responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 398
1- مبارزه با ديکتاتوري و قوانين ضد اسلامي
2- حضور همه اقشار جامعه در انقلاب اسلامي
3- مرجع ديني، رهبر انقلاب ديني
4- عشق ملت ايران به امام خميني
5- قرآن و عترت، پشتوانه معنوي انقلاب
6- وفاداري و فداکاري مردم در انقلاب
7- صداقت با مردم در حکومت ديني
8- پيشرفت ملت ايران، مايه عصبانيت دشمن

موضوع: امتيازات انقلاب اسلامي ايران

تاريخ پخش: 17/11/92

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در آستانه‌ي 19 بهمن هستيم که روز شما نيروي هوايي است. بعضي سالهاي ديگر هم خدمت شما بوديم. به هر حال دهه‌ي فجر هرکس صحبت مي‌کند بايد حرفش رنگ و بوي انقلاب داشته باشد. افرادي هم که در زمان انقلاب بودند نيازي به صحبت نيست. فقط تذکر است، ولي براي نسل نو حرف‌هايي هست. در دنيا انقلاب زياد مي‌شود. منتهي تفاوت انقلاب اسلامي ايران با انقلاب‌هاي ديگر در چيست؟ يکي تفاوت‌ها را مي‌گوييم، يکي هم مي‌خواهيم بگوييم انگيزه‌ها چيست؟ چطور شد که انقلاب شد؟ اين هم يک مسأله است.

دليل اينکه انقلاب شد چيست؟

1- مبارزه با ديکتاتوري و قوانين ضد اسلامي

1- چرا شاه، بايد شاه باشد؟ چه کسي گفت: شاه، شاه باشد؟ مردم او را انتخاب کردند؟ آيا کمالاتي ايشان داشت يا پدرش داشت که ديگران نداشتند. پدرش هيچ کمالي نداشت. خودش سوادي داشت، يک چيزهايي بلد بود ولي دهها هزار نفر کمالاتشان از او بيشتر بود. چرا شاه بايد بر ما حکومت کند؟ حالا اگر رضاشاه را يک قدرتي آورد سردارش کرد و يک گروهي هم قلع و قمع کرد، به هر حال با يک شبه کودتا، با يک کودتايي، اين شاه شد. به چه دليل پسرش بايد بر ما حکومت کند؟ دليل چيه؟ اين يک مورد.

2- چرا قانون غير خدا جاري است؟ احکام خدا چرا تعطيل است؟ چرا خفقان؟ چرا شکنجه؟ يک جايي هست به نام موزه‌ي عبرت! اين را خوب است آقايان بروند ببينند، که چه آدم‌هايي آنجا شکنجه شدند؟ صحنه‌ي زندان که زنداني‌ها با هم صحبت مي‌کنند. تمام اينها را آدم به طور محسوسي لمس مي‌کند. چرا؟ چرا مثلاً افرادي بايد ده سال، دوازده سال، چرا در زندان نبايد کسي نماز بخواند؟ خفقان، اعدام، شکنجه، زندان. راه فساد باز است. يک طبقه اشراف وابسته به حاکم بايد حکومت کنند. چرا رابطه با آمريکا و اسرائيل باشد؟ چرا بايد ايراني‌ها ژاندارم آمريکا در منطقه باشند؟ چرا بايد قانوني وضع شود که اگر هر آمريکايي در ايران هر دخالتي کرد، قوه‌ي قضايي ايران دخالت نکند؟ يعني اگر يک آمريکايي تف انداخت در صورت بالاترين شخصيت ما، ايران حق نداشته باشد اين را محاکمه کند؟ اين ذلت است. اينها زمينه‌هاي انقلاب است.

تفاوت‌ها: من اينجا ده مورد تفاوت نوشتم. خيلي از کشورها انقلاب مي‌شود. اما ايران ده امتياز، البته ده مورد را من بلد هستم. من تحليلگر سياسي نيستم. همينطور يک لحظه فکر کردم، چيزهايي که در ذهنم بود نوشتم.

2- حضور همه اقشار جامعه در انقلاب اسلامي

1- انقلاب ايران از همه گروه‌ها بود. غير از مصر است که مثلاً يک جمعي مي‌آيند هجوم مي‌کنند يک افرادي را مي‌گيرند و مي‌بندند، انقلاب همه‌ي مردم ايران است. نه از کارگران است، نه از محرومين است، نه از کشاورزان است، نه از ارتش است، حتي امام فرمود: من هم در انقلاب سهمي ندارم، چون يک عده مي‌گفتند: ما انقلاب کرديم، ما انقلاب کرديم، امام آب پاکي را روي دستشان ريخت. گفت: من هم از انقلاب سهمي ندارم. هرچه بود از امام بود، اما براي اينکه آنها را به حيا وا دارد، گفت: من هم از انقلاب سهمي ندارم. اين خيلي مهم است. من صاحب انقلاب نيستم.

به قول مرحوم پرورش مي‌گفت: قطره بايد وصل به دريا شود. بعضي‌ها قطره هستند، دريا را به خودشان وصل مي‌کنند. مي‌گويند: من انقلاب کردم. قطره بايد وصل به دريا شود. نبايد دريا را پشت قطره بکشانيم. قطره بايد پشت دريا باشد. نه ثروتمندان بودند. نه حزب سياسي بود.

کمونيست‌ها مي‌گويند: هرجا انقلاب مي‌شود ريشه‌اش شکم است. چون سرمايه‌دارها زور مي‌گويند، طبقه‌ي کارگر، طبقه‌ي محروم، طبقه‌ي کشاورز به حالت انفجار درمي‌آيند، انقلاب مي‌شود. يعني انقلاب را يک انفجار مي‌دانند که ريشه‌اش مسيل اقتصادي است. نه فقط انقلاب را، بلکه مي‌گويند: همه‌ي پديده‌ها ريشه‌اش شکم است. اگر کسي خوب شعر مي‌گويد، معلوم مي‌شود کباب خورده است. اگر شاگرد اول است معلوم مي‌شود تغذيه‌اش خوب بوده است. همه‌ي پديده‌هاي هنري، سياسي، اقتصادي، اگر يک کشوري با کشوري راه بياندازد، پيداست اينها نفت دارند، براي خريد و فروش نفت با هم رابطه دارند. تمام روابط سياسي، اجتماعي، هنري، فني، علمي، مي‌گويند: زيربنا اقتصاد است. واقعاً اينطور است؟ اگر انقلاب ما به خاطر فقر بود، بايد ريشه‌ي انقلاب در سيستان بلوچستان باشد. چون آنجا فقيرترين بودند، نه مدرسه فيضيه! اگر ريشه‌ي انقلاب فقر بود بايد اگر پنير و تخم مرغ ارزان شد، دست از انقلاب بکشيم. اينطور است؟ اين حرف اول است.

2- حرف دوم اين بود که‌ شعار ما نه شرقي بود، نه غربي! هرکجا انقلاب مي‌شود يک سر نخ‌هايي به شرق يا به غرب دارد. انقلاب ما شعارش اين بود و عمل هم کرد. اين امتياز دوم است.

3- مرجع ديني، رهبر انقلاب ديني

امتياز سوم رهبرش يک مرجع ديني بود. سياسي نبود، مرجع ديني بود. براساس دين بود. اميرالمؤمنين يک جمله‌اي دارد براي شما بگويم. خطبه‌ي 131 صبحي صالح، مي‌فرمايد: أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ آدم‌هاي رنگارنگ، وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ دلهاي رنگارنگ، الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمُ بدن‌هايي که حاضر هستيد، الْغَائِبَةُ عُقُولُهُمْعقل‌هايي که پريده است. بدن‌هاي حاضر، عقل‌هاي پريده، دلهاي متشتت! مي‌گويد: من هرچه مي‌خواهم شما را به حق بکشانم، شما تَنْفِرُونَ فرار مي‌کنيد. بعد درباره‌ي انقلاب خودش مي‌گويد: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَم‌ (نهج‌البلاغه/ص188) اميرالمؤمنين مي‌گويد: خدايا تو مي‌داني. لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَان‌من اگر دست به اسلحه مي‌برم به خاطر گرفتن سلطنت نيست. وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‌ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَام‌ من براي علف خشک شده‌ها، براي ماديات اقدام نمي‌کنم. براي نفس نيست. ماجراي نفس را همه شما شنيده‌ايد.

دشمن در جبهه آب دهان به اميرالمؤمنين انداخت، حضرت رفت قدم زد و برگشت او را کشت. گفتند: چرا قدم زدي؟ گفت: وقتي به من آب دهان پرتاب کرد، عصباني شدم. نگران بودم که او را بکشم، روي عصبانيت خودم باشد. روي نفس خودم باشد. رفتم قدم زدم ميزان شوم، براي خدا دست به اسلحه ببرم. پس چرا اقدام کردي؟ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك‌ من انقلاب کردم براي اينکه دين برگردد، در شهرها اصلاح شود، مظلومين نجات پيدا کنند، احکام تعطيل شده، ببينيد وقتي رهبر يک مرجع ديني است، هدفش اين است.

امام در هواپيما مي‌نشيند دوازده بهمن ايران بيايد. در هواپيما از او مي‌پرسند چه احساسي داري؟ يادتان هست چه گفت؟ با هم بگوييد… هيچي! هيچي يعني چه؟ چون حکومت دست شاه و بختيار بود، ممکن بود هواپيما سرنگون شود. خيلي‌ها شب تا صبح نخوابيدند. ممکن بود هواپيما سرنگون شود. خود آقا آنجا هم نماز شب خواند و هم گرفت خوابيد اگر هواپيما سرنگون شد شهيد شديم. يک آيه در قرآن هست، اين آيه از آن آيه‌هايي است که سال 42 امام در پيامش آورد. فرمود: (إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن‌) (توبه/52) يعني يکي از دو تا بهترها! (إِحْدَى) يکي از دو کار بهتر! شهيد شويم، هواپيما سرنگون شود، «الْحَمْدُ لِلَّه‌» شهيد شديم. رفتيم حکومت اسلامي تشکيل داديم، «الْحَمْدُ لِلَّه‌» به وظيفه‌مان عمل کرديم. يعني هر سمتش خوب است.

يک پيرمردي وارد جلسه‌ي فاميل شد. همه‌ي دخترها و زناني را که محرم بودند بوسيد، اين وسط يک نامحرم را هم بوسيد. گفتند: آقا اين نامحرم بود. گفت: اِ… بيا پس بده! (خنده حضار) چون پس دادنش هم شيرين است. موفق شديم حکومت اسلامي تشکيل داديم، حکم خدا را پياده کنيم. يا شهيد شديم، (إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن‌) است. يعني باخت ندارد. کارهاي خدايي اصلاً باخت ندارد. براي خدا شما مي‌روي صله‌ي رحم، در را مي‌زني، مي‌گويند: نيست. اَه… اَه ندارد. شما ثواب صله رحم را بردي. بود يا نبود. شما اذان مي‌گويي، کسي مسجد نمي‌آيد. مؤذن ثواب اذانش را دارد، چه کسي بيايد، چه کسي نيايد. اصلاً آدم مخلص هيچوقت بازنده نيست. آنهايي که براي غير خدا کار مي‌کنند، بازنده هستند.

در دعاي ماه رجب داريم «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَك‌» (بحارالانوار/ج95/ص389) آنهايي که با غير خدا معامله مي‌کنند، باختند. هويدا ساعتي که مي‌خواست اعدام شود، يک کلمه‌ي بسيار زشتي به شاه گفت. که شاه سگ‌هاي خانه‌اش را نجات داد، وسيله‌ي فرار مرا… قرآن هم همين را مي‌گويد. مي‌گويد: تمام دوستي‌ها به دشمني تبديل مي‌شود. آيه‌اش را بخوانم. (الْأَخِلاَّءُ) خليل، دوست، (الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ) (زخرف/67) تمام دوست‌ها به هم لعنت مي‌کنند. قرآن مي‌گويد: (كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها)(اعراف/38) هر گروهي وارد جهنم مي‌شود به او لعنت مي‌کند، او مي‌گويد: تو بودي، او مي‌گويد: تو بودي. آن دوستي که از اول تا آخر مي‌ماند، اين دوستي‌هاي خدايي است.

1400 سال است هرچه برنج و گوشت و روغن گران شود، مردم از عاشورا کم نمي‌کنند. مادر عشقش به بچه به خاطر اين نيست که بچه‌اش پولدار است، يا فقير. مادر فقير هم بچه‌اش را همان مقدار دوست دارد که مادر پولدار بچه‌اش را دوست دارد. عشق مادر کار به اقتصاد ندارد. کار به شرک ندارد. کار به پسر و دختر ندارد. کار به شهرت و گمنامي ندارد. بچه‌ي مشهور يا بچه‌ي گمنام، هردو را يکطور دوست دارد. چيزهاي خدايي ماندگار است. دم طاووسي را که خدا رنگ کرده است، هرچه هم شيلنگ بگيري، رنگش نمي‌پرد. تخم مرغي که ما رنگ مي‌کنيم با يک خرده آب دهان پاک مي‌شود. جاويد شاه مرگ بر شاه مي‌شود. چون با يک موج مي‌گويند: جاويد شاه! برمي‌گردد مي‌گويند: مرگ بر شاه!

4- عشق ملت ايران به امام خميني

امام وقتي وارد ايران شد، 12 بهمن با کم و زيادش پنج ميليون استقبال کردند. روز تشييع جنازه با کم و زيادش ده ميليون تشييع جنازه! يعني با پنج ميليون وارد شد و با ده ميليون بدرقه شد. اين يعني چه؟ با اينکه در اين ده سال چقدر جوان‌هاي ما پرپر شدند در جبهه‌ها به خاطر فرمان امام! اين خدايي است.

شما اگر يک تيغ به کت من بکشي. به لباس من، من يک تيغ به لباس شما بکشم، شما تا آخر عمر در تلويزيون مرا ببيني، خاموش مي‌کني. مي‌گويي: خاموش کن. اين شيخ يک روز يک تيغ کشيد، لباس من پاره شد. من يک نخ پارچه‌ي شما را پاره کنم تا آخر عمر تلويزيون را خاموش مي‌کني، چقدر به دستور امام جوان‌ها جبهه رفتند، تکه تکه شدند. ولي خانواده شهدا از امام دست برنداشتند. علاقه‌هاي مادي با يک بستني مي‌آيد با پاره شدن لباس هم مي‌رود. آن علاقه‌ي خدايي است که ماندگار است. قرآن هم همين را مي‌گويد. (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق‌) (نحل/96) و لذا گفتند: مي‌خواهيد ازدواج کنيد، فقط براي شکل و پول نباشد. هرکس دختري را بگيرد، زن پسري شود، به خاطر شکلش، يا به خاطر پولش، خدا از هردو محرومش مي‌کند. حديث داريم. دو شکم مي‌زايد، مريض مي‌شود، رنگش برمي‌گردد. جنس هم قالي است، مد است، کمد است، کابينت است. ماشين است، صندلي است، ميز است، مبل است، اينها مُدش عوض مي‌شود. حديث داريم هرکس ازدواج کند، به خاطر شکل پسر و دختر يا به خاطر مال پسر و دختر، خدا از هردو محرومش مي‌کند. سيلي‌اش مي‌زند. ولي هرکس براي خدا اقدام کند، اين زندگي‌اش تا ابد مي‌ماند.

انتخاب همسر، همه چيز بايد براساس دستور خدا باشد. مردم آيت الله العظمي اراکي را به خاطر مرجع وارسته و زاهد و مخالف هوي دوستش داشتند. در تشييع جنازه‌اش يازده نفر خفه شدند. در تشييع جنازه‌ي چه کسي در تاريخ يازده نفر در شلوغي خفه شدند؟ آقاي اراکي پول به کسي داد؟ سور داد؟ پول داد؟ عکس گرفت؟ تبريک گفت؟ بنر زدند؟ هيچي هيچي! فقط علاقه‌هاي خدايي ماندگار است. تحليل ديگر هم ندارد. بايد گفت: خدا. رهبر انقلاب يک مرجع ديني بود، براي خدا بود. فکر رياست نبود.

4- مسأله‌ي چهارم، تفاوت‌ها: اموال مصادره به خدمت دولت نرفت. به نفع مستضعفين ثبت شد. بنياد مستضعفين درست شد، تمام اموال خاندان سلطنتي و مشابه آن در بودجه‌ي مستضعفين رفت.

5- قرآن و عترت، پشتوانه معنوي انقلاب

5- پشتوانه‌ي فکري انقلاب «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي‌» بود. سکوت هر مسلمان خيانت است به قرآن! اين شعار بود. حسين حسين شعار ماست. حسين، حسين عترت بود. خيانت است به قرآن، کتاب الله بود. يعني مبناي حرکت نبود جز خدا.

6- مسأله‌ي ديگر بصيرت رزمندگان. رزمندگان ما بصيرت داشتند. يعني خلبان ما وقتي مي‌رفت در جبهه مي‌جنگيد، مي‌دانست صدام کيه؟ براي چه حمله کرده؟ چه دستي حمايتش مي‌کند؟ اين بصيرت است. تو نگو پول بگير برو بمباران کن. الآن در دنيا پول مي‌گيرند، مي‌روند بمباران مي‌کنند. اصلاً بگويي: که بود؟ مي‌گويد: نمي‌دانم که بود. براي چه بود؟ مأموريت بود. الآن رزمنده‌ي ما بصيرت دارد، مي‌فهمد چرا؟ براي چه؟ بصيرت.

7- وحدت رهبري، اين خيلي مهم است. در انقلاب‌هاي ديگر شير را در پستان تقسيم مي‌کنند. از اول مي‌گويند: اگر اين کار را کرديم، تو چنين مي‌شوي. من چنين مي‌شوم. خودشان تقسيم کار مي‌کنند.

6- وفاداري و فداکاري مردم در انقلاب

8- فداکاري امت، همه فداکاري کردند. در انقلاب ما خاطرات زيادي است. اين کتاب‌ها بس که زياد هم شده آدم گيج مي‌شود. يک چکيده‌اي بايد خود نيروي هوايي، کتاب خاطرات بابايي را چاپ کرده است. خاطرات خيلي قشنگي دارند. حتي يک خاطرات از آدم‌هاي زمين‌گير.

آقاي کوثري بود که براي امام روضه مي‌خواند، خود آقاي کوثري پير بود، پدري داشت که در آستانه‌ي صد سالگي بود. ما رفتيم خانه‌اش گفت: پدرم آن اتاق است، بيا او را ببين. رفتم ديدم يک پيرمردي خشک شده است. شايد بيست کيلو، سي کيلو، شده بود. پوست و استخوان، نمي‌توانست تکان بخورد. گفت: آقاي قرائتي من هم به درد انقلاب مي‌خورم! گفتم: اين نمي‌تواند از جايش بلند شود. گفتم: دعا بفرماييد! گفت: نه ديگر به درد نمي‌خورم؟ هرچه فکر کردم اين به چه دردي مي‌خورد؟ گفتم: دعا بفرماييد! گفت: دعا بکن يعني چه؟ يعني هيچ خاصيتي ندارم؟ گفتم: والله من به عقلم نمي‌رسد. گفت: چرا من هم خاصيت دارم. گفت: من شب‌ها خوابم نمي‌برد. راديو بغداد را گوش مي‌دهم با يک قلم و کاغذ، اين ايراني‌هايي که آنجا اسير شدند، مثلاً فرض کنيد بنده محسن قرائتي در عمليات اسير شدم، مي‌گويم: هرکس صداي مرا مي‌شنود خبر سلامتي مرا بدهد، تلفن من هم اين است. مي‌گفت تا مي‌گويد، من تند تند مي‌نويسم. بعد روز به مادرش زنگ مي‌زنم، اطلاع مي‌دهم، گريه مي‌کند. تو را به خدا تو که هستي؟ مي‌گويد: من پدر آقاي کوثري هستم که براي امام روضه مي‌خواند. آخوند هستم، صد ساله هستم. ديشب خوابم نبرد، از راديو اينها را شنيدم نوشتم. مي‌گفت: من هم از بي‌خوابي، يعني پيرمرد خوابيده که نمي‌تواند بلند شود از بي‌خوابي‌اش استفاده مي‌کند. اينکه اين رقمي همه آمدند.

نصف شيشه آب ليمو را سر کشيده، آن نصف را مي‌فرستد براي جبهه. مي‌گويد: رزمندگان عزيز، معذرت مي‌خواهم به من گفتند: کمک کن، من پول يک شيشه کامل نداشتم. ولي گفتم همين نصف شيشه آب ليمو، اين نصف شيشه را در جبهه دست به دست مي‌دادند و چقدر شارژ مي‌شدند، اندازه‌ي ده تا ماشين اسلحه اينها را داغ مي‌کرد. تو ببين اين پير زن چطور… خوب اينها خاطراتي است که در ذهن‌ها مي‌ماند. فداکاري همه جانبه!

استفاده از ابزار حلال، بعضي‌ها مي‌گويند: بايد انقلاب پيروز شود، «بلغ ما بلغ» به هرکس مي‌خواهي تکيه کن، من بايد رأي بياورم، هرطور مي‌خواهد بشود، بشود.

وزير اطلاعات مي‌گفت: خانه‌ي يکي از اين دانه درشت‌ها رفتم. گفتم: شما که مي‌گوييد: تقلب است، اگر يکبار ديگر انتخابات کنيم چه؟ ايشان گفت: هربار انتخاب شود، اگر من رأي نياورم، خواهم گفت: تقلب است. اِ… من بايد رئيس جمهور شوم، نشوم مي‌گويم: تقلب است. خوب اين کجايش خداست؟ مثل اينکه من بگويم: يا من بايد امام جمعه باشم، يا مي‌گويم: اصلاً نمازي وجود ندارد. اصلاً نماز واجب نيست. اگر من امام جمعه نشوم، پس اصلاً نماز واجب نيست. اسلامي خوب است که حجت‌الاسلامش من باشم. اگر من حجت‌الاسلام نباشم، آن اسلام وجود ندارد. اينها ديگر دين نيست.

7- صداقت با مردم در حکومت ديني

استفاده از ابزار حلال يک کلمه‌ي دروغ، به اميرالمؤمنين گفتند: يک دروغ بگو 25 سال حکومت تو جلو مي‌افتد. يک شوراي شش نفره بعد از خليفه‌ي دوم درست کردند، گفتند: بگو به قانون خدا عمل مي‌کنم. به روش پيغمبر عمل مي‌کنم، به روش خليفه‌ي اول و دوم عمل مي‌کنم. گفت: به روش خدا عمل مي‌کنم. به روش پيغمبر عمل مي‌کنم. روش شيخين را اگر طبق قرآن و حديث بود عمل مي‌کنم. اما ضد اين بود عمل نمي‌کنم. گفتند: يا علي يک دروغ بگو، بگو عمل مي‌کنم بعد عمل نکن. کسي گفت: بگو اينجا وسط زمين است. گفت: بگو چه کسي است که برود متر کند. شما هرجا ايستادي بگو: اينجا وسط زمين است. چه کسي مي‌رود متر مي‌کند؟ حالا مگر خليفه‌ي سوم عمل کرد؟ سيره‌ خليفه‌ي سوم با خليفه‌ي اول و دوم فرق مي‌کرد. خليفه‌ي اول و دوم اموال را به او نمي‌دادند. خيلفه‌ي سوم خيلي بريز و بپاش کرد. حسابي بريز و بپاش کرد. مگر خليفه‌ي سوم گفت: عمل مي‌کنم، عمل کرد. يک دروغ بگو. گفت: من دروغ نمي‌گويم ولو به قيمتي که 25 سال در خانه بنشينم. 25 سال در خانه مي‌نشينم، از حکومتم مي‌گذرم که يک دروغ نگويم. اينکه انسان از هر ابزاري بخواهد استفاده کند، خوب اينها امتيازات است.

يکبار ديگر بگويم. 1- انقلاب ما از همه گروه‌ها بود. کارگر و کشاورز و بازاري و سياسي و ارتشي و طبقاتي 2- اتکا به خدا بود، نه شرق و نه غرب. 3- رهبري يک مرجع ديني بود، فکر رياست طلبي نبود. 4- اموال شاه و اشرف به نفع فقرا مصادره شد. 5- سرنوشت ما را هيچکس نبايد تعيين کند. پشتوانه‌ي ما «کتاب الله و عترتي» بود. رزمندگان ما بصيرت داشتند. رهبري ما وحدت دارد. فداکاري همه جانبه و استفاده از ابزار حلال. اينها چيزهايي بود که در اين 27، 28 دقيقه ما صحبت مي‌کنيم.

شما کارکنان نيروي هوايي هم خوشحال باشيد. چون شما اولين گروهي بوديد که دل امام را شاد کرديد.(وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ)(واقعه/10 و11) يک شعار غلطي در ايران است. شعار غلط اين است مي‌گويند: عجله کار شيطان است. چه کسي گفت عجله کار شيطان است؟ يک جايي عجله کار شيطان است. يک جايي عجله کار خداست. اصلاً ما در دينمان عجله است. «حي علي الصلاة» يعني عجله کن. (سابقوا) يعني سبقت بگير. (فاستبقوا) سبقت بگير. سرعت بگير. (سابقوا) داريم، (سارعوا) داريم. (فاستبقوا) داريم. (حي) داريم، (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ)داريم. کسي که جلو برود، افراد ديگر هم که بعد مي‌آيند در ثواب آنها هم شريک است. «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَة» (کافي/ج5/ص9) اگر کسي يک راهي را باز کند، بعداً هرکس از آن راه عبور کند، ثوابش براي آن کسي هم هست که راه را باز کرد. شما راه را باز کرديد، و اين براي شما افتخار بود. دل امام را شاد کردن يعني دل امام زمان را شاد کردن. دل امام زمان را شاد کردن، يعني خدا را راضي کردن. اين خيلي براي شما افتخار است.

البته در سايت‌ها، در سم پاشي‌ها، بيش از 130 کانال فارسي زبان که عليه نظام دارد 24 ساعت کار مي‌کند هي حرفشان اين است که ما مثلاً بگوييم بابا چه انقلابي، تخم مرغ چه شد و آن هم که چنين شد و آن هم که چنان شد. آنجا که پارتي بازي شد و او هم که رشوه گرفت. يک عيب‌هايي را برجسته مي‌کنند، اين عيب‌هاي برجسته را باعث يأس مي‌شود. اينها را چه کنيم؟

در جمع و تفريق بايد حساب کرد، قرآن وقتي مي‌خواهد يک چيزي را انتقاد کند، مي‌‌گويد: ببين، شراب يک بدي‌هايي دارد. يک خوبي‌هايي دارد. خوبي‌هاي شراب را بنويسيد. 1- کشاورزها که توليد انگور مي‌کنند، براي فروش انگور. کارخانه‌هاي شراب سازي، چند کارگر دارد؟ مالياتي که دولت مي‌گيرد، چه پولي گير دولت مي‌آيد؟ کارتن، شيشه، بطري، حمل و نقل کاميون، مغازه‌هاي شراب فروشي، بالاخره يک عده به نان مي‌رسند. قرآن مي‌گويد: اينها را مي‌دانم. (فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ) (بقره/219) عربي‌هايي که مي‌خوانم قرآن است. منافعي دارد، قمار هم همينطور است. بالاخره از قمار باز کردن خيلي‌ها نان مي‌خورند. اما مي‌گويد: (وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ) در جمع و تفريق بايد ديد آقا جمهوري اسلامي چه مشکلاتي دارد، بنويسيد. چه منافعي دارد، بنويسيد. جمع و تفريق کنيد ببينيد، از آن چه درمي‌آيد؟ جمع و تفريق کنيد. جمعيت ايران دو برابر زمان شاه شده است. بايد دانشجويش هم دو برابر باشد. الآن دانشجوهاي ما 20 برابر زمان شاه هستند.

شما هرچه حساب کنيد خدمات زمان طاغوت با خدمات جمهوري اسلامي. با همه‌ي ضعف‌ها و عيب‌ها و نقص‌هايي که داريم. با همه‌ي ضعف‌هايي که داريم باز درخشيديم. سال به سال ايران در دنيا عزيزتر است. الآن همه‌ي دنيا ما را دوست دارند. واقعاً دوست دارند. ما يک سي سالي مکه رفتيم. البته نه اينکه پولدار هستم. سه گروه مي‌برند. آشپز، آخوند، دکتر. اينها هرسال مکه مي‌روند. ما جزء آخوندها بوديم. در کشورهاي عربي و کشورهاي دنيا که حالا مسلمان‌هاي تمام کشورهاي دنيا هستند، به هرکس مي‌گفتيم: ايراني هستم! ايران! آمريکا… اين خيلي مهم است براي ما. مي‌ترسيدند. چنان مسلمان‌ها را تحقير کرده بودند که يک سال ما مي‌خواستيم از مسجد قبا و غار حرا فيلم برداري کنيم، دوربين برده بوديم، فيلم برداري کنيم براي تلويزيون ايران، آنجا به ما گفتند: خدا مي‌داند اين را با گوش خودم شنيدم. گفتند: «مسلم مخ ما فيه» مسلمان مخش نمي‌کشد، بدون آمريکا نمي‌شود نفس کشيد. يعني پوک کردند، بي‌هويت کردند. همين که انسان بفهمد هنر دارد، ابتکار دارد، همين که انسان به هر حال رشد علمي ما.

8- پيشرفت ملت ايران، مايه عصبانيت دشمن

هرکاري و هر پيشرفتي شما کنيد که دشمن عصباني شود، عمل صالح است. شما يک عمري مي‌گوييد، (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‌) اين عمل صالح چيه؟ تمام پيشرفت‌هاي ما، هرکاري که جمهوري اسلامي در سايه‌ي انقلاب کند که آمريکا عصباني شود، اسرائيل عصباني شود. هر کاري بکنيد که دشمن عصباني شود عمل صالح است. معلم قرآن هستم، بايد از قرآن حرف بزنم. قرآن مي‌فرمايد: (يَغيظ) يغيظ همان است که شما مي‌گوييد، (يَغيظُ الْكُفَّار) (توبه/120) اگر يک کاري کنيم که کفار غيظ کنند، شما چه؟ عمل صالح. براي شما (كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح‌)(توبه/120) اين آيه‌ي قرآن است. هر کاري که کفار عصباني شود، براي شما عمل صالح است. موشک ساختي؟ عصباني هستند؟ همين موشک عمل صالح است. در فلان ورزش در دنيا قهرمان شدي، اگر آنها عصباني شوند، عمل صالح است. در پزشکي و طب پيش رفتي؟ عصباني هستند؟ در انتخابات شرکت کردي؟ نماز جمعه بود؟ راهپيمايي قدس بود؟ 22 بهمن بود. هرکاري (يَغيظُ الْكُفَّار) است اين عمل صالح است. اين آيه‌ي قرآن بود. آيه‌ي 120 سوره‌ي توبه. قرآن مي‌گويد: هرکاري که دشمن عصباني شود از شما، معلوم مي‌شود عمل صالح است. همه مسلمانان هم به شما سلام مي‌کنند. چون در نماز شما مي‌گويي: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين‌» يعني «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى…» هرکسي که (يَغيظُ الْكُفَّار) است. عمل صالح است.

هر هنري که انجام بدهيد. کما اينکه ياران حضرت مهدي (أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ) (انبياء/105)، «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ» يعني السلام علينا و علي ياران حضرت مهدي. چون آنها (عِبادِيَ الصَّالِحُونَ)هستند.

در مسائل خانواده، حضرت شعيب پيرمرد به حضرت موسي جوان گفت: دخترم را به تو مي‌دهم. آسان مي‌گيرم. بعد گفت: خواهي ديد که من آدم صالحي هستم. يعني به داماد گير نمي‌دهم. «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين‌» يعني السلام علينا و علي هر پدر زني که در بله برون به داماد گير ندهد! (خنده حضار) چون شعيب گفت: (وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْك‌) (قصص/27) نمي‌خواهم به مشقت بيفتي. يعني آسان مي‌گيرم. السلام علينا و علي هر مادر شوهري که به عروس گير ندهد. چون فرقي نمي‌کند. وقتي مي‌گويد: عابرين محترم پياده عبور و مرور کنيد. يعني عابرات هم بايد پياده… نه اينکه زن‌ها بروند وسط خيابان، بگويند: عابرين گفته، عابرات که نگفته است. ما عابرات هستيم. وقتي نيروي انتظامي مي‌گويد: عابرين محترم، يعني هم عابرين، هم عابرات. وقتي مي‌گويد: به داماد گير نده، پدر زن به داماد گير ندهد، معنايش اين است که مادر شوهر هم به عروس گير ندهد.

به چه کسي سلام مي‌کنيم؟ «وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين‌» شما وقتي آمديد دل امام را شاد کرديد، (يَغيظُ الْكُفَّار) است. آمريکا و شاه و تمام دربار گفتند: عجب! همافرها خدمت امام رفتند. راه ارتش به سمت ولايت فقيه باز شد. اين کار(يَغيظُ الْكُفَّار) است. چون (يَغيظُ الْكُفَّار) است، عمل صالح است. عمل صالح که شد تمام مسلمان‌ها در نماز به شما سلام مي‌کنند.

خدايا مشکلاتي داريم، همه‌ي مشکلات نظام را برطرف بفرما. روز به روز بر عزت و قدرت و بصيرت و مصونيت ما بيفزا. رفتار و گفتار و ابتکارات ما را، تمام حرکات ما را، آنگونه قرار بده که (يَغيظُ الْكُفَّار) و براي ما عمل صالح ثبت شود. روح شهدا را از ما راضي بفرما. هديه‌ي روح همه‌ي شهدا صلواتي بفرستيد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- در انقلاب اسلامي ايران، کدام يک از اقشار سهم بيش‌تري دارد؟

1) احزاب و سازمان‌هاي سياسي

2) روحانيت و مرجعيت

3) همه اقشار مردم

2- ريشه اساسي انقلاب مردم ايران چه بود؟

1) مشکلات اقتصادي جامعه

2) پاسداري از دين و استقلال

3) هر دو مورد

3- در نگاه امام علي(ع) هدف از حکومت اسلامي چيست؟

1) برپاداشتن احکام الهي

2) حمايت از مظلومان و محرومان

3) هر دو مورد

4- بر اساس آيه 52 سوره توبه، پايان کار مجاهدان در راه خدا چيست؟

1) پيروزي بر دشمنان

2) شهادت در راه خدا

3) يا پيروزي يا شهادت

5- آيه 120 سوره توبه، چه کاري را عمل صالح مي‌شمرد؟

1) هر پيشرفتي که دشمن عصباني شود

2) هر حرکتي که دشمن را شکست دهد

3) هر پيشرفتي که دوستان را شاد کند

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست