مِیگذارد، به ورثۀ
او ـ در هر طبقهاِی که هستند ـ به ارث مِیرسد. البتّه در
طبقۀ اوّل، اولاد و پدر و مادر هستند و در طبقۀ دوّم، برادران و اجداد
هستند و در طبقۀ سوّم، داِیِیها و عموها هستند.
اگر
کسِی از دنِیا رفت و ارث او به وُرّاث رسِید ـ حالا در هر
طبقهاِی که بوده باشند ـ آن ورّاثِی که در آن طبقه هستند
بالإشتراک و بالإشاعه به حساب سهام خودشان، مالک آن ملک متوفّا مِیشوند.
مثلاً فرض کنِید زمِینِی است که مال
کسِی است، اِین شخص از دنِیا مِیرود و فقط دو پسر و دو دختر
دارد و کس دِیگرِی را هم ندارد؛ بهمجرّد اِینکه از دنِیا رفت
و طلبهاِیِی را که داشت وصول کردند و بدهِیها را دادند و به
وصِیّتش درصورتِیکه بِیشتر از ثلث نباشد عمل کردند، بقِیّۀ
مال براِی اِین چهار نفر است. دو تا پسر دارد و دو تا دختر، هر پسر دو حق مِیبَرد؛ دو
پسر مِیشود چهار حق؛ و هر دختر ِیک حق مِیبَرد، دو حق هم
براِی دختران؛ مجموعاً شش حق مِیشود. اِین زمِین الآن به شش
قسمت و سهمِ مُشاع تقسِیم مِیشود؛ هر دختر ِیک ششم از اِین
زمِین را بالإشاعه مالک است و هر پسرِی دو ششم، ِیعنِی
ِیک سوّم و ِیک ثُلث.
اگر از آنها
بپرسِیم: «کجاِی اِین زمِین مال شماست؟» نمِیدانند؛ چون
جاِی مشخّص ندارند. شما در هر وَجَب از اِین زمِین که دست
بگذارِید، آن وجب به شش سهم تقسِیم مِیشود؛ ِیک حق
براِی اِین دختر و ِیکِی براِی دختر دِیگر، دو تا حق براِی اِین پسر و دو تا
براِی پسر دِیگر. اصلاً شما از ِیک وجب هم کمتر دست بگذارِید
باز هم به شش سهم تقسِیم مِیشود. اِین معناِی مِلک مُشاع است
که اگر بهواسطۀ ارث، دَِین، عِین، منفعت و ِیا حقِّی
به ورثه منتقل شد، ورثه به حساب سهام خودشان بالإشاعه و بالإشتراک در آن ارث
شرِیک مِیشوند.