كودك اهليّت مالك شدن آنچه را كه براى او مىخرند يا به او مىبخشند، دارد.(4)همچنين وقف كردن براى كودك،(5)شريك شدن با وى و مصالحه كردن از طرف او و نيز فروختن و خريدن و تزويج و ديگر عقودى كه ولىّ براى او انجام مىدهد، در صورت وجود مصلحت يا نبود مفسده ـ بنابر اختلاف نظر در حدود و اختيارات ولىّ براى كودك ـ صحيح است(6)( --> ولايت).
بر سخن و عمل كودك غير مميّز، اثر شرعى مترتّب نمىشود. از اين رو، عقدى كه انجام مىدهد صحيح نيست.(7)اقرار(8)و شهادت(9)او نيز پذيرفته نمىشود، و در صورت ارتكاب جرمى مانند قذف( -->قذف)علاوه بر عدم ثبوت حدّ و قصاص، تعزير( --> تعزير)نيز نمىشود.(10)
مرحله تميز:به قول مشهور، عبادات كودك مميّز(11)(--> مميّز)و نيز وصيّت او در كارهاى خير(12)و صدقه وى(13)و بنابر قولى، عتق(14)(-->عتق)و تدبير(15)( -->تدبير)او صحيح است. همچنين براى حيازت مباحات(16)(-->حيازت مباحات)، اولويّت استقرار در مكانهاى عمومى در صورتى كه زودتر از ديگران در آن جا حاضر شود(17)و ادب شدن (تعزير) در صورت ارتكاب جرمى مانند دزدى و لواط(18)اهليّت دارد( -->كودك).
مرحله بلوغ و عقل:انسان بالغ عاقل در صورت رشيد بودن (برخوردارى از توانايى مصرف مال به شيوه عقلايى)( -->رشد)براى تمامى تصرفات مالى و غير مالى اهليّت دارد و در صورت سفيه بودن( --> سفاهت)تنها از تصرفات مالى، جز با اذن ولىّ ممنوع است.(19)اگر بالغ عاقل هنگام نزديك شدن مرگش، سالم و تندرست باشد، براى تصرف در تمام اموال خود اهليّت دارد؛ امّا اگر بيمارى متّصل به مرگ داشته باشد، به قولى براى تصرف در بيش از يك سوم مالش اهليّت ندارد(20)(-->بيمارى).
بالغ عاقل در صورت عادل بودن، براى گواهى دادن(21)(--> شهادت)، امامت جماعت(22)و ولايت در امور حسبيّه(23)(--> امورحسبى)و در صورت مجتهد بودن