responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 497

موضوع: قانون و قانون گرايي

تاريخ: 20/11/67

بسم الله الرحمن الرحيم

دهمين سالگرد انقلاب بر همه امت و بر امام امت و بر همه بينندگان و بر شما عزيزاني كه در اين جلسه تشريف داريد، مباركباد. رانندگان عزيز تاكسي که به قول خودشان تاكسي نيست و دانشگاه و مدرسه سيار است و روابط عمومي كشور است. هر اداره‌اي روابط عمومي دارد. كل كشور هم روابط عمومي دارد. روابط عمومي كل كشور تاكسي است. و تاكسي دانشگاه و مدرسه سيار است. شما خوب درد جامعه را مي‌دانيد و در انقلاب هم نقش خوبي داشتيد. تنها در تهران 400 راننده تاكسي شهيد شده و كمالات خوبي هم دارند. در ميان شما رانندگان تاكسي کسي هست كه به اقرار خود شما بيش از يك ميليون تومان پول مسافر که در تاکسي جا مي‌گذارد، مي‌رود و خانه‌اش به او مي‌دهد. با اين كه خود راننده تاكسي به گفته خودتان در زير زمين و در حالت فقر و محروميت زندگي مي‌كرده است. شغل حساسي است، خود تهران روزي سه ميليون مسافر را جابجا كردن، 400 شهيد دادن، مجروحين را از راه‌آهن و فرودگاه تا بيمارستان مجاني بردن، يك لوطي گري‌هايي، مردانگي‌هايي و كمالاتي شما داريد. مثل آقايي كه مريض را برد بيمارستان خوابيد ولي راننده تاكسي ديد كه عكس و پرونده مريض در تاكسي مانده است، فوراً برد بيمارستان تحويل داد كه مريض را زود بستري كنند، گزينش كنند. به هر حال خوش سابقه هستيد. حالا گرچه بعضي از مردم هم مي‌گويند تاكسي گران است ولي خوب آنها نمي‌دانند كه روغن ترمز چند است و لاستيك چند است و بيمه نيستيد وسوبسيد بنزين نيست و مشكلات شما را بعضي‌ها نمي‌دانند.
با توجه به اين كه شما مشكلات داريد و با اين سابقه‌ای که داريد، بحث امروز ما در اين دهه انقلاب بحث قانون و حفظ قانون است. و خوشحاليم كه با اين برادراني كه اين مدرسه‌هاي كوچك در خيابان‌ها هستند، (راننده‌هاي تاكسي) صحبت كنيم. در خدمت رانندگاني هستيم كه يك نفر و دونفر و بعضي از رانندگاني كه بچه‌شان شهيد شده است. ما يك همچنين عزيزاني در رانندگان تاكسي داريم و يك صفات خوبي هم داريم و اين‌ها همه از بركات انسان‌ است. دين است كه مي‌تواند اين طورتعهد بسازد.

1- قانون و ضرورت احترام به قانون

تيترهای بحث امروزمان:
– قانون و خضوع در مقابل قانون
– قانون جمهوري اسلامي ايران.
– چگونه مردم را قانون پذير كنيم؟ چه كنيم كه مردم زير بار قانون بروند؟
– مساوات در مقابل قانون و قانون شكني و عوامل آن.
اين‌ها موضوعاتي است كه ان شاء الله امروز مي‌خواهيم بحث كنيم.
قانون: درباره قانون همين بس كه اگرقانون نباشد هرج و مرج است. سنگ روی سنگ بند نمي‌شود. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: مردم حكومت مي‌خواهند و حكومت ظلم از بي حكومتي بهتر است. چون هركسي هرجا مي‌خواهد ماشينش را پارك مي‌كند. هر وقت هر كس مي‌خواهد بوق مي‌زند. هر كه هر جوري مي‌خواهد دكانش را مي‌چيند. و يکروزه همه زندگي‌ها فلج مي‌شود. قانون «وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ»(نهج‌‌البلاغه، نامه 47) لازم است. امير المؤمنين وقتي ضربت خورد در وصيت خود فرمود: منظم باشيد و فرمود بترسيد كه ديگران به قرآن عمل بكنند، اما مسلمان‌ها به قرآن عمل نكنند. و انسان در بعضي از كشورهاي غربي مي‌بيند اين طور است. لب چهار راه دوچرخه و موتور همه مي‌ايستند.
اسم سقراط را شنيده‌ايد. طبق قانون بنا شد سقراط را بكشند، يك شربت مسموم را بنا شد سقراط بخورد و بميرد. افلاطون شاگردش بود، آمد و گفت: من افلاطون شاگرد توام. در مملكت نفوذ و قدرت دارم. ما يك برنامه‌اي جور مي‌كنيم تا تو فرار کنی. گفت: فرار نمي‌کنم. درست است که مرگ من خلاف است، اما چون سير قانونيش را طي كرده من خودم را مي‌كشم و اين شربت زهر آلود را مي‌خورم كه احترام به قانون حفظ شود.
گاهي وقت‌ها در مملكت ما هم به يك كسي زور گفته مي‌شود. اما اين كه زور گفته شد، نبايد قانون شكسته شود. نقل شد هنوز امام تشريف نياورده بودند تهران، سال اول انقلاب كه به جمهوري اسلامي رأي مي‌دادند، حضرت امام رفتند در خيابان چهار مردان قم رأي انداختند. فيلمبردار نتوانست درست فيلمبرداري كند، چون شلوغ بود و دوربينش تكان خورد و نتوانست خوب فيلمبرداري کند. گفتند: اماما، قربانت برويم، شما يك بار ديگر رأي بينداز كه ما عكس بگيريم. امام فرمود: من يك رأي بيشتر ندارم نتوانستيد، نتوانستيد. وقت‌هاي ديگر و در انتخابات ديگر فيلمبرداري كنيد. ولي من نبايد دو رأي بيندازم. امام يك رأي دارد و من بايد قانون را خودم نشكنم. ادب در مقابل قانون خيلي مهم است. امير المؤمنين فرمود حسن جان، حسين جان: ابن ملجم يك ضربت بيشتر به من نزده شما هم يك ضربت بيشتر به او نزنيد. (فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ) (نهج‌‌البلاغه، نامه 47) يكي به يكي حتي درتورات آمده «السِّنَّ بِالسِّنِّ» دندانت را شكستند، دندان در مقابل دندان (وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ) (مائده /45) بيني با بيني، گوش با گوش. دندان با دندان. «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» قانون و عدالت. گاهي يه جاهايي به ضرر است، اما در جمع وقتي مي‌بينيم، همه باهم نداريم، آرامش داريم.

2- پرهيز از تبعيض و بي‌عدالتي هرچند ناچيز

اين عزيزاني كه اينجا نشسته‌اند رانندگان تاكسي هستند كه گفتم راننده تاكسي يعني روابط عمومي كل كشور و لذا هر وقت آدم خواسته باشد، حرف دست اول، درد دل هر وزارتخانه‌اي هر وزيري و حتي نخست وزير، هر مسؤول مملكتي خواست حرف ناب ناب ناب را بشنود بايد راننده‌هاي تاكسي را جمع كند و بگويد مردم حرفشان چيست؟ و من به شما بگويم حرف مردم چيست! مردم از اسلام، امام و انقلاب راضي‌اند. يك نارضايتی دارند و آن هم اين است كه مي‌گويند: چرا كم است؟ چرا گراني است؟ اين هم به خاطر نفت و دلار و. . . است و صبرمي كنند. فقط آن چيزي كه مردم را ناراحت مي‌کند و صبر نمي‌كنند، اين است كه چرا مثلاً به او دادند ولی به ايشان ندادند؟ اين پارتي وتبعيض و. . . است که مردم را مي‌رنجاند. گاهي يك مورچه مي‌رود در بدن آدم تمام بدن را تكان مي‌دهد. وقتي هم آدم پيراهن را بياورد بيرون مي‌بيند يك مورچه بيشتر نيست. اما يك مورچه كافي است كه كل بدن را قلقلك كند. گاهي مثلاً يك تبعيض، مثلاً يك نفر يك پيكان الكي گرفته، يك موتور الكي گرفته، يك نفر است اما صداي توپ مي‌كند، چون نقطه ضعف هميشه در ديد همه است. خود شما هم همينطوريد. 29شب سحري بخوريد، به هيچكس نمي‌گوييد که ما سحري خورديم و روزه گرفتيم. خدا نكند يك روز سحري نخوريد! فردا مي‌گويي مي‌داني ما ديشب سحري نخورديم. انسان خاصيتش اين است که هميشه چيز منفي را زود مي‌گويد. ما الان چند سال است توي تلويزيون هستيم، طوري نشده است، خدا نكند يك شب يك دست گل به آب بدهيم. فردا اعدام بايد بشويم. اخراج بايد بشويم. گفت: (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ) (قدر /3) «نقطه الضعف اشد از هر نقطه قوه» اين خاصيتش است.
تبعيض هم اين طور نيست كه حالا همه تبعيض بشوند، ولي كافي است در شهرداري، در نهضت سوادآموزي، در آموزش و پرورش، و كل تبعيض‌ها 2 هزار تبعيض در 50 ميليون ايرانی است، اما همين دوهزار تبعيض كافي است كه مردم را به هم بريزد. پس ببينيد مردم با اسلام با امام با انقلاب با شهدا با خانواده شهدا، هيچ حرفي ندارند. گراني هم قابل تحمل است چون مي‌گويند خوب ما الان نفت داريم و دلار است و وضعيت اقتصادي را كم و بيش خبر دارند، ولي اين كه مي‌گويند چرا اينطور شد، چرا اينطور نشد؟ اگر يك جوري مي‌شد بساط تبعيض گرفته مي‌شد، حرف ديگری نداشتيم. خدايا مملكت ما را تا اينجا هدايت کردی، گاه و بي گاه خيانت‌هايي كه بعضي‌ها مي‌كنند، اگر قابل هدايتند، هدايت، و اگر قابل نيستند چون ضربه به انقلاب و امت مي‌زنند دستشان را قطع كن.

3- برتري و جامعيت قانون جمهوري اسلامي ايران

قانون جمهوري اسلامي: در قانون جمهوري اسلامي چون تحت ولايت فقيه است ما بايد عنايت بيشتري داشته باشيم. دو، سه اصل از قانون اسلامي برايتان بخوانم. ببينيد قانون چه قانون خوبي است. حالا بايد عمل شود، عمل به قانون حسابش جداست.
اصل: رسيدگي به اتهام رييس جمهور. اگر خداي نكرده رييس جمهور، نخست وزير و وزيران متهم شدند به خلاف، رسيدگي به تهمت رييس جمهور و نخست وزير و وزيران در مورد جرايم، در دادگاه عمومي انجام مي‌شود. يعني خداي نكرده حتي نخست وزير و وزير هم اگر خلافي كرد، بايد همانجا بروند كه بقيه مي‌روند. در دادگاه عمومي بايد انجام شود.
اصل: دارايي رهبر. بيخود نيست كه جنگ تحميلي را راه انداختند. اگر اين قانون عمل مي‌شد تمام كشورها بازديد ما مي‌آمدند. الان دهه فجر دعوت مي‌كنيم که تو را به خدا بياييد و ببينيد. اگر به اين قانون‌ها عمل مي‌شد، خودشان مي‌آمدند و ديگر پول بليطش را هم ما نمي‌داديم. الان بايد بگوييم بيا پلو بخور ببين. آن وقت اشكنه مي‌خورد و خودشان مي‌آمدند. نگذاشتند عمل شود. به همين خاطر منافقين و ليبرال و توطئه‌ها وخط بازي‌ها و از همه مهم‌تر جنگ تحميلي است و همه چيزي بر ما حاكم شد، نگذاشتند آن اسلام ناب محمدي كه نظر امام است، عمل شود.
خدا رحمت كند شهيد مظلوم بهشتي را مي‌گفت: همين كه اصل دارايي رهبر را تصويب کردند، (رهبر يا شوراي رهبري يا رييس جمهور، نخست وزير، وزيران، همسرانشان، بچه هايشان، قبل از پست و بعد از پست، بايد اموالشان در ديوان عالي كشور رسيدگي شود كه بر خلاف حق افزايش نيافته باشد.) مي‌گفت: تا اين اصل تصويب شد و برنامه شد، خود رهبر انقلاب با دست مبارك خودش، اموال مختصري كه داشت نوشت و داد به شهيد مظلوم بهشتي. چون قانون مي‌گويد رهبر هم بايد معلوم شود كه چه دارد و چه ندارد. نخست وزير و وزير هم بايد اين طور باشد. اين چنين قانون‌هايي را ما داشتيم و قانون بايد مراعات شود.
در قانون جمهوري اسلامي چون منبع ما از طرف خداوند است، بعد رسول الله و بعد امام معصوم و بعد ولايت فقيه است كه نايب امام معصوم است. خط سير ما اين است. علت اين كه ما گوش به فرمان رسول مي‌دهيم، چون خدا گفته است. علت اين كه گوش به فرمان اميرالمؤمنين (ع) مي‌دهيم. چون اميرالمؤمنين (ع) در غدير خم از طرف رسول خدا منصوب شد و امام زمان نيز فرمود: وقتي من غايبم برويد سراغ فقيه جامع الشرايط و مجتهد عادل. پس ما دستمان در دست ولايت فقيه است، چون او منتخب معصوم، امام معصوم منتخب رسول خدا، رسول خدا منتخب خداست. اجراي قانون انقلاب اسلامي واجب است. يعني از چراغ قرمز رد شدن گناه است. اگر قانون بود 4 نفر را سوار كنيد، 5 نفر را سوار كنيد، خلاف است. خيابان يك طرفه را دو طرفه رفتن گناه است. هرچه كه خلاف قانون است چون تركش به ولايت فقيه مي‌خورد، گناه است. فردا مي‌آيند مي‌گويند: كشورهاي غير مسلمان غرب، كشورهاي اروپايي منظمند، كشورامام زمان منظم نيست. آبروي امام زمان در خطر است. يعني حفظ و رعايت قوانين لازم است.

4- راهكارهاي قانون پذيري مردم در اسلام و غير اسلام

اما چگونه مردم را قانون پذير كنيم؟ به چند طريق مي‌شود مردم را به اطاعت از قانون وادار كرد. چگونه مردم را قانون پذيركنيم؟
طاغوت چگونه قانون پذير مي‌كند؟ اسلام چگونه؟ طاغوت گاهي مي‌گويد: مردم اگر ندانند: از روی جهل بله قربان مي‌گويند. معاويه سفارش مي‌كرد که شما از خدا بگوييد، از شرك نگوييد. گفتند: چرا؟ گفت: اگر از خدا بگوييد بساط ما بهم نمي‌خورد، اما اگر بگوييد غير خدا، شرك است و ديگر كسي گوش به حرف ما نمي‌دهد و بساط ما بهم مي‌خورد. بنابراين به آخوندها مي‌گفت: از خدا هرچه مي‌خواهيد بگوييد از شرك نگوييد. بگذاريد مردم بي خبر باشند و ندانند اطاعت از چند خدا شرك است. جهل است. اقبال لاهوري مي‌گويد: آدم از بي بصري بندگي شيطان كرد، يعني چون انسان بصيرت ندارد، بله قربان گو مي‌شود. امير المؤمنين مي‌فرمايد: بشر تو آزاد آفريده شدي، بنده ديگران مباش.
جهل يك دوم ترس است. گاهي اطاعت مي‌كند به خاطر اين كه مي‌ترسد و از روی ترس مي‌گويد: بله قربان! (قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْري لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونينَ) (شعراء /29) فرعون مي‌گفت: اگر خواسته باشيد مرا پرستش نكنيد، همه شما را زندان مي‌كنم. همه گفتند بله قربان! ازترس.
از روی طمع: ساحرها آمدند در دربار فرعون گفتند: با سحر و جادو آبروي موسي را مي‌ريزيم. پول مي‌دهي؟ گفت: بله. پولتان را مي‌دهم (إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبينَ) (اعراف /113) گفت: شما آبروي موسي را بريزيد هر چه بخواهيد به شما مي‌دهم.
پس ببينيد طاغوت وقتي مي‌خواهد مردم را بله قربان گو بار بياورد، يا از جهل استفاده مي‌كند يا ازترس و يا از طمع استفاده مي‌کند. اما اسلام مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند از چند راه استفاده كنيد:
1- از راه فهم: مردم را آموزش دهيد. چرا به قانون عمل نمي‌شود؟ چون مردم آموزش نديده‌اند. چرا بي حجابي درست ريشه كن نمي‌شود؟ ريشه كن شده ولي هنوز بد حجاب داريم. بعضي‌ها هم با زور حجاب دارند. چرا بي حجابي؟ براي اين كه در تعليمات ديني دختران يك بحث علمي، تحقيقي و اجتماعي براي حجاب نيست. اين دختر دبيرستاني مي‌خواند که زيمبابوه بادام زميني دارد. كوه هيماليا چند متر است. اما فلسفه حجاب برايش روشن نشده است. بايد بفهمد. تحقيقي شود. البته فهم چند درصد راه است. ممكن است يكي مقاله علمي درباره ضرر سيگار هم بخواند اما باز هم سيگار بكشد. اما آدم‌هايي هم هستند كه اگر بدانند چقدر ضرر دارد. . . چند درصد به خاطر فهم كنارمي گذارند.
2 – اطمينان: اگر خواستيد مردم به قانون عمل كنند بايد مطمئن باشند كه قانون به نفع شخص و حزب و گروهي نيست. و مقدس است.
3 – از عواطف استفاده كنيد: اگر خواستيد مردم به قانون عمل كنند از عواطف استفاده كنيد. (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ) (بلد /16-15) فقير خويش و قومتان است، مسكين است و روي خاك نشسته است. اين كه قرآن مي‌گويد: «ذا مَقْرَبَةٍ»، «ذا مَتْرَبَةٍ»، «مَقْرَبَةٍ» يعني فاميلت است. «مَتْرَبَةٍ» يعني روي خاك نشسته. اين كه مي‌گويد روي خاك نشسته، خويش و قومت است به خاطر اين است كه عواطف ما را تحريك كند.
4- مسأله رقابت: رقابت عامل خوبي است. عجب راننده تاكسي! بيش از يك ميليون تومان پول نقد از مسافر جاماند. . . از يك ميليون گذشت با اين كه خودش در فقر زندگي مي‌كرد، پس تو هم كه در بازاري، نمي‌خواهد كلاه سر مشتري بگذاري که نكند، شوفر تاكسي برنده شود روسفيد شود ولی تو روسياه! ببين پسر عمويم نمره 20 گرفت نكند نمره 18 بگيري. گاهي حزب الهي‌ها را با هم مقايسه كنيد و گاهي حزب الله با حزب طاغوت.
اميرالمؤمنين مي‌فرمايد كه حاضرم در اين كشور اسلامي چند نفر از خودمان را بدهم يك نفر از طرفدارهاي رقيبمان را بگيرم. آن‌ها در باطلشان سفتند شما در حقتان شل هستيد. رقابت عامل خوبي است براي وادار كردن.
5- حكومت و كيفر: كيفر ضامن اجراي خوبي است. چگونه قانون اجرا بشود؟ واقعاً اگر كسي اجرا نمي‌كند آدم گوشش را بگيرد. برخورد بكند.
6- تشويق: عامل خوبي است. كسي كه واقعاً آمده خدمتي كرده و توقعي هم ندارد گمنام است او اسمش گفته شود. ما هم جاهايي داريم براي تشويق. آن مردانگي‌هايي كه از بعضي‌ها است، آن مردهاي نمونه در هر قشري، آن‌ها را امام جمعه در نماز جمعه دستشان را بگيرد، بلند كند. دستشان را ببوسد. مسؤولين خانه‌شان بروند، تلويزيون نشانشان دهد که آقا اين بود و. . . انسان بداند كه تشويق مي‌شود، خوب مي‌شود. تشويق عمل به قانون است.

5- سران قانون ‌شكن جرم بيشتري دارند

7- مساوات: يكي از چيزهايي كه باعث مي‌شود مردم به قانون عمل كنند اين است كه همه مردم بدانند همه مثل هم هستند. آخر علت اين كه بعضي قانون را مي‌شكنند، اين است كه مثلاً كنار چهار راه، بايد ايستاد. مي‌بيند يكي در رفت مي‌گويد: پس ما هم در برويم. اگر همه عمل كنند، به قانون عمل مي‌شود. پس ببينيد اول كسي كه قانون را مي‌شكند گناه ديگران را هم كه پشت سرش مي‌آيند به گردن مي‌گيرد. در زمينه مساوات چند خاطره خوب هم برايتان بگويم:
نهج البلاغه 79 نامه دارد. در نامه 70 اميرالمؤمنين به فرماندار مدينه در جواب نامه‌اش نامه مي‌نويسد، چون فرماندار نوشته كه: اماما مردم دارند دسته دسته در مي‌روند.
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالًا مِمَّنْ قِبَلَكَ يَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَلَا تَأْسَفْ عَلَى مَا يَفُوتُكَ مِنْ عَدَدِهِمْ وَ يَذْهَبُ عَنْكَ مِنْ مَدَدِهِمْ فَكَفَى لَهُمْ غَيّاً وَ لَكَ مِنْهُمْ شَافِياً فِرَارُهُمْ مِنَ الْهُدَى وَ الْحَقِّ وَ إِيضَاعُهُمْ إِلَى الْعَمَى وَ الْجَهْلِ فَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْيَا مُقْبِلُونَ عَلَيْهَا وَ مُهْطِعُونَ إِلَيْهَا وَ قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ فَهَرَبُوا إِلَى الْأَثَرَةِ»(نهج‌‌البلاغه، نامه 70) مردم مثل مسلسل دارند از دايره حكومت امير المؤمنين درمي روند. امير المؤمنين فرمود: «فَلَا تَأْسَفْ». بگذار درروند، غصه نخور! اين نشانه آزاديست. مملكت ما 22 بهمن كه پيروز شديم، 23 بهمن فرودگاه باز بود. هر كشوري انقلاب مي‌شود مي‌گويند فرودگاه را ببنديد كسي در نرود. بگذار درروند. هر كه مي‌خواهد بايستد و هر كه مي‌خواهد دررود. «فَلَا تَأْسَفْ عَلَى مَا يَفُوتُكَ مِنْ عَدَدِهِمْ» تعداد كم شود هيچ ناراحت نباش. بعد جملاتي مفصل است. مي‌گويد: «فَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْيَا». اينها دنيا پرستند و مي‌خواهند خوش باشند كار ندارند به حق. كار دارند كه خوش باشند، اينها اصالت برايشان خوشي است. نه مكتب و نه دين «وَ قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ» عدل را مي‌دانند «وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ» منتهي مي‌داني چرا دررفتند؟ شعار ما اين است: «وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ». همه مردم نزد ما در حق اسوه هستند. اسوه يعني مساوات، تمام مردم پيش من يكجورند. «فَهَرَبُوا إِلَى الْأَثَرَةِ» دررفتند پهلوي حكومتي كه به بعضي بدهد و به بعضي ندهد.
فرماندار مدينه نوشت: اماما دررفتند. فرمود: در رفتند كه در روند. بگذار در بروند. آنها در رفتند براي اين كه خوش باشند و براي اين كه سبيلشان چرب بشود.
البته به شما بگويم كه بعضي كارها حلال است، اما خوردني نيست. مگر هر پاكي را مي‌شود خورد؟ آب جوبهاي خيابان، آبهايي كه در روستاها براي كشاورزي مي‌برند، اين آبها شرعاً حلال است، اما آب آشاميدني نيست. خيلي وقت‌ها مي‌گويد آقا حلالش كردم. چه را حلالش كردي؟ مگر مي‌شود از حلال استفاده كرد؟ چون خيلي وقت‌ها اين خبرها براي ما مي‌آيد. مثلاً از نظر قانون نمي‌شود. ايشان يك كسي را مي‌بيند و يك پل هوايي مي‌زند مي‌آيد و ميانبر مي‌زند. رابطه دارد زود خودشان را به يك منبعي مي‌رساند، يك اجازه‌اي مي‌گيرد و. . . خوب حالا گيرم که امام اجازه داد يا آيت الله فلاني اجازه داد كه بنده از اين وسيله از اين خانه از اين ماشين استفاده كنم. شرعاً حلال! چون رفتم مشكلم را گفتم امام فرمود اشكال ندارد. اما همان پاسداري كه محافظ من است مي‌گويد: چي شد؟ خويش و قومهاي من مي‌گويند چي شد؟ بالاخره من از كاشان كه آمدم همه كاشاني‌ها مي‌دانند كه من چيزي نداشتم. همه فاميل من مي‌دانند كه من چيزي نداشتم آمدم تو نهضت بعد از 10 سال، 7 سال زندگيم را بررسي مي‌كنند. 10 سال پيش چي داشت؟ حالا چي دارد؟ در يك حدش قابل تحمل است. خب قالي ماشيني گرفتيم. پيكان گرفتيم. دوچرخه گرفتيم. يك چيزهايي را مردم تحمل مي‌كنند، اما ديگر مي‌گويند اين مقدارش ديگر قابل تحمل نيست. هر چه هم بگويم حلال است، مي‌گويند حلالي است كه روحيه تمام فاميل و همشهري‌ها و همسايه‌ها كه مرا مي‌شناسند، از بين مي‌رود. پس هرحلالي هم قابل خوردن نيست. اين را مي‌دانيد چرا گفتم؟ براي اين كه بعضي‌ها مي‌گويند: رفتند حلالش كردند. اين حلالي است كه هر كه بفهمد به ما مي‌خندد.
به شما بگويم زندگي خوب چيست؟ زندگي خوب، زندگي است كه اگر از هر كجا فيلمبرداري كردند صاحب زندگي خيس عرق نشود. برادرها هر كه هستيد با هر مقام و پستي كه هستي اگر تلويزيون از10 سال پيش تا حالا زندگيت را فيلمبرداري كرد، خيس عرق شدي معلوم مي‌شود كه يك ريگي در كفشت هست. حالا يا ريگ حلال يا ريگ حرام. من كه در چشمت زدم و كور شدي، حالا يا با سيخ آهني بزنم يا با طلا برای شما فرقي نمي‌کند. مهم نيست آهن و يا طلا مهم اين بود كه چشم شما كور شد. جوان‌ها وقتي ديدند ناراحت مي‌شوند. مردم وقتي ديدند ناراحت مي‌شوند، كار ندارند مي‌گويند: بيچاره كور شده است. حالا به ايشان بگو ببخشيد، طلا به چشمتان خورد. مي‌گويد: من كار ندارم طلا باشد يا سيخ يا ميخ يا پاشنه كفش، كور شدم. بنابراين بايد مواظب باشيم، اين را براي مقدسين مي‌گويم. مقدسين گاهي ربا مي‌خواهند بخورند حلالش مي‌كنند.

6- پرهيز از خلاف گرچه كوچك باشد

برادرها اگر يك زماني ديديد قانون شكسته مي‌شود، رمزش اينست كه بعضي مي‌بينند در عمل مردم مساوي نيستند. مي‌گويند حالا كه مساوي نيست، پس چرا او بخورد و ما نخوريم. خدايا خيلي خلاف كرديم، به خون شهدا ما را ببخش. ايماني بده كه خلاف نكنيم. خلاف‌هاي جزيي‌مان. منتهي اين خلاف‌هاي جزيي آدم را مثل سيگار مي‌ماند. سيگار يكي‌اش طوري نيست اما يك نخ يك نخ يك مرتبه مي‌شود تنگي سينه و سرطان گلو. مثل خرما يك دانه خرما كاري به كسي ندارد، اما پشت سر هم خرما، مي‌گويند خون كثيف شد. مو، مو، مو، مو، به هم مي‌تابد مي‌شود طناب خفه مي‌كند. گاهي خلاف‌هاي جزيي است.
رفراندوم شد، سر و صدا و رأي گيري يكي گفت: فلان! ديگري گفت: فلان! هر كسي يك گناهي را گفت. آخرش گفتند: از خودش بپرسيم. «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَر»(كافى، ج‌‌2، ص‌‌287) كدام گناهي است كه خدا نمي‌بخشد؟ فرمود: گناه‌های کوچک را. چون گناه كوچك را آدم انجام مي‌دهد و مي‌گويد اين كه چيزي نيست. گناه بزرگ را خدا مي‌بخشد اما گناه كوچك را مي‌گويد اين كه چيزي نيست. خيلي اثر دارد شما كه راننده تاكسي هستيد مثلاً فلاني بيست و هفت ريال بايد بدهد. پول خرده نيست سه تومان مي‌دهد بگو برادر جان سه ريال طلبت است، آيا حلال مي‌كني؟ تا گفتي حلال مي‌كني؟ مي‌گويد: حلال! اما مي‌گويد آفرين به ديني كه براي سه ريال از من عذرخواهي مي‌كند و حلاليت مي‌طلبد. اين كه مي‌گويند تاكسي دانشگاه و مدرسه سيار است همين است. شما همين كه گفتيد ببخشيد. . . . يا مثلاً خانمي جلو سوار شده است. شما مي‌گويي اگر مرد سوار كنم، يك خانم بين دو مرد. پيغمبر اگر ببيند خجالت مي‌كشم ولو 5 تومان بگذارد. از اين 5تومان بگذريم. تا شب 5 تومان 5 تومان هم از خيرش مي‌گذريم. 25 تومان خدايا تو خودت برسان ما از 5 تا 5 تومان گذشتيم به خاطر اين كه رسول الله اگر ماشين ما را ببيند بگويد آفرين! زن كه به خانه مي‌آيد به شوهرش مي‌گويد: امروز يك شوفر تاكسي ديدم چقدر متدين بود.

7- آثار پرهيز از خلاف و توصيه‌هاي خصوصي

خدا بصير است يعني ديد كه از 25 تومان گذشتي، يك جايي جبران مي‌كند. خدا بصير است. خدا شكور است. يكي از لقب‌هاي خداست. در قرآن مي‌گوييم خدا شكور است يعني اگر از يك جايي گذشتي، خدا يك جايي جبران مي‌كند. بعد اگر از اين گناهان كوچولو كوچولو ردشدي، يك آدم با تقوي مي‌شوي. آدم با تقوا يك حمد به مريض بخواند شفا پيدا مي‌كند. يك وقت مي‌بيني بي تقوا سه هزار تومان داد خوب نشد. بگذار ما با تقوا شويم كه نفسمان نفس عيسوي شود. وقتي خدا مي‌گويد: (وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ) (طلاق /3-2) معنايش اين است اگر تقوا داشته باشي از راه بي گمان خدا به تو مي‌دهد. يك بچه سالم به شما مي‌دهد با هزار تومان يک وقت مي‌بيني همين زايمان و همين بچه براي شما 18 هزار تومان خرج برداشت. خدا در قرآن قول داده اگر تقوا داشته باشد از راه بي گمان به او پول مي‌دهد. وعده خدا راست است، (وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ) (حج /47)
برادران عزيز راننده تاكسي، سعي كنيم در ماشين ما گناه نشود. همين طور كه بعضي‌ها مي‌نويسند لطفاً سيگار نكشيد، بنويسند لطفاً در اين هواي كوچك گناه خدا نشود. غيبت، تهمت. گاهي وقتها شما با يك جمله يك، تك جمله مي‌گويي كه آدم‌ها را تكان مي‌دهي. شما مي‌تواني اثر سازنده داشته باشي! گاهي در ماشين ممكن است شما يك چيزي بگويي كه سرنوشت يك نفر عوض شود. همه تبليغات كه جايش در تلويزيون نيست، گاهي آدم خصوصي حرف بزند اثرش از تلويزيون بيشتر است. من اين را از يك ديوانه در كاشان ياد گرفتم. يك ديوانه آمد در مسجد كاشان، ديد مسجد پر است گفت همه‌تان دزديد. خنديدند. خب ديوانه بود. هي فحش داد. هي مردم در مسجد خنديدند. ول كن نبود. رفت در محراب و گفت: حضرت آقا با تو بودم. بعد صف اول آمد و گفت: به تو بودم. به تو بودم. به تو بودم. . . تا گفت به تو بودم او را از مسجد انداختند بيرون ومن از اين ديوانه يك چيزي ياد گرفتم. كه گاهي آدم در تبليغ بايد بگويد به تو بودم. يعني در تلويزيون عمومي بگويد، كسي نمي‌گويد که به من بود اما در تاكسي وقتي آدم خصوصي حرف بزند، اين مي‌گويد او با من بود. گاهي يك معلم و دبير و امور تربيتي يك شاگرد را مي‌برد 5 دقيقه با او حرف مي‌زند. 5 دقيقه خصوصي از سخنراني در صف صبحگاه گاهي بيشتر است.
خدا رحمت كند شهيد قدوسي را. حوزه علميه قم يك قسمتش در اختيار شهيد قدوسي بود. ايشان به من مي‌گفت: آقاي قرائتي گاهي نيم ساعت خصوصي با يك طلبه صحبت مي‌كنم.
اين طور است مردم وارد تاكسي مي‌شوند و از مشكلات مي‌گويند، تا از مشكلات گفتند شما بايد از شيريني‌ها بگويي، مثل زني كه تا ديد ترشيش زياد است، شيرينيش را زياد مي‌كند. از تلخي‌هايش گفت: از شيريني هايش هم بگو. آقا 10 سال از انقلاب رفت هر روز بدترشد. چه بدتر شد؟ گران‌تر شد، اما بدتر نشد. شما خط امام را با خط آمريكا يكي مي‌داني؟ نماز 10 نفره را با نمازجمعه چند صد هزار نفره يكي مي‌داني؟ قانون آمريكايي را با قانون شوراي نگهبان يكي مي‌داني؟ رييس مجلس را يكي مي‌داني؟ رييس جمهور را يكي مي‌داني؟ مسئولين را يكي مي‌داني؟ بخور بخورها را يكي مي‌داني؟ بچه‌هاي عاشق سينما و شعرهاي هرزي كه حفظ بودند، حالا بچه‌هاي حزب الهي را يكي مي‌داني؟ بي حجابي و. . .

8- توجه به داشته‌هاي خود و مشكلات ديگران

چه چيز را يكي مي‌داني؟ بله گران شده، كمياب شده، اما هزار تا خوبي داريم 10 تا هم بدي داريم. و در ثاني اين بدي‌ها هم مال ما نيست، حالا اسمش را مي‌ترسم بگويم که وزارت امور خارجه زنگ بزند و بگويد: چرا گفتي؟ روابط بين الملل بهم خورد. حالا اسمش را نمي‌گويم. يك كشور بودم قيمت برنج در همين چند ماهه چند برابر پارسال شده بود. يك كشور ديگر آيت الله جوادي آملي مي‌گفت: سيبي كه پهلوي ما گذاشتند از سيبي كه فقرا بخورند بدتر بود، در حالي كه ما هيئت اين چنيني بوديم. يك كشور ديگر بود، خرچنگي در سفارتخانه پيدا شد، ريختند سر خرچنگ دعوا كردند. خرچنگ را تكه تكه كردند و هر كدام يك تكه گوشت خرچنگ خوردند. يك كشور ديگر بود خودكار 9 تومان بود، از چند سال پيش كه اينجا خودكار يك تومان بود. اين طور نيست كه ما گراني خود را فقط بگوييم، گراني‌هاي جاي ديگر را نمي‌دانيم. وقتي گراني‌ها را با هم مقايسه كرديم، مردم يك كم تسكين پيدا مي‌كنند. مكه يك كسي گفت: آقاي قرائتي! گفتم: بله؟ گفت: گم شدم. گفتم: خوشا به حالت! گفت: چرا؟ گفتم تو تنها گم شدي، اما من با كاروانم با هم گم شديم. گاهي وقت‌ها يك مشكلات هست، شما وقتي گفتي: آقا تو مشكل داري؟ او هم مشكل دارد و اين هم مشكل دارد، وقتي ديدند همه مشكل دارند، مشكلات آسان مي‌شود. آقا خوبي‌هايي داريم كه در دنيا هيچ كس ندارد. كمبود و گراني داريم كه كشورهاي ديگر هم دارند، پس در بلاهاي ما ديگران شريكند.
قرآن مي‌فرمايد: (إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُون) (نساء /104) دردسر داري ديگران هم دردسر دارند اما «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُون». اما شما يك چيزهايي داريد كه ديگران ندارند، ما يك چيزهايي داريم كه دنيا ندارد يك غصه‌هايي داريم كه دنيا دارند. البته 5 – 6 تا كشور داريم كه وضعشان خوب است. اگر از آن 5-6 تا رد بشويم، باقي‌ها مشكلات اقتصادي ما را دارند، آن كشورها هم که شكمشان به راه است، انسانيت در آنجا شكست خورده است. هر دو دقيقه يك نفر در آمريكا ديوانه مي‌شود. هر چند دقيقه يك نفر رواني مي‌شود. شما اگر ديديد خيابانشان، آسفالتش چاله ندارد پلهايش چنين است. مدرسه‌اش، خودكارش، ميز و نيمكت و كامپيوترش چنين و چنان است، مشكلاتي دارد. اما مرض رواني، قرص خواب، مسائل جنسي، طلاق، مشكلاتي دارند كه الحمد لله ما آن مشكلات را نداريم. خلاصه هر وقت خواستيد بگوييد وضع چه جور است، خواهش مي‌كنم جمع بندي كنيد.
من خدا را گواه مي‌گيرم. اهل تملق نيستم خيلي هم رك مي‌گويم. يكي از اشكالاتي كه به من مي‌گيرند، مي‌گويند: خيلي رك حرف مي‌زني. رك گو هستم، اما بعد ازاين كه چند تا كشور را رفتم و ديدم در جمع بندي ما نمونه هستيم. عرض كردم مشكلاتي داريم ديگران هم دارند، چيزهايي داريم كه هيچ كشور ديگر ندارد. دو سه تا كشور وضع كشورشان به راه است، وضع مرض‌هاي رواني و آمارجنون و طلاق به نسبت جمعيت بيشتر است. اين‌ها را بايد با هم حساب كرد. خيلي خوب حرفهايمان را جمع كنيم:
«بسم الله الرحمن الرحيم» دهه فجر 10 سال از انقلاب گذشت. الحمد لله رب العالمين در اين 10 سال توطئه‌ها خنثي شد. خدايا همه توطئه‌هاي ديگر كه در خطر تهديد مي‌كند ما را همه را خنثي كن. امام ما در اين 10سال سالم بود خدايا تا ظهور امام زمان به سلامتش بدار. گفتيم در محضر رانندگان تاكسي هستيم، همان شوفرهاي تاكسي كه 400 تا شهيد دادند در همين شهر تهران و همين راننده‌هاي تاكسي كه تاكسيشان يك كلاس سيار است. و همين راننده‌هايي كه در ماشينشان صندوق جواهر پيدا شد.
ماجرا از اين قرار بود که صندوق جواهر در يك اسباب‌کشي كه اسباب خانه مي‌بردند، صندوق جواهر يك حاج خانم كه چند صد هزار تومان بوده در ماشين جامانده و حاجي خانم به عروسش تهمت زده بود که حتماً عروس صندوق جواهر را برده است. يك توطئه كردند كه عروس را طلاق بدهند. زندگي متلاشي شود، يك مرتبه ديدند شوفر تاكسي در خانه را مي‌زند. كيست؟ اين جعبه جواهرات که در ماشين جامانده بود! مادر شوهرگفت: تو فرشته هستي! نزديك بود خانواده ما متلاشي شود.

9- تهديد قانون‌ شكنان و تشويق قانون ‌مندان

اين خطر سوء ظن را هم مطرح کنم كه زود به كسي سوءظن نبريد. بحثمان درباره قانون بود گفتيم اگر قانون نباشد هرج و مرج است. هر زندگي اجتماعي قانون مي‌خواهد. مورچه‌هايي كه با هم زندگي مي‌كنند، آنها هم قانون دارند. زنبورهاي عسل كه با هم زندگي مي‌كنند آنها هم قانون دارند. قانون ظلم از بي قانوني بهتر است. اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 40) مردم حكومت مي‌خواهند، خوب يا بد. حكومت بد از بي حكومتي بهتر است. قانون جمهوري اسلامي به خاطر اين كه بند به ولايت فقيه است و ولايت فقيه منصوب به امام زمان، امام زمان منصوب به رسول الله، و اطاعت از قانون اسلامي واجب و لازم است.
چگونه مردم را قانون پذير كنيم؟ طاغوت از راه ترس و طمع و جهل، اسلام از راه اين كه مي‌گويد آموزش دهيم. چه كنيم كه دختران ما با حجاب شوند؟ يكی اينکه در مورد بحث حجاب چند صفحه‌اي در تعليمات ديني دختران باشد. حجاب را از ابعاد مختلف بررسي كنيد نه فقط از راه قرآن و حديث. مردم بفهمند زير بار مي‌روند.
اطمينان داشته باشند كه قانون مقدس است. در اين قانون غرض و مرض و سود فرد و گروهي درش نيست. عواطف مردم را به حساب بياوريم. ايجاد رقابت كنيم. (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ) (واقعه /10) «حتى أسرح إليك في ميادين السابقين»(دعاي كميل) ديگران عمل كردند تو چرا ماندي؟ واقعاً قانون شكن را پس گردنش بزنيم. تشويقش كنيم، راننده تاكسي كه جواهر را مي‌برد و به صاحبش مي‌دهد، يك ميليون پول را مي‌برد و به صاحبش مي‌دهد، در نماز جمعه مطرح شود در روزنامه‌ها مطرح بشود. مردم ببينند همه عمل مي‌كنند. نه اين كه مي‌گويند مرگ خوب است اما براي همسايه. قانون خوب است براي آن.
حديث داريم اين كه خداوند اقوامي را هلاك كرد، اين بود كه مستضعفين كه خلاف مي‌كردند چوب مي‌خوردند، مهره‌هاي درشت كه خلاف مي‌كردند، چوب نمي‌خوردندو خداوند قهر و عذاب كرد.
خدايا! به خون شهدا، به بازمانده‌هاي شهدا و اسرا مفقودين صبر و اجر عنايت بفرما. به خون شهدا به ما ايمان كامل كه اطاعت از قانون آسماني بكنيم مرحمت بفرما. دلهامان را به هم مهربان كن. اسيرانمان را آزاد كن. مريض‌هايمان را شفا بده. از اين كه خدمتتان رسيدم و با شما آشنا شدم خوشحالم. نماز جمعه را يادمان نرود. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 497
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست