responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیست گفتار اخلاقی - عرفانی نویسنده : ایزدی، عباس؛خزائلی، محمدعلی    جلد : 1  صفحه : 220

ثروتمند به اعتبار ثروت خود، فخر بفروشد و به ديگران نظر تحقيرآميز كند - يكى از گرفتاريهاى هميشگى بشر بوده است. طبقه فقير، با وجود اينكه به دليل محروميّت، زندگى سخت و دشوارى داشته است، از تحقير مردم دنيا بيشتر رنج برده است. آن بندهء تهيدست خداوند، از يك طرف از فقر و محروميت خود در فشار است و از طرف ديگر، نظر حقارت به او نمودن از آن بدتر است و چه بسا تحمل فقر و نداشتن غذا و لباس و خانه و زندگى مناسب، آسان‌تر از اين باشد كه پولدارى بخواهد به او فخرفروشى كند و خود را بزرگ‌تر از او بداند.

پس يكى از غرورهاى ثروتمندان اين است كه به داشتن مال و ثروت، فقير را ناچيز مى‌پندارند؛ مثلا در هر مجلسى، هميشه فقير بايد دم در و ثروتمند بالاى مجلس بنشيند.

داستان مهمانى عالم اصفهانى

نقل مى‌كنند عده‌اى از اهل علم اصفهان را براى صرف شام دعوت مى‌كنند. يكى از آنها عالمى بوده اهل گز اصفهان كه لباسهاى او اعيانى و نو نبود. اين عالم چون اولين كسى بوده كه وارد مجلس مى‌شود، در بالاى مجلس مى‌نشيند؛ اما چون لباس مندرس داشته و ژنده‌اى پوشيده بود، هركس كه وارد مى‌شد، او را به پايين مجلس مى‌راند؛ تا اينكه به درگاه اتاق مى‌رسد و هنگام خوردن غذا نيز، بهترين غذاها را براى كسانى مى‌برند كه در بالاى مجلس بوده‌اند. آن شب مى‌گذرد و در شب ديگرى كه ميهمانى پيش مى‌آيد، آن عالم ژنده‌پوش، لباسهاى نو و زيبا بر تن مى‌كند و وقتى وارد مجلس ميهمانى مى‌شود ابتدا پايين مجلس مى‌نشيند. اين بار همه ميهمانان و ميزبانان مى‌گويند آقا چرا اينها نشسته‌اند و با نگاه به سر و لباس او مى‌گويند ايشان شخص محترمى است و او را به بالاى مجلس مى‌برند و هنگام آوردن غذا هم، بهترين

نام کتاب : بیست گفتار اخلاقی - عرفانی نویسنده : ایزدی، عباس؛خزائلی، محمدعلی    جلد : 1  صفحه : 220
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست