) پیترآوری ، تاریخ معاصر ایران از کودتای 28مرداد تا اصلاحات ارضی ، ترجمة محمد رفیعی مهرآبادی ، ج 3، تهران 1368 ش ؛
(3) اصغر جعفری ولدانی ، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق ، تهران 1367 ش ؛
(4) باقر عاقلی ، روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران 1369ـ1370 ش ؛
(5) همو، نخست وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، 1285ـ1357 ، تهران 1370 ش ؛
(6) خالد عبدالمنعم عانی ، موسوعة العراق الحدیث ، بغداد 1977؛
(7) جلال عبده ، چهل سال در صحنة قضایی ، سیاسی ، دیپلماسی ایران و جهان ، تهران 1368 ش ؛
(8) فرهنگ تاریخ ، ترجمة احمد تدین و شهین احمدی ، تهران 1369 ش ؛
(9) محمدرضا پهلوی ، شاه مخلوع ایران ، مأموریت برای وطنم ، تهران 1347 ش ؛
(10) جلال الدین مدنی ، تاریخ سیاسی معاصر ایران ، تهران 1361ـ1362 ش ؛
(11) آذرمیدخت مشایخ فریدنی ، مسائل مرزی ایران و عراق ، تهران 1369 ش ؛
(12) عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی ، تهران 1368 ش ؛


The Cambridge encyclopedia of the Middle East and North Africa ,ed.Trevor Mostyn, Cambridge 1988;
Encyclopedia Iranica , s.v. "Baghdad pact" (by J.A. Kechichian);
Albert Hourani, A history of the Arab peoples , Cambridge, Mass. 1991;
Amin Saikal, "Iranian foreign policy, 1921-1979", in The Cambridge history of Iran , vol. 7, Cambridge 1991;
Patrick Seale, The strugglefor Syria , London 1986;
Lawrenee Ziring, The Middle East political dictionary , Oxford 1984.

/ عبدالحسین آذرنگ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1485
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست