موضع يعنى اصل و قاعده كلّى كه از
آن قضاياى مشهوره به دست مىآيد و يا هر حكم كلى كه از آن احكام جزيى منشعب و
متفرع مىشود. مثل: «اِذا كانَ مُعاشرَةُ الْجُهّالِ مَذْمُومَةً فَمُقاطَعَةُ الْعُلَماءِ
مَذْمُومَةٌ» وقتى معاشرت با نادانان نكوهيده باشد پس جدايى و بريدن از علماء نيز
مذموم است. و: «اِذا جاءَ الْحَقُّ زَهَقَ الْباطِلٌ» وقتى حق آمد باطل نابود است.
و: «اِذا صَبَرَ الْإِنْسانُ فٖي حالِ الشِدَّةِ فَهُوَ صابِرٌ مُطْلَقاً» وقتى انسان درحال
سختى صابر باشد پس در همه حال صابر خواهد بود. و چه بسا ممكن است مواضع (قواعد
كلّيه) از مشهورات نباشند چون عام و كلى و به صورت قانون هستند و از ذهن و تصور
عامّه دور مىباشند.
قانون كلى و اصل را موضع مىگويند
چون مورد انتفاع و حفظ و اعتبار قرار مىگيرد. در اين چند جمله قسمت اول آنها كه
بصورت شرط آورده و با كلمۀ إذا ذكر شده اصل و قاعده كلى است و جملاتى كه بعد
از آن آمده و در جواب شرط ذكر شده، فروعات و احكام جزيى ناشى شده از اين كليات هستند.