و تحقيق نمايد؛ هر چند به چيرگى او منجرّ گردد.(2)

اگر گواهى دهندگان نزد قاضى جزو عالمان و صالحان باشند، كاوش و موشكافى در استفسار از آنان، به حدّى كه موجب متّهم شدن و نقص و عيب ايشان گردد ـ مانند جدا كردن گواهان از يكديگر ـ مكروه است( --> تعنيت).(3)

( --> تفسير)

استفصال --> قاعده ترك استفصال

استفضال

استفضال: افزون آوردن.

عنوان فوق در باب اجاره و نكاح آمده است.

بنابر قول گروهى، كسى كه ديگرى را براى انجام دادن كارى اجير كرده، نفقه وى از قبيل خوردنى و پوشيدنى بر عهده او است، مگر آنكه شرط عدم آن شده باشد. اجير مى‌تواند مقدارى از غذايى را كه مستأجر به او مى‌دهد براى خود كنار بگذارد، به شرط آنكه اين اقدام موجب ضعف وى در كار مورد اجاره نگردد وگرنه استفضال جايز نيست.(1)هرگاه شوهر خرجى مدّت معيّنى را به زن بپردازد، و مقدارى از آن به جهت قناعت يا غير آن زياد آيد، زن مالك آن زيادى است و شوهر نمى‌تواند آن را از او پس بگيرد.(2)

استقاله

استقاله: درخواست فسخ معامله(--> اقاله).

استقبال

استقبال: پيش رو قرار دادن چيزى/ پيشواز رفتن( --> پيشواز).

كاربرد رايج معناى نخست استقبال در استقبال قبله است؛ به گونه‌اى كه هرگاه واژه استقبال بدون قيد به كار رود، مراد، استقبال قبله است. گاهى نيز جز قبله به موضوعاتى ديگر، مانند خورشيد، ماه، نماز، ماه يا سال قمرى اضافه مى‌شود كه

• (1)جواهر الكلام 27/ 330
• (1)جواهر الكلام 35/ 32 ـ 33
• (2)31/ 344 .
• (2)40/ 144
• (3)مجمع الفائدة 12/ 48 .