responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 830

موضوع بحث: تغذيه در اسلام

تاريخ پخش: 19/09/60

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين وصل الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته»

1- از نظر اسلام ماده و روح و دنيا و آخرت پيوند ناگسستني هستند

اين بحث از آن بحث‌هايي است كه اگر بياموزيد مثل بحث‌هاي ديگر نیست كه بگوييم عامل بي عمل و ان شاءالله عمل هم دارد. دين كامل ديني است كه ابعاد مختلف زندگي را تامين كند. بعد عقلي، بعد جسمي و بعد روحي را در بر داشته باشد. جالب اين است كه در اسلام دنيا و آخرتش با هم است. يعني اشك و عرفان و نماز بهشتي با ميوه‌هاي بهشتي از آن در مي‌آيد، كما اينكه از ميوه‌هاي دنيا عبادت و در خط خدا حركت كردن بوجود مي‌آيد. از نظر اسلام دنيا و آخرت و ماده و روح پيوند ناگسستني دارند. در مورد بحث تغذيه بر خلاف اينكه ما گمان مي‌بريم كه مادي است، اسلام پيرامون آن دستورات فراواني دارد. در فقه كتابي است به نام اطعمه و اشربه، يعني خوردني‌ها و نوشيدني‌ها. مسائلی که در این کتاب مطرح است عبارت است از اهميت غذا و اینکه چه بخوريم؟ چقدر بخوريم؟ چگونه بخوريم؟ در همه اين مسائل دستورات فراواني داريم و انسان روزي چند مرتبه از ابتداي تولد تا لحظه مرگ با آن سر و كار دارد.

2- اهميت غذا در اسلام

– اهميت غذا: روايتي در سفينة البحار ديديم که مي‌فرمايد: «فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا»(كافى، ج‌6، ص‌287) اگر غذا خوردن نباشد، نماز خواندن و روزه گرفتن هم ديگر نیست. يعني نمی تواند ديگر روزه بگيرد و نماز بخواند. البته اين غير ازحرف ماركسيت‌ها است كه مي‌گويند: «اقتصاد زير بنا است» ما مي‌گوييم به غذا خوردن نياز داريم و لاغير.
در قرآن درباره غذا مي‌فرمايد: (رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ) (قصص /24) حضرت موسي تحت تعقيب بود. فرعون با ارتش خود موسي را تعقيب مي‌كرد. موسي در حال فرار به چاه آبي رسيد كه چوپان‌ها از آن به گوسفندانشان آب مي‌دادند و دو دختر هم ايستاده بودند. پرسيد چرا شما كنار ايستاده‌ايد؟ روح مظلوم يابي در حضرت موسي بود. گفتند ما پدر پيري داريم، براي همين ما دخترها چوپاني مي‌كنيم و چون كنار چاه جوان‌هاي شلوغي هستند، ما صبر مي‌كنيم و جوان‌ها كه رفتند ما به گوسفندانمان آب مي‌دهيم. حضرت موسي رفت و جوان‌ها را كنار زد و گوسفندان را آب داد. در حالي كه خودش تحت تعقيب بود و بعد در حالي كه گوسفندان را آب داده بود، خسته بود. پاي درختي خوابيد و گفت: ‌اي خدا! براي آنچه تو از آسمان براي من خير نازل مي‌كني فقيرم. حديث در اصول كافي است «سَأَلَ الطَّعَامَ»(كافى، ج‌6، ص‌287) يعني حضرت موسي در آنجا غذا مي‌خواست و نياز به غذا داشت.
در اهميت غذا همين بس كه در اسلام ما حديث داريم که غذا كه مي‌خوريد، خرده غذاهاي باقي مانده احترام دارند و برداريد و بخوريد و بخاطر احترامي كه که به اين خرده نان‌ها گذاشتي، خداوند در آنها شفا قرارمي دهد. در حديث دیگری داريم که در كوچه هم اگر ناني را ديدید، اگر تميز بود، بخوريد وگرنه بشوييد و بخوريد. آن وقت ما در شهرمان مي‌بينیم كه در سطل‌هاي زباله نيم كيلو، نيم كيلو غذا ريخته شده است. آن وقت در فرهنگ ايتاليا مي‌بينيم كه كلم هايش را زير خاك مي‌كند تا قيمت كلم پايين نيايد. آمريكا گندمش را در دريا می ريزد، در حالي كه گرسنگي در دنيا غوغا مي‌كند.
در مورد تهيه غذا روايت داريم که در هر خانه‌اي که يك گوسفند باشد، ملائكه خدا بر اين خانه و صاحب آن درود مي‌فرستند. البته نه خانه‌هاي تهران، بلكه شهرهاي كوچك كه باغ و مزرعه دارند. يعني سعي كنيد خود كفا باشيد. ولي فرهنگ مصرف گرا مي‌گويد که بره را بكشيد، چون پوست آن براي پشت گردن پالتوي زنان يا درست كردن كلاه خوب است. گوسفندي كه در آينده مي‌تواند چند صد نفر را غذا بدهد. «إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا يُكَفِّرُهَا صَلَاةٌ وَ لَا صَدَقَةٌ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا يُكَفِّرُهَا قَالَ الْهُمُومُ فِي طَلَبِ الْمَعِيشَةِ»(الدعوات ‌راوندى، ص‌56) گناهاني است كه چاره آن نماز و روزه و حج نيست و تنها راه بخشش آن زحمت كشيدن براي بدست آوردند روزي و گذران زندگي است.

3- چيزهاي حلال و طيب بخوريد

در مورد اينكه چه بخوريم، قرآن مي‌فرمايد: (َكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً) (بقره /168) خداوند در چهار آيه(بقره/168- مائده/88 – انفال/69- نحل/114) «حَلالاً طَيِّباً» را آورده است. يعني حلال و طيب باشد. (طيب يعني دل پسند.) در جايي ديگرمي فرمايد: (يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِث) (اعراف /157) يعني خداوند خواسته كه شما ازچيزهايي پاك و دل پسند بخوريد و از خبائث نخوريد.
ايران امتيازات مختلفي دارد. حتي در دنيا تنها كشوري است كه پس از 2 سال جنگ هنوز توانش بيشتر است. تنها كشوري است كه در حين جنگ ارزشش بيشتر است. تنها كشوري كه مردم علاقشان به رهبرشان بيشتر است. تنها كشوري است كه چنين ارتش و بسيجي دارد. به اميد روزي كه ايران كشور نمونه شود و تنها كشوري شود كه سيگار را روي كره زمين ترك كند. هرچند سيگاري‌ها الان پاي تلويزيون مي‌گويند اين اين چه حرفي است؟ خلخالي كه هروئين وترياك را از ما گرفت، تو ديگر سيگار را از ما نگير! ! ! خوب بكش ولي بدان امام سيگار نمي‌كشد و تو در خط امام هستي. پس ترك كن. اميرالمومنين مي‌فرمايد: امر به معروف و نهي از منكر كن. امر به معروف و نهي از منكر نه جان كسي را درمي آورد و نه روزي كسي را قطع مي‌كند. سيگار كشيدن هم همينطور است، جان كسي را درنمي آورد. چه اشكالي دارد همينطور كه ايران فيلم بد ندارد و شراب فروشي ندارد، سيگار هم نداشته باشد. و اين كار از بسيجي‌ها بايد شروع شود. خدا مي‌گويد اگر شيريني مي‌خواهي، توت و انار هست. اگر ترشي مي‌خواهي ليمو هست. ولي من مي‌گويم نه شيريني و نه ترشي، بلكه دود تلخ مي‌خواهم پس بكش.
اگر بودجه سيگار در ايران صرف ساخت خانه بشود، روزي چند خانه براي محرومين ساخته مي‌شود. اگر دنيا پول سيگار را صرف ساخت خانه براي محرومان كند به كجا مي‌رسد.
حلال و طيب بخور. آيه‌اي داريم كه بعضي‌ها خيلي خشك مقدس هستند. يك چيزهايي حلال است ولي بر خودشان حرام مي‌كنند. البته بايد مراعات جامعه را كرد. به امام صادق خبر مي‌دهند که نان گندم درجامعه كم است. امام مي‌گويد پس من هم نمي‌خورم. مصرف بايد با توجه به نيازهاي مردم باشد و اگرچيزي كم است نخوريم. اما اگر چيزي فراوان است براي چه نخوريم؟ برخي مي‌گويند چرا نمايندگان مجلس و خبرگان روي صندلي مي‌نشينند؟ صندلي طاغوتی است. حالا ما بايد چكار كنيم؟ چون خيابان‌ها را هم زمان شاه آسفالت كردند، خيابان نرويم؟ يا مثلا اتاق مهماني است و دارای مبل است. انسان وارد مي‌شود، صاحبخانه مي‌گويند: بفرماييد به روي صندلي بنشینید. آقا مي‌رود و روي زمين مي‌نشيند و خيال مي‌كند حزب اللهي است. نخير اينطور نيست. اسلام مي‌گويد وارد هر خانه‌اي شده، هر كجا صاحب خانه گفت بنشين.
روزي پيغمبر عسل گير آورد و خواست بخورد. يكي از همسرانش گفت: نخور! پيامبر هم نخورد و اين در حالي بود كه به حضرت علي(ع) گفتند چرا اينقدر نان خشك مي‌خوري؟ فرمود پيامبر بيش از من نان خشك مي‌خورد. آيه نازل شد که ای پيامبر! (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَك) (تحريم /1)‌ اي پيامبر براي چه چيزي را كه خداوند براي توحلال كرد، برخود حرام مي‌كني؟ اينطور نيست كه هركس در خانه‌اش صندلي باشد، طاغوتي است. مگر كسي در خانه‌اش ميز داشت، طاغوتي است؟ ممكن است ميز گران دليل اسراف باشد، ولي دليل طاغوتي بودن نيست.

4- خوردن بعضي چيزها سفارش شده است

چه بخوريم؟ در روايات ما به نان جو بسيار سفارش شده كه فضيلت نان جو بر نان گندم مثل فضيلت امامان است بر باقي مردم. درباره عدس سفارش شده است. به خوردن گوشت هم سفارش شده است. اما نه هميشه، يك روز گوشت و يك روز شير.
حديث داريم بهترين غذا، غذايی است كه پخته شود. در مقابل كساني كه معتقد به خام خواري هستند. بعضي چيزها را مي‌گويند سعي كنيد با هم بخوريد. مثلا تخم مرغ را باید با پياز خورد. البته اين را دكترهاي غذا شناسي بايد مطرح كنند كه تخم مرغ چه كمبودي دارد كه پياز آن را جبران مي‌نمايد. مثلا نان پنير را خالي نخوريد و با گردو بخوريد. البته اين حديث براي امسال نيست، چون امسال گردو گران است و مال زماني است كه گردو ارزان باشد. البته اگر كسي داشت اشكالي ندارد. اين چيست كه گردوي خالي مرض است و پنير خالي هم مرض است؟ ولي با هم خوب است. يا مثلا مي‌گويند دندان را با چوب پاك كنيد ولي چوب درخت انار نباشد و بوته ريحان هم نباشد. اين را دكترها بايد روشن كنند. يا مي‌گويند زن حامله خرما بخورد که خرما بهترين غذا بعد از زايمان است. اينها علومي از وحي است. حضرت مريم وقتي درد زايمان مي‌گيرد خداوند مي‌فرمايد: (وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا) (مريم /25) يعني به او خرما مي‌دهد.
روايت كلي هست كه امام صادق مي‌فرمايد: «لَمْ يُحَرِّمْ ذَلِكَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ سِوَاهُ رَغْبَةً مِنْهُ فِيمَا حَرَّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا زُهْداً فِيمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَيْهِمْ بِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ»(كافى، ج‌6، ص‌242) حديث داريم كه انار را خالي نخوريد و امروز ثابت شده آب انار خالي براي جدار معده ضرر دارد و حديث هم داريم كه جدار معده را دباغي مي‌كند و حديث داريم که پوست هر ميوه‌اي سمي دارد و براي همين ابتدا بشوئيد بعد با پوست بخوريد. مثلا گوشت مرده حرام است. «لَا يَأْكُلُ مِنْهَا إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ ُ وَ لَا يَمُوتُ آكِلُ الْمَيْتَةِ إِلَّا فَجْأَة»(تهذيب‌ الأحكام، ج‌9، ص‌128) يعني گوشت مرده سكته مي‌آورد و بدن را ضعيف مي‌كند و در نسل انسان تاثير مي‌گذارد مرده يعني گوشتي كه ذبح اسلامي نشده باشد.

5- روح با پرخوري مي‌ميرد و سلامت در كم‌خوري است

چقدر بخوريم؟ درباره پرخوري گفته‌اند که پرخوري فساد بهداشتي اخروي و اجتماعي و جهاني دارد. مردم سه دسته هستند:
1- عده‌اي مبتلا به كم خوري هستند.
2- عده‌اي مبتلا بد خوري هستند.
3- عده‌اي هم مبتلا به پرخوري هستند.
در آفريقا، در كشوري كه معدن الماس است، ابر قدرتها الماس را مي‌برند، ولي بچه‌ها استخوان ماهي را نوبتي ليس مي‌زدند. رواياتي كه من مي‌خوانم از وسائل شيعه جلد 17 و مستدرك الوسائل جلد 3 مي‌باشد و مي‌توانيد دنبال واژه‌هاي اسراف بگرديد. عده‌اي مي‌گويند ماسابق هرچه دلمان مي‌خواست مي‌خورديم، خوب غلط مي‌كردي. قال النبي(ص) «إن من السرف أن تأكل كلما اشتهيت»(مجموعةورام، ج‌2، ص‌229) اگر هر چي مي‌خواهي بخوري، اسراف كار است. ما بايد هر كاري خدا مي‌خواهد انجام دهيم نه هر كاري دلمان خواست. روايت داريم که: «مَنْ كَثُرَ طَعَامُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسَا قَلْبُهُ»(الدعوات ‌راوندى، ص‌77) كسي كه زياد بخورد بي رحم مي‌شود. امام باقر فرمود: «مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ»(كافى، ج‌6، ص‌270) بدترين چيزها نزد خدا شكم پر است. «لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ»(مجموعةورام، ج‌1، ص‌46) يعني روح خود را با پرخوري مي‌ميرانيد.
علي(ع) به كميل بن زیاد فرمود: «صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الطَّعَامِ»(مستدرك ‌الوسائل، ج‌16، ص‌219) يعني سالم بودن مرهون كم خوري است. اينها مفاسد اخلاقي پرخوري است.
حديث داريم که: «مَا آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ»(كشف‌ الريبة، ص‌89) هر كه در سيری بخوابد و همسايه‌اش گرسنه باشد مومن نيست. «إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا شِبَعاً أَكْثَرُهُمْ جُوعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(عيون‌ أخبارالرضا، ج‌2، ص‌38) هر كه در دنيا بيشتر سير باشد در آخرت بيشتر گرسنگي خواهند كشيد.

6- عامل بسياري بيماري‌ها بدخوري است

در مورد بد خوري می گویند که كسي نزد امام آمد و گفت: شيرخوردم و مريض شدم. امام فرمود: شير مرض نمي‌آورد. حتما قبل يا بعد از شير چيزي خوردي و بدخوري كردي كه مريض شدي. روايت داريم که مادر همه مرض‌ها معده است. پس مراقب كم خوري و بدخوري باشيد. مثل ترياكي‌ها كه بعد از کشیدن آب ليمو مي‌خوردند تا بپرد و دوباره بكشند. بعضي‌ها هم سر سفره سركه آب ليمو و سالاد مي‌خوردند تا اشتهایشان باز شود و باز هم بخورند. خيلي از زن‌ها و مردها بخاطر پرخوري مريض مي‌شوند. كاهو مي‌خورند و می گویند: سردم شد! چاي دارچين مي‌خورند و مي‌گويند: گرمم شد! دوباره خيار مي‌خورند و دوباره خرما مي‌خورد. آن هم زماني كه ما هم جنگ داريم و هم در دنيا ميليون‌ها گرسنه وجود دارد. كم خوري هم مثل مرتاض‌ها غلط است. حديث داريم اگر كسي تا40 روز گوشت گير نياورد قرض كند و بخورد. همين غذاهاي سنتي بسيار خوب است. غذاي حلال بخوريد. غذاي حرام در بچه تاثير دارد. بشوييد و بخوريد. غذاهاي ذبحي بخوريد، كم بخوريد، غذا را مي‌گويند با سه انگشت بگيريد تا لقمه كوچك باشد، غذاي داغ نخوريد.
مجتهدي در رساله‌اش آورده بود كه غذاي گرم خوردن مكروه است. اما مجتهدي ديگري در حاشيه‌اش آورد که به شرط اينكه داغ باشد. يعني گرم اشكالي ندارد، داغ نخورديد. به غذا فوت نكنيد. گوشت منجمد و تاريخ گذشته هم نخوريد.

7- آداب غذا خوردن

چگونه بخوريم؟ حديث‌هايي كه امشب مي‌خوانم شايد خلاصه هزار حديث باشد. «لَا تَجْلِسُوا عَلَى مَائِدَةٍ يُشْرَبُ عَلَيْهَا الْخَمْرُ»(خصال ‌صدوق، ج‌2، ص‌618) اگر سر سفره مشروبات الكلي است، نشستن سر آن سفره حتي اگر نخوريد حرام است. حديث داريم: «إِذَا أَكَلْتُمْ فَاخْلَعُوا نِعَالَكُمْ فَإِنَّهُ أَرْوَحُ لِأَقْدَامِكُمْ»(أمالى طوسى، ص‌311) وقتي مي‌خواهيد غذا بخوريد، كفش هايتان را از پا در بياوريد و بنشينيد. ايستاده غذا نخوريد. امروز از انسان ايستاده و نشسته عكسبرداري كرده‌اند و ديده‌اند وقتي انسان ايستاده است مجاري گوارشي راحت و باز نيست.
پيغمبر فرمود موقع غذا خوردن روي زمين بنشينيد. «يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْد»(كافى، ج‌6، ص‌270) يعني متكبرانه ننشينيد و روي ران چپ تكيه كنيد. موقع غذا خوردن راضي باشيد اين همه نماز خراب خواندي و ريش و موهايت سفيد شد، خدا نگفت: چه بنده ای! ! ! توهم پس به نعمت خدا بد نگو و راضي باش و نمك به حرام نباش. حديث داريم: «مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْيَسِيرِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِيَ اللَّهُ مِنْهُ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْعَمَلِ»(من لايحضره ‌الفقيه، ج‌4، ص‌410) اگر كسي به غذاي كم خدا راضي شد، خدا هم به نماز و اعمال كم و خراب وي راضي خواهد شد. اتفاقا هركس بي توجه‌تر به نماز و خدا است بيشترين گله را مي‌کند.
با نام خدا غذا بخوريد. (لَا تَأْكُلْ وَ أَنْتَ مَاشٍ إِلَّا أَنْ تَضْطَرَّ إِلَى ذَلِكَ) (المحاسن، ج‌2، ص‌459) در حال راه رفتن غذا نخوريد. (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ) (عبس /24) انسان به غذايش توجه كند كه چگونه به عمل آمده و دسترنج كدام روستايي و كشاورز است.
ابر و باد و مه خورشيد وفلك در كارند *** تا تو ناني به كف آری و به غفلت نخوری
همه در حال زحمت و كارند تا اين نان به تو رسيده است. از چرخ و فلك گرفته تا انسان مثل كشاورز و نانوا. زمین را آب مي‌دهيد به شما كشت مي‌دهد، نکند شما هر چه گرفتي چيزي تحويل ندهي.
همانطور كه اينقدر غذاي جسم كه 3 يا 4 ساعت در شكم شماست، اهميت دارد. پس ببينيد غذاي روح و فكر كه يك عمر در ذهن شماست، چقدر مهم است! ! ! پس چرا در گرفتن فكري كه عمري در ذهن شماست دقت نمي‌كنيد، در حالي كه به غذا كه 3 يا 4 ساعت در معده شماست اينقدر اهميت مي‌دهيد؟ غذاي فکری و روحي ما عبادت و با سواد شدن است. وقتي غذا مي‌خوريد، با اطرافيان باشد. مثلا در اداره با خادم و زيردستان غذا بخوريد تا رفع تكبر كند. خوابيده غذا نخوريد و با دست چپ غذا نخوريد. كم بخوريد و با سه انگشت بخوريد. همه دانه‌هاي انار را بخوريد. انگور شاخه‌اي نخوريد و دو دانه، دو دانه بخوريد. بيشتر سر سفره بنشينيد. ساعاتي كه انسان در سفره است، عمرش حساب نمي‌شود. دستتان را قبل از غذا بشوييد ولي خشك نكنيد، چون ممكن است حوله آلوده باشد. با همان دست خيس غذا بخوريد. اول و آخر غذا نمك بخوريد و بعد از غذا هم دستتان رابشوييد.
زن‌هاي حامله از سيب و به استفاده كنند. يك سري غذاها در شجاعت تأثير مي‌گذارند. «يُشَجِّعُ الْجَبَانَ»(كافى، ج‌6، ص‌357)

8- امتياز بسيجيان

برادرها ما هر چه از سخنان امام و احاديث و نماز جمعه‌ها ياد مي‌گيريم، بخاطر خون اين برادرهاي بسيجي است. درباره بسيج فكر مي‌كردم و ديدم بسيج چند امتياز دارد كه چيزهايي ديگر ندارند. البته ارتش و سپاه هم مورد احترام است. اما امتيازات بسيج را برایتان شرح بدهم:
1- موسس بسيج امام است.
2- بيشترين جمعيت ولي كمترين ادعا و انتظار را دارد.
3- از قاسم تا حبيب بن مظاهر هيچ فرقي ندارد و هيچ شرطي ندارد.
4- مركز تشكل آن مسجد است. ستادهاي مقاومت درمسجدهاست.
5- بسيجي غير از ارتشي و سپاهي و شهرباني است. هم حافظ شهر است و هم حافظ روستاست، هم حافظ مرز است و هم حافظ مكتب و رهبر است.
6- بسيجي از همه كم خرج‌تر است. از هم قوي‌تر و از همه ساده‌تر و از همه جلوتر است
7- وجود يك بسيجي در خانه و محله يعني بيمه كننده آن خانه و محله از وجود ضد انقلاب. به بسيجي مي‌گويند: كجا مي‌جنگي؟ مي‌گويد: هر جا لازم باشد. مي‌گويند: تا كي مي‌جنگي؟ می گوید: تا پرچم توحيد برفراز كاخ سفيد برافراشته شود. بچه به اين كوچكي هدف به اين بزرگي را دنبال می کند. بيشترين شهيد را بسيج دارد. به كارمند مي‌گويند: ميزت را از اين اتاق به آن اتاق ببر، قهر مي‌كند. ولي به بسيجي مي‌گويند از جنوب برو غرب حرفي نمي‌زند و با جان و دل مي‌رود.

9- بسيجيان مواظب حدود خدا باشند

هفته بسيج است. ما بايد قدر بسيج را بدانيم. اما يك جمله هم به بسيجي‌ها بگويم. به يك شرط خيلي خوب هستيد. آن هم اينكه مواظب حدود خدا باشيد. چون شيطان شما را رها نمي‌كند. مي‌دانيد چرا مي‌گويند که شيطان خناس است؟ (مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ) (ناس /4) خناس يعني اينكه شيطان مرتب مي‌رود و مي‌آيد تا تو را فريب دهد. پس مواظب چشم و گوشت باش. پيام امام درباره نهضت سواد آموزي در 7 دي و به مرحوم شهيد باهنر در مورد تاسيس بسيج فرمودند که بايد مسئله جهل توسط بسيج در ايران حل شود. البته بسيج بايد قدر سپاه را داشته باشد، چون سپاه معلم بسيج است و سپاه هم قدر ارتش را داشته باشد، چون برادران ارتشي فنون تخصصي را به سپاهيان ياد دادند و همه با هم هستند و نبايد كسي خود را برتر از ديگري بداند. (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ) (حجرات /13) بسيجي نور چشم ماست ولي بايد مواظب خودش باشد و يك وقت تند نرود.
زني خلاف كرده بود نزد حضرت علي(ع) آوردند و گفت: بايد به تعداد اینقدر مورد شلاق زد. شلاق را به قنبر داد و گفت: او را شلاق بزن. قنبر هم عصباني شد و چند مورد بیش‌تر زد. حضرت علی هم دستور داد که او را بخوابانند و به همان مقدار او را شلاق بزنند. پس مواظب باش تند نروي.
اگر كسي شيك است، فوري به او سوسول نگويد. بسيجي به كسي كه ريش ندارد، نيش نزند. شيطان قسم خورد كه همه را گمراه مي‌كند، مگر بندگان مخلص را! چون خناس است. ولي الحمدلله ايران ما مقداري از شيطان رها شدند و با شيطان بزرگ درگير شدند.
كسي كه بخاطر عبادت و جهاد در راه خدا غذا مي‌خورد، غذا خوردنش عبادت است. اما اگر از روي هوس و غرايز بود، وارد بعد حيواني شده است.
خداوند رهبر مارا در پناه امام زمان حفظ كند خداوند همه امت ما را بسيجي قرار دهد. خداوند آيات وروايات متروك و اسلام را به حرمت خون شهدا در متن زندگي ما وارد نمايد و ايران كشور نمونه شود.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 830
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست