نام کتاب : شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی نویسنده : ایزدی، عباس جلد : 1 صفحه : 129
ثروتمند مغرور دربارۀ ثروت خود مىگفت:
...مٰا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هٰذِهِ أَبَداً وَ مٰا أَظُنُّ
السّٰاعَةَ قٰائِمَةً [1]:«گمان ندارم هرگز اين ثروت و باغ من نابود شود
و نمىپندارم قيامت برپا شود.»تا اينكه عذاب الهى رسيد و تمام ميوههاى آن باغ
نابود شد و مرد مغرور از اعتماد و عمل خويش پشيمان شد.غافل از اينكه امور جهان
ماده به هيچ وجه قابل اعتماد و دلگرمى نيست.از دو جهت:يكى از باب اينكه جهان ماده
عالم مزاحمات و مصادمات است،ممكن است از ناحيهاى دور از نظر و فكر ما،حوادث و
آفات و مزاحماتى پيش آيد كه آنچه را كه ما به آن دل خوش كردهايم از بين ببرد و در
يك كلمه جهان مادّه به قول شاعر:
جهت دوم اينكه از آنجائي كه جهان با همه
پهناورى آن از چنگ قدرت حق بيرون نيست،از اين معنا نيز نبايد غفلت كرد كه ممكن است
خداوند از ناحيهاى كه از نظر ما دور و پنهان است،اسباب و عواملى پيش آورد تا آنچه
را كه مورد اعتماد ما است و روى آن حساب مىكرديم از بين ببرد.
سبب سوز و سبب ساز
چنانچه اين مطلب مكرر در قرآن گوشزد
شده،از جمله در داستان كوتاه سورۀ كهف خداوند از قول آن تهى دست مومن به
ثروتمند مغرور چنين مىفرمايد:
وَ يُرْسِلَ عَلَيْهٰا
حُسْبٰاناً مِنَ السَّمٰاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً أَوْ
يُصْبِحَ مٰاؤُهٰا غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً [3]:«ممكن
است(خداوند)بر بوستان تو آفتى(چون صاعقه)از آسمان بفرستد كه صبح هنگام نابود و با
خاك يكسان گرديده و لغزنده شود و يا چنان نهر و قناتش خشك و بىآب شده كه بههيچوجه
براى آن باغ نتوانى آب تهيه كنى.»