responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 992

موضوع: تفسير سوره نحل (16)

تاريخ پخش: 78/08/06

بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»
«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا»

1- تفكر عرب جاهلي در مورد فرزند دختر

ادامه‌ي تفسير سوره‌ي نحل را داشتيم و قبلاً هم در اين باره شنيده بوديم كه از خرافات زمان جاهلي اين بود كه: وقتي خبردار مي‌شدند دختردار شده‌اند از غصه صورتشان سياه مي‌شد و فكر مي‌كردند چكار كنند.
(يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ‌ام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ) (نحل /59).
«يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ» فرار كند.
« أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ»، با ذلت و خواري نگه دارد.
«‌ام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ»، او را زنده بگور كند.
اين وضع زمان جاهلي بود كه قرآن درباره آنها مي‌فرمايد: «ساءَ ما يَحْكُمُونَ» بسيار بد قضاوت مي‌كنند.
در اين جلسه آيه 60 از سوره‌ي نحل داريم:

2- آثار و نمونه‌ي عدم ايمان به آخرت

(لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) (نحل /60).
كساني كه ايمان به آخرت ندارند الگوي بدي دارد و همه بديها در او جمع است مثلاً ما در فارسي مي‌گوييم فلاني مجسمه شيطنت است و بدي، (چون در اين دنيا و كره‌ي زمين كه ما در او زندگي مي‌كنيم حساب كنيم، كه:
الف: صاحب دارد
ب: صاحب ناظر ماست
ج: حساب و كتاب در كار است
پس ما مسئول هستيم و وظيفه داريم.
اما اگر بگوييم اين كره يك جرقه بود از خورشيد جدا شد چرخيد تا پوست او سرد شد و باطنش هنوز گداخته مانده، بعد پستي و بلندي … و بالاخره خدايي و قيامتي نيست پس:
الف: صاحب ندارد
ب: نظارت ندارد
ج: حساب و كتاب ندارد و قيامتي نيست.
اگر اين چنين است هر چه دزدي نكنيم ضرر كرده‌ايم و از جيبمان رفته، صدام بماند گرچه در شلمچه 5 هزار نفر پودر شوند.
اگر كسي ايمان و خوف به قيامت نداشته مسئوليت هم نداشته باشد مجسمه‌ي بدي خواهد شد. و با هيچ اهرمي نخواهيم توانست او را كنترل كنيم.

3- پيامدهاي مثبت اعتقاد به معاد

و در مقابل اگر ايمان به قيامت باشد به كم فروش مي‌گوييم: (وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ) (اعراف /85).
(أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظيمٍ) (مطففين /5-4). كم فروشي نكنيد آيا فكر نمي‌كنيد براي روزي بزرگ (قيامت) مبعوث خواهيد شد؟
وبايد حساب بدهي كه چرا كم فروشي و كلاهبرداري كردي، با ايمان به قيامت آمادگي رفتن به جبهه پيدا مي‌شود، حتي اگر جوان باشي، مي‌فرمايد: (بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) (آل عمران /169).
زندگي فقط اينجا نيست شهيد هم زنده است بعد قيامت و بهشت، اگر از زن گذشتي، حورالعين‌ات مي‌دهند، اينجا منزل عادي نداري آنجا بهشت‌ات مي‌دهند.

4- پوچي از آثار منفي بي‌اعتقادي به معاد

پس اگر ايمان داشت هر چه اينجا از دست بدهد مي‌گويد قيامت دارم ولي اگر ايمان نباشد. مي‌گويد: چرا از دست بدهم؟ (لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) (نحل /60).
كسي كه ايمان به قيامت ندارد قبل، الآن و بعد را هيچ مي‌داند مثل خود كلمه «هيچي» وقتي هست «هيچي» وقتي پاك هم مي‌كنيم مي‌شود «هيچي» بود و نبودش «هيچي».
دو صفحه‌اي است كه پايان ندارد به طرف مرگ به سمت «هيچي و پوچي» مثل يك قطاري است كه دارد به طرف دره‌اي سقوط مي‌كند. بگويند لطفاً دو زانو بنشينيد، و مسواك كرده و زلفها را شانه بزنيد و لباستان را اتو كنيد مي‌خواهيم.
اينجا را منفجر كنيم اگر اينچنين است اين كارها چه معني دارد و چرا بنايي و گچكاري و كاشيكاري كنيم؟ و چرا ميز و مبل و صندلي و سفره‌ي رنگين و مرتب، قند و شكر و ترشي و نان ….. كه چي؟ مي‌خواهيم چند تا گربه و موش اينجا رها كنيم. اينجا را به هم ريخته و بعد ما جمع كنيم و برويم.

5- حكمت الهي بر جهان حاكم است

اگر بناست سفره‌اي رنگين را براي موش و گربه درست كنيم، پس اينهمه زحمت براي چه؟
دنيا سفره‌اي است كه خداوند آن را پهن كرده و تعدادي موش، (مظلوم) و گربه (ظالم)، اينها بهم ريخته و نظام هستي را هم بهم بريزند بعد هم خداوند بگويد هيچ به هيچ كوزه گر مست هم حاضر نيست كوزه‌اي كه درست كرده بشكند، چطور مي‌شود نعوذبالله كار خدا از كوزه گر مست هم بدتر باشد؟
من در قديم ضرب المثلي داشتم چون آقازاده‌ها و دخترخانمها بزرگ شده‌اند يادشان رفته كه ما چه مثلي زده‌ايم چون ما الآن 20 سال است در تلويزيون هستيم اين حرف از سالهاي اول) است مثال زدم براي قيامت گفتم اين زمين و اين هم ريشه‌ي درختها، كه موادغذايي را از زمين جذب مي‌كنند مي‌دهند به ساقه و گل و ميوه جزء غذا و بعد سلول و بعد به رحم مادر و كم كم در شكم نطفه رشد كرده، علقه مضقه، و نوزاد و بعد به دنيا آمده حرف زدن ياد مي‌گيرد و راه رفتن و مهدكودك و دبستان و راهنمايي و دبيرستان و پيش دانشگاهي و دانشگاه و يك انسان كامل و جوان رشيد مي‌شود.
دوباره زلفها سفيد، صورت چين دار، دندانها فاسد و كمر خم مي‌شود، براي چشم عينك و براي پا عصا، بدن پير و مريض مي‌شود و سپس مردن و زير خاك مي‌رود، پوست استخوان او تبديل به خاك شده و فضاي سبز شهرداري مي‌گردد.
خدايا اگر مي‌خواستي ما را خاك كني مگر همان اول خاك نبوديم؟
قرآن در اين باره مي‌فرمايد: (أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ) (مومنون /115). فكر مي‌كنيد جريان خلقت بازي است.

6- نظامهاي مادي كمونيستي نمونه پوچي زندگي

كشورهاي كمونيستي ايمان به قيامت ندارند و بدترين زندگي را دارند. مي‌گويد كاربراي خوردن، خوردن براي كار و… 80 سال تكراري در يك دايره‌ي بي در و دروازه زندگي مي‌كنند. اين بدترين زندگي است مثل كسي كه مي‌گويند برو و برگرد، پس كسي كه مي‌گويد با مرگ پوچ مي‌شويم بدترين زندگي را دارد

7- حكمت الهي دليل معاد

(لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) (نحل /60).
نمونه‌ي برتر مخصوص خداست مثل اينكه مي‌گويم نقشه‌ي خوب مي‌خواهي فلان مهندس و بدترين نقشه، نقشه فلاني كه نه زير بنا و نه روبنا و نه محاسبات سيل و زلزله در آن شده يك باد هم آنرا خراب مي‌كند، بهترين نقشه خداست.
وقتي انسان ايمان به خدا دارد: به كسي نيش نمي‌زند. برو زشت! چه زشتي؟ مخلوق خداست.
همايش سبزي بود ما هم براي سخنراني دعوت شديم همه مسئولين جنگلباني آمدند و سخنراني‌هاي زيادي انجام شد. من گفتم هستي امانت است و اگر مردم ايمان به اين مطلب داشته باشند و گل و شاخه را قطع كنند، خيانت به امانت كرده‌اند، اين كه قانون نمي‌خواهد، ايمان مرا نگه مي‌دارد.
در شمال، گيلان و مازندران اگر آبياري هم نكنيم، باز درختها سبز است چون فضاي آنجا مرطوب است آنها را سبز نگه مي‌دارد اگر اينچنين نباشد هر چه هم آب بدهيم كار رطوبت هوا را نمي‌كند.

8- امام انسان نمونه معتقد به جهان آخرت

اگر نمونه‌ي برتر مي‌خواهيد، خدايي شويد امام مي‌خواهد از دنيا برود، مي‌بايد خيلي بترسد كه مي‌خواهد از دنيا برود مي‌گويد: من هرگز با قلبي آرام و دلي من چي؟ برعكس او مي‌نوشتم من با دلي آرام و قلبي شاد! ولي او چنين مي‌گويد. كسي كه بند به حق شد، چون حق ثابت است و او هم ثابت است خدا هست و كارها هم هست مي‌فرمايد: (وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً) (كهف /49) تمام كارها در قيامت حاضر مي‌شود.

9- نظم و نظارت بر اعمال در جهان ديگر

در جاي ديگر(يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً) (آل عمران /30).
و: (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ) (زلزال /8-7).
كارها را مي‌بيند و حاضر است، تمام آن فيلم برداري مي‌شود و در قيامت مانند لوحي باز مي‌شود.
مي گويد: (يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها) (كهف /49). اين چه كتابي است كه تمام كارهاي كوچك و بزرگ نيست مگر نوشته شده. بنابراين رويش را آنطرف كرد از جيبش زدي. (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) (فجر /14) خداوند مي‌بيند.
معماري را مي‌بردم خانه‌اي را قيمت كند فردي در بين راه به او گفت اين خانه را خوب قيمت كن خانواده‌ي شهيد است گفت عجب يعني گران قيمت كنم و بچه‌هاي شهيد لقمه حرام بخورند؟ من خانه را به عدالت قيمت مي‌كنم من اين كار را نمي‌كنم.

10- عدم اسراف و عدالت از آثار اعتقاد به معاد

انسان وقتي ايمان داشت محكم مي‌ايستد، امضا مي‌كنم، ولي دروغ امضا نمي‌كنم. رئيس يك سازماني كه اسمش را بگويم او را مي‌شناسيد آمدند گفتند اين نامه را بنويس ضروري است، اگر بنويسي 60 تا ماشين به ما مي‌دهند و گفته‌اند اين ماشينها را بدهيد به نهادهايي كه نياز ضروري دارند، پس بنويس، گفت ضروري نيست، ضروري پيراهن و شلوار است و نان و آب، گوشت و ميوه هم ضروري نيست و ضروري اين است كه اگر نباشد انسان از بين مي‌رود گفتند بنويس گفت نمي‌نويسم. (وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى) (نحل /60) اگر مي‌خواهيد خداست. اين همه دنبال فلاني دويديم رها كرد، اين خسارت است. چون اين بحث ماه رجب پخش مي‌شود اين دعا را از ماه رجب بخوانم.

11- آثار توكل به خدا

باز اين جمله بد نيست بشنويد مرحوم شهيد مطهري به من گفت اين دعا را هر روز بخوانيد دعا از ماه رجب است ولي هر روز بخوانيد.
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ» (صحيفه سجاديه/دعاى 46): بدبخت شدند آنها كه سراغ غير خدا رفتند. «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ» (صحيفه سجاديه/دعاى 46): و هر كس سراغ غير تو رفت خسارت كرد. خداوند عزيز و نفوذ ناپذير است، ديگران نفوذ پذير هستند.
عزيز يعني: نفوذ ناپذير، دستي كه چرب است آب را پس مي‌زند مي‌گويند اين دست عزيز است زمين سفت را بيل مي‌زني سر بيل برمي گردد زمين عزيز است، مؤمن عزيز است نه يعني خانه و ماشين دارد ممكن است يكي روي گوني بنشيند ولي يك امضاي ناحق نكند ويكي تمام اطاقهايش قالي ابرايشم باشد براي يك آدامس 22 دروغ بگويد، معناي عزيز فرش و خانه نيست بلكه با چه قدرتي مي‌شود روحش را سوراخ كرد.

12- بخشش گناه و مهلت دادن خداوند به انسان

حالا كه خدا عزيز است نمونه‌ي برتر اوست. (وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ) (نحل /61).
اگر خداوند بخواهد جزا دهد و به اولين گناه بخواهد مرگ بدهد هيچ كس روي كره‌ي زمين باقي نمي‌ماند، يا مثل كاري كه ما به حيوانها مي‌كنيم اولين مگس و پشه‌اي كه روي دست شما مي‌نشيند مي‌زنيم و او را مي‌كشيم بلاتشبيه نمي‌گويي باشد 20 دفعه‌ي ديگر هم نيش بزند و برخورد ما با عقرب و مار اين چنين است و با رفيقي كه بد شود و فحش دهد از او تبري داري و اولين دفعه‌اي كه پول شما را خورد و نياورد ديگر به او نسيه نمي‌دهي، و چه بسا اولين برخورد طرف را سه طلاقه مي‌كنيم، خداوند هم مي‌فرمايد اگر بنا بود با اولين خلاف نابود كنم كسي روي زمين باقي نمي‌ماند اگر خداوند مردم را مؤاخذه كند و بخواهد مچ بگيرد بخاطر ظلمي كه كرده‌اند روي زمين هيچ جنبنده‌اي باقي نمي‌ماند.
پس چرا اينكار را خداوند انجام نمي‌دهد؟
جواب: تأخير قهر خداوند شايد او را به توبه بكشاند.
تا چه زماني تأخير مي‌شود؟
جواب: «إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى» گاهي تا آخر عمر تأخير مي‌شود.
50، 60 سال شايد توبه كند، اما وقتي عمر به پايان رسيد يك لحظه كم و زياد نمي‌شود.

13- معيار و روش عذاب الهي

نكات اين آيه: در آيات قبل داشتيم كه اينها براي بتها سهم قرار مي‌دادند و مي‌گفتند اين سهم از گندم براي بتخانه و عقائد خرافي امثال دختر زنده به گور كردن آنها، ظلم در اين آيه شايد اشاره به آن عقايد و يا عموم ظلم باشد.
البته قاعده اين است كه خداوند گوشمالي مي‌دهد چون ما دو نوع عذاب داريم، مثل اتوبوس، شام و ناهار نيست ولي آب و شكلات هست.
عذاب و پاداش براي قيامت است ولي گاهي در دنيا است مثل قوم عاد و ثمود و صالح و ما ممكن است خلاف كنيم و سيلي بخوريم، اين براي دنيا و عذاب براي قيامت است اساس آفرينش بر رحمت است نه قهر.
يك نكته‌اي بگويم بد نيست ممكن است بعضي حوصلشان نرسد ولي نيم دقيقه بيشتر طول نمي‌كشد ما در فارسي خيلي جاها مي‌گوييم اگر ولي در عربي هر اگر يك شكلي است.
«إِذا» يعني: اگر 99% درصد مي‌شود.
«لَوْ» يعني: نشدني 99% درصد نمي‌شود.
«إِنَّ» يعني: شدني و نشدني 50% .
مي‌خواهم بگويم اگر پيرمردي جوان شد، نشدني با «لَوْ» آورده مي‌شود و يا مي‌گويم اگر شب شد من خانه‌ي شما مي‌آيم، شدني است يا «إِذا» مي‌آيد و يا اگر در كنكور موفق شدم، شدني و شايد نشدني، با «إِنَّ» مي‌آيد.
در اين آيه با «لَوْ» آمده يعني 99% خداوند اينكار را نمي‌كند، اساس بر اين است كه اگر گناه كرديد خداوند ببخشد، ولي با 1% درصد هم مي‌خواستم مچ بگيرم با «إِذا» و «إِنَّ» نفرموده، چون كسي روي كره زمين نمي‌ماند، با «لَوْ» 90% نشدني است.
سنت خداوند بر مهلت دادن است «يُؤَخِّرُهُمْ» به همين معني است، براي توبه كردن، مهلت هم پايان دارد «أَجَلٍ مُسَمًّى» و از مهلت دادن خداوند مغرور نشويد، چرا ستمكار مهلت داده مي‌شود به اين معني نيست كه خداوند او را دوست دارد تأخير سنت الهي است، اگر نباشد تا دروغ گفتند لال شوند همه مردم لال هستند.

14- زمان مرگ قطعي و تغيير ناپذير

وقتي اجل آمد ذره‌اي مهلت نيست، از امام(ع) پرسيدند: بعضي مرده‌ها چشمهايشان باز و بعضي بسته است. فرمود: آن كه چشمش باز است فرصت نكرده ببندد و آنكه بسته است فرصت بازكردن نداشته است.
مي فرمايد: (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ) (نحل /61). زماني كه اجل آمد يك لحظه عقب و جلو نمي‌افتد.

15- خسّت در بخشش

(وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‌ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ) (نحل /62).
هرچه را دوست ندارند مي‌گويد از خداوند است، اشاره به جلسه‌ي قبل كه دختر را دوست نداشته مي‌گفتند از آن خداوند است و پسرها از آن ماست.
ما هم اينچنين هستيم، مثلاً پيراهن تنگ است مي‌گوييم بدهيم به فقير، غذا مسموم است عزيزجان نخور مي‌دهيم به فقير، يك تاجر آمد گفت من چكي دارم نمي‌شود به عنوان سهم امام بدهيد به فلاني، اگر چك برگشت آقا او را زندان كند، چكهاي مرغوب را خود برمي داري آن چكها را به جاي سهم امام و خمس مي‌دهي.

16- آداب انفاق حقيقي

قرآن مي‌فرمايد: (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) (آل عمران /92) هر چه را دوست داريد در راه خدا بدهيد.
در انفاق تنها به او خير نمي‌رسد، انفاق كننده هم بايد با دل كندن از محبوب خود رشد كند مي‌گويند: روغن چراغ ريخته را نذر امامزاده مي‌كند.
گوسفند را قرباني مي‌كند يك راسته را در يخچال كبابي كنيم، سيراب شيردان را هم براي عصرانه ران را هم خانه‌ي احمدآقا شوهر همشيره، دست و آن را به برادر خانم، آن هم به پسرعمو، چه چيز آن قرباني شد؟ چون قرباني يعني «قربة الي الله» يعني براي خدا و در راه او دل كندن اين كه در راه خدا نشد در راه اقوام و دوستان شد، چيزي از آن قرباني نشد، دل بكن و براي خدا بده، افطاري‌ها و قرباني‌ها و كه داده مي‌شود چيز خوب به فقير بدهيد.
آيه ديگر داريم كه: اگر خودت فقير بودي آن را مي‌گرفتي؟

17- رعايت عزت نفس فقير

(إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ) (بقره /267) مگر با مشقت و سختي آن را قبول كني.
چيزي به فقير بدهيد كه عزت او حفظ شود، قديم كارهاي زشتي مي‌كردند مثلاً پولداري پارچه مشگي مي‌خريد به مدير مدرسه مي‌داد براي بچه‌ي فقراء همه مي‌فهميدند اينها كفاره و صدقه است، چون همه يك رنگ بود، جوري ندهيم كه شخصيت او شكسته شود و اگر هم فهميديد نبايد ابراز كنيد، يك داماد بسيار پست و من يادم نمي‌رود كه چقدر او رذل است واقعاً هر زشتي نثار او كند حق اوست رفت منزل عروسي جهازيه او را ديد گفت كميته‌ي امداد داده، عروس شب عروسي چنان شكسته شد، اين گناه را خداوند از اين داماد نمي‌بخشد، اين گردنبند را از فلاني گرفته و اين نمكدانها فلان و كاسه‌اي و كفشي از ديگري… خيلي زشت است هر چه را عزت بدهي مي‌بيني همين نماز بعضي‌ها وقتي نماز مي‌خوانند الله اكبر، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم».

18- انفاق بي‌ارزش و باطل

حديث داريم در رابطه‌ي نماز مي‌گويد: «ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ» (كافي/ج‌3/ص‌268) مرا ضايع كردي خداوند تو را ضايع كند.
عروس را ضايع كردي خداوند تو را ضايع مي‌كند، داماد را ضايع كردي، پسر فلاني، چرا شكستي و چرا نماز را خراب كردي، چرا اسم او را بد برده، «آشغالي» اين كارمند است، و او بر ما و مردم شهر حق خدمت دارد، چرا شكستي، زبان تو آشغالي است.

19- چهار گروه شاكي در قيامت

قرآن مي‌فرمايد: (وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ) (حجرات /11) لقبها را زشت نبريد. القاب يعني لقب. محترم او را صدا بزن.
حديث داريم روز قيامت چهار گروه شكايت مي‌كنند.
الف: عالمي كه در شهر غريب است، نمي‌روند از او استفاده كنند.
ب: قرآني كه تلاوت نمي‌شود.
ج: مسجدي كه اين آقا جز ختم عمه‌اش نمي‌رود.

20- رعايت حقوق حيوانات

حتي حيوان را اگر بشكني گناه است، گفته‌اند حيوان را بروي حيوان نكشيد، به مقداري كه شعور دارد مي‌فهمد، موقع شير دوشيدن ناخن را بگير، پستان گاو اذيت نشود، شير مي‌دوشي مقداري هم براي گوساله بگذار.
حديث: اگر حاجيها مكه آمدند يك حاجي زودتر رسيد امضا و شهادتش قبول نيست چون معلوم مي‌شود اسبش را دوانده و ظلم كرده است.

21- بهترين چيزها را انفاق كنيم

اين دين ماست، بيش از طاقت بار، او (حيوان) نكنيد، به علف رسيد افسار او را نكشيد، چموش است، سيلي به گوشش نزنيد. از هرچه بدشان مي‌آيد مي‌گويند از خداست، اطاق را فرش كرده مي‌بيند تا به تا است مي‌گويد بدهيد به مسجد، اطاق وزير و وكيل لوكس، مسجد وزارتخانه خرابه!
(وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ) (نحل /62) هر چه خراب است موكت پاره‌ها براي نمازخانه و اطاق لوكس و مبلمان براي اطاق رئيس، بعد هم مي‌گويد: قيامت هم وضع ما خوب است (وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى‌ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً) (كهف /36).

22- يأس از آثار بي‌اعتمادي به معاد

نمونه‌ي بد آدمهاي بي هويت هستند و بند به آينده نبوده و اميدي به آينده ندارد، و چون مي‌گويد قيامت نيست مأيوس است، مادر به اميد بچه‌اش را بزرگ مي‌كند. انسان بي اميد يعني انسان سوخته، مثل بد انسان نا اميد، و مثل اعلي ايمان به خدا كه او در كمين و (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) (زلزال /7).
آيه دوم خداوند حلمش و مهلتش براي رحم است و 70 سال اگر بخواهد مهلت ندهد كسي باقي نمي‌ماند.
آيه سوم انتقاد از آنها كه بدي‌ها را براي خدا و خوبيها را براي خود مي‌خواهند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 992
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست