responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2690

موضوع: ویژگی‌های بهترین دین

تاريخ پخش: 09/08/98

1- عقلانی بودن اصول دین

2-جامع‌بودن تعالیم دین اسلام

3- جامعیت نماز به عنوان یک دستور عبادی

4- تکالیف دینی، به میزان توان انسان

5- اجتهاد در دین، برای فهم نیازهای امروز

6- دستورات امامان برای خمس و زکات، متناسب با شرایط جامعه

7- دین، طبق عقل یا فوق عقل، نه ضد عقل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در یکی دو جلسه قبل نیاز به دین را بیان کردیم، در یک دقیقه حرف‌های جلسه قبل را تکرار می‌کنم که بحث امروز به حرف‌های گذشته بچسبد. گفتیم دین یعنی راه، چه دینی داری؟ یعنی چه راهی می‌روی؟ بت پرست‌ها هم دین دارند. قرآن می‌گوید: (لَكُمْ‌ دِينُكُمْ‌ وَ لِيَ دِينِ) (کافرون /6) یعنی دین شما، راهی که می‌روید بت پرستی راه شماست، هرکسی دینی دارد، یعنی راهی دارد پس انسان نمی‌تواند بی دین باشد. یعنی بی راه باشد. بالاخره یک چیزی می‌خورد و یک چیزی نمی‌خورد. با کسی آشتی می‌کند و با کسی قهر می‌کند. با کسی صلح و با کسی جنگ می‌کند. یک چیزی می‌خرد و یک چیزی نمی‌خرد. راه و روش و باورها و عملیات را دین می‌گویند.

1- عقلانی بودن اصول دین

اینها را مفصل گفتیم، گفتیم بهترین دین چیست؟ نشانه‌های بهترین دین. [پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: نشانه‌ی بهترین دین. 1- معقول باشد، عقلی. معنای عقلی یعنی چه؟ ما سه دستور داریم. در اسلام دستور سه رقم می‌تواند باشد. دستورات، یا دستور فوق عقل است. یا دستور طبق عقل است. یا دستور ضد عقل است. در اسلام ما ضد عقل نباید داشته باشیم. یک چیزی بگوییم که، مثلاً بگوییم: یک چیزی هم یکی است و هم سه تاست. هم جفت است و هم طاق! اینها ضد عقل است. دو تا چیز متناقض نمی‌شود. باران می‌آید، باران نمی‌آید، این خلاف است. ضد عقل نباید در اسلام باشد. اما لازم نیست همه چیز طبق عقل باشد. ممکن است چیزی باشد فوق عقل باشد. نسخه دکتر که دستور می‌دهد ضد عقل نباید باشد اما لازم نیست تمام قرص‌ها و شربت و داروهایی که می‌دهد همه را این بیمار بفهمد. ممکن است بیمار نفهمد ولی دکتر می‌گوید: این قرص را بخور، این را نخور. این را دو تا بخور، این را یکی بخور، این را نصف بخور، قبل از غذا، بعد از غذا، هر شش ساعت، آن را هشت ساعت، هرچه دکتر می‌گوید مریض نمی‌فهمد ولی ضد عقل نیست. این یک حرف است. ممکن است یک چیزی را نفهمیم، چرا نماز صبح دو رکعت است؟ نمی‌دانیم چرا، ضد عقل که نیست. چرا نماز مغرب سه رکعت است؟ عقل من نمی‌فهمد اما ضد عقل هم نیست. پس سه رقم دستور داریم: فوق عقل، ضد عقل، طبق عقل. دستور باید یا طبق عقل باشد یا با هم بگویید… فوق عقل. ضد عقل در اسلام نیست. این یک مسأله است.
مسأله دوم فطری باید باشد یعنی با طبع انسان بسازد. مثلاً انسان بعضی از دستورها را نگاه می‌کنیم، مثلاً ازدواج در اسلام مقدس است. چرا؟ برای اینکه نیاز به همسر فطری است. هرکسی همانطور که لباس می‌خواهد، آب و غذا می‌خواهد، همسر هم می‌خواهد. حالا اگر یک دینی مثل مسیحیت آمد گفت: ازدواج مقدس نیست. ازدواج ضد ارزش است. رهبر درجه یک مسیحی‌ها، باید همسر نداشته باشد. چون ازدواج بد است. این خلاف فطرت است. مثل اینکه کسی می‌خندد. خنده‌اش گرفته، خنده طبیعی است. نخند! فایده ندارد وقتی می‌گوییم: نخند. اگر یک معلم سر کلاس بگوید نخند، بچه چنین می‌کند، [عطسه] بدتر می‌شود. (خنده حضار) چرا؟ برای اینکه این با فطرت این بازی می‌کند. باید دین فطری باشد. یعنی طبع انسان بپسندد.
جامع باشد، عقلی باشد. 2- فطری باشد. معنای فطرت هم در جلسه قبل گفتم. فطرت این است که نیاز به معلم ندارد. مثلاً علاقه به بچه فطری است. یعنی لازم نیست پدر و مادرها را جمع کنیم در یک کلاس و درس بدهیم که بچه‌تان را دوست داشته باشید. بدون درس پدر و مادرها، بچه‌هایشان را دوست دارند. تلقین و تمرین و تذکر و استاد نمی‌خواهد. در هر رژیمی فرق نمی‌کند. در هر زمان و در هر مکان، در هر سن و شرایط این را فطری می‌گویند، مثل علاقه به بچه.

2-جامع‌بودن تعالیم دین اسلام

3. جامع باشد. همه چیزی داشته باشد. گاهی یک چیزی مثل میوه‌ها یا ترش است، شیرینی کم دارد. یا شیرین است، ترشی کم دارد. یا ترش و شیرین است. این دستور جامع یعنی برای چیزی نیست مگر اینکه اسلام دستور داشته باشد. یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
برای مغز، چگونه فکر کنیم، آیه و حدیث داریم. چه ببینیم و چه نبینیم؟ چه بگوییم و چه نگوییم؟ همین لب ما چند دستور در قرآن است. اول می‌گوید: (قَوْلًا لَيِّناً) (طه /44) نرم حرف بزن. با پدر و مادرت، (قولاً کریماً) (اسراء، 23) با احترام حرف بزن. «لیناً، کریما»، «قَوْلًا مَعْرُوفا» (بقره /235) اصطلاح جدید خلق نکن، با زبان مردم حرف بزن. (قَوْلًا بَلِيغاً) (نساء /63) حرف‌هایت رسا باشد. «قولاً معروفا، قولاً کریما، قولاً لینا، قولاً حسنا، قولاً بلیغا» چطور حرف بزنیم. ورزش، اسلام برای ورزش حرف دارد. اسلام می‌گوید: ورزش می‌کنید علامتش باید این باشد. امروز درونش لذت باشد و فردا هم همین ورزش نجاتت بدهد. مثل چه؟ مثل شنا. شنا، قایقرانی امروز تفریح سالمی است، فردا هم کسی شنا بلد باشد، قایقرانی بلد باشد، می‌تواند خودش را در دریا نجات بدهد. می‌تواند با قایق کار کند. اسب سواری، موتور سواری، ماشین سواری، امروز سرگرمی خوبی است و فردا کسی سواری بلد باشد، می‌تواند به خودش و جامعه خدمت کند. تیراندازی امروز یک سرگرمی مفیدی است. فردا هم اگر دشمن به او حمله کرد، می‌تواند از خودش و کشورش دفاع کند. پس آرم ورزش اسلام این است که امروز لذت، فردا خدمت! این علامت ورزش اسلامی است. خیلی از ورزش‌هایی که می‌کنیم امروز لذت نیست، آخرش یا ماشین می‌شکنند، یا شیشه می‌شکنند، یا به هم فحش می‌دهند. یا سر پول دعوا می‌کنند. میدان ورزش، بعضی وقت‌ها آدم با آرامش می‌رود و با هیجان و عصبانی بیرون می‌آید.
بعد جایزه می‌دهند، یک جایزه بدهند که به درد بخورد. این فوتبالیست درجه یک است، یک قطعه زمین به او بدهید، خانه بسازد. یک چیزی جایزه بدهید که زندگی‌اش را حل کند. شما یک کاپ می‌دهید روی طاقچه می‌گذارید، خوب چه خاکی بر سرمان کنیم با این کاپ، دوغ کنیم درونش؟ مرغ کنیم درونش؟ خودمان درونش برویم؟ پیغمبر ما وقتی جایزه می‌داد دو چیز جایزه می‌داد، یا شتر حامله جایزه می‌داد یا درخت خرمای باردار. چون کُرک شتر حامله، گوشتش، کمرش برای سوار شدن، شیرش، باربری‌اش، گوشت و کُرک و شیر و حمل و نقل… شتر مفید… شتر حامله، شتر می‌زاید و بچه شتر هم باز فواید دارد. یا درخت خرما، درخت خرما، چوبش، برگش، سایه و خرمایش، همه فایده دارد. جایزه باید بنشینیم ببینیم اسلام در مورد جایزه دادن چه گفته است؟
در مورد تنبیه، یک کسی را می‌خواهی توبیخ کنی چطور توبیخ کنی؟ من یکوقت نوشتم بیست شرط برای تشویق، بیست شرط برای توبیخ که یک معلم و امور تربیتی و دانشگاه فرهنگیان، اساتید دانشگاه، طلبه‌ها و اینهایی که کار فرهنگی می‌کنند باید بدانند تشویق فرمول دارد. امیرالمؤمنین فرمود: اگر از کسی زیادی تعریف کردی، تملق است، تعریف نیست. «الثناء» حمد و ثناء، ستایش، «الثناء باکثر ملق» یعنی اگر بیش از اندازه تعریف کردی تملق است. اگر کم گذاشتی حسادت است. یک کیلو خوبی دارد و شما دو کیلو تعریف می‌کنی، این پیداست چاپلوس است. اگر یک کیلو خوبی‌ دارد، نیم کیلو را گفتی معلوم می‌شود حسود هستی. تحمل نداری بشنوی. اگر به اندازه بود معلوم می‌شود… لذا قرآن نسبت به بعضی‌ها می‌گوید: (لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‌) (بقره /189) امید است رستگار شوند. بعضی را می‌گوید: (قَدْ أَفْلَحَ‌ الْمُؤْمِنُونَ) (مؤمنون /1) حتماً رستگار می‌شوند. به بعضی می‌گوید: امید است موفق شوید، به بعضی می‌گوید: قطعاً موفق هستید. کجایش فرق می‌کند. یکجا می‌گوید: «یا ایها الناس» یکجا می‌گوید: «یا ایها الذین آمنوا» فرق می‌کند.
به مسلمان‌ها که سلام می‌کند، می‌گوید: سلام علیکم. به کفار که قرآن سلام می‌کند، می‌گوید: (وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ‌ اتَّبَعَ‌ الْهُدى‌) (طه /47) تو هم برو راه هدایتت را پیدا کن. یکوقت یهودی‌ها خدمت امام آمدند، ملاقات با امام. امام با اینها صحبت کرد و آخر گفت، عوض اینکه بگوید: «والسلام علیکم و رحمة الله» فرمود: «وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ‌ اتَّبَعَ‌ الْهُدى‌» آنجا بررسی کردم، دیدم به مسلمان بگو: «والسلام علیکم» به غیر مسلمان بگو: «وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ‌ اتَّبَعَ‌ الْهُدى‌». یعنی سلام بر کسانی که راه حق را پیدا کنند. این کدش فرق می‌کند. اسلام دین جامع باشد. یک مسائل بسیار ریزی است که عرض کنم در اسلام هست که بنده خجالت می‌کشم در تلویزیون بگویم ولی اسلام می‌گوید: حقیقت را باید گفت. حالا با این سن نمی‌شود گفت، با اینها نباید حرف زد، اینها وقتی داماد و عروس شدند، بروند حدیث‌هایش را پیدا کنند. حدیث داریم، چه چیزی باعث می‌شود بچه لال شود؟ چه چیزی باعث می‌شود بچه کودن شود؟ چه چیزی باعث می‌شود بچه تیزهوش باشد؟ چه چیزی باعث می‌شود بچه ترسو و چه چیزی باعث می‌شود بچه شجاع شود؟ غذاها، تک تک این غذاهایی که می‌خوریم حدیث داریم. عدس، نخود، لوبیا، خربزه و خیار، پیاز، سبزی، کاهو، تک تک اینها حدیث داریم. سه هزار حدیث فقط برای خوردنی‌هاست. دین ما فقط نماز و روزه نیست.

3- جامعیت نماز به عنوان یک دستور عبادی

همین نماز ما درونش همه چیز هست. مسواک در نماز است. شما اگر وقت وضو مسواک بزنی، یک رکعت شما هفتاد رکعت می‌شود. شانه بکنی یک رکعت سی رکعت می‌شود. عطر بزنی، یک رکعت سی رکعت می‌شود. لباس سفید، نماز با لباس سفید بیشتر ثواب دارد. جماعت بیشتر و اول وقت بیشتر است. داد زدن، برو پشت بام اذان بگو و داد بزن. یعنی مسلمان باید بلد باشد داد بزند. ورزش در نماز هست، حرکات رکوع و سجود، یاد شهدا در نماز هست. خاک کربلا و مهر کربلا، توحید در نماز هست. «اشهد ان لا اله الا الله» نبوت در نماز هست «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله» (صلوات حضار) این جامعیت مهم است. خدا یک شکاف در لب گذاشته است، ببین چقدر این شکاف جامع است. با همین لب سینه مادر را می‌مکیم. تغذیه از همین لب است. سخنرانی از همین لب است. اکسیژن گرفتن از همین لب است. پس دادن کربن از همین لب است. بوسیدن و فوت کردن با همین لب است. سوت کشیدن با همین لب است. حالا اگر به مهندسین امروز می‌دادی چه می‌کردند؟ یک لوله فرو می‌کردند ورود اکسیژن و از این طرف یک لوله خارج می‌کردند، خروج کربن! یک دکمه برای چشیدن، مکیدن، کله ما را پر از دودکش و دکمه می‌کردند. الآن خیلی از پول‌هایی که خرج می‌کنیم برای این است که جامع نیست. یک سالن می‌سازیم آمفی تئاتر، می‌بینیم کج است. نمی‌شد صاف باشد؟ اگر صاف بود سالن سخنرانی بود. می‌شد نماز جماعت درونش خواند. می‌شد روضه خوانی کرد، عروسی کرد، افطاری و مهمانی کرد. یک سالن برای غذاخوری می‌سازیم. یک سالن برای نماز جماعت می‌سازیم. یک سالن برای… همینطور پول خرج می‌کنیم. جامعیت اسلام، هرچیزی را بگویی جامع است. شما اذان را با ناقوس مقایسه کن.ژ
اذان چیست؟ اول می‌گویی: الله اکبر، اول می‌گوییم: الله، آخرش می‌گوییم: لا اله الا الله! اولش الله و آخرش الله و بین دو الله یک دوره عقاید اسلامی است. ناقوس مسیحیت چه؟ شما صدای ناقوس را شنیده‌اید؟ ساعت‌های بزرگ را دیدید در میدان‌ها کار می‌کنند؟ دلنگ دلنگ می‌کنند، این ناقوس هیچ پیامی ندارد ولی شعار ما پیام دارد. از اول تا آخرش همه جملات ریتم دارد و پیام دارد. در نماز موسیقی است. شما روی موسیقی نماز فکر کردید؟ دعای جوشن کبیر و الغوث و الغوث، موسیقی است. در نوار ماشین دارم هی گوش می‌دهم. میم بده! یا حلیمُ یا کریمُ یا علیمُ… مُ مُ مُ تا آخر. قاف بده، یا رفیقُ یا شفیقُ قُ قُ تا آخر. (خنده حضار) همین نماز ما موسیقی دارد. نماز ما آهنگ دارد. بسم الله الرحمن الرحیم، رب العالمین… الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، نستعین، مستقیم، ضالین، احد، صمد، یلد، یولد… ریتم دارد. این جامعیت نماز مهم است. چه دینی؟ دینی که جامع باشد.

4- تکالیف دینی، به میزان توان انسان

دینی که قابل عمل باشد. (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها) (بقره /286) نمازی که واجب است، «قیاماً» ایستاده بخوان. نمی‌توانم! «قعوداً» بنشین بخوان. نمی‌توانم. «و علی جُنوبِهم» خوابیده بخوان! یعنی شناور است. روزه بگیر، مریض می‌شوم، بخور. خودم مریض نمی‌شوم، شیر بچه‌ام کم می‌شود، باز هم بخور. به مادرها می‌گوید: اگر روزه بگیرید، به شیر نوزاد ضربه می‌خورد، شما روزه‌ات را بخور. تغذیه‌ی نوزاد را کم نگذار. اگر کسی دست کسی را همین مقدار فشار بدهد که سرخ شود، همین مقدار جریمه دارد، اگر کسی به کسی سیلی بزند، اگر جایی سرخ شود، یک و نیم مثقال طلا جریمه دارد. اگر کبود شد، یک و نیم دوبله می‌شود و سه مثقال طلا می‌شود. اگر سیاه شد، باز دوبله می‌شود و سه مثقال، شش مثقال می‌شود. یکی و نیم دوبله سه، دوبله شش. یعنی از ریز کارها تا درشت کارها… چه ساعتی مطالعه کنیم؟ چه غذایی را با چه غذایی بخوریم؟ قابل عمل باشد.
کتابش مصون باشد. در قرآن یک واو اضافه نیست. یک حرف اضافه نیست. غیر از کتاب مسیحی‌هاست. شما در تورات و انجیل حرف‌هایی می‌خوانی که می‌گویی: این دین این است؟ البته تورات اصلی درست است، کتاب مسیحی‌ها، کتاب اصلی تحریف شده است. خدا از آسمان پایین آمد، کشتی گرفت با یعقوب، یعقوب خدا را زمین زد! خدا شصت پای یعقوب را دندان گرفت. گفت: ولم کن! آخ… گفت: نه تا مرا برکت ندهی رهایت نمی‌کنم. این دین است؟ حضرت عیسی در عروسی رفت شراب کم آمد، صاحبخانه غصه خورد. گفت: غصه نخور، ظرف‌ها را پر از آب کن، من با معجزه همه آب‌ها را شراب می‌کنم. پیغمبر شراب‌ساز و خدای کشتی‌گیر…. (خنده حضار) ما باید افتخار کنیم که دینمان یک حرف چرند و پرند درونش نیست. اگر چرند و پرند هست اینها را ما اضافه کردیم. دین ما یک کلمه نیست که بگوییم: امروز مثلاً تاریخ مصرف ندارد.

5- اجتهاد در دین، برای فهم نیازهای امروز

اجتهاد پذیری، اینها مشخصات دین است. یکبار دیگر می‌گویم، 1- عقلی باشد، 2- فطری باشد. 3- جامع باشد. گاهی یک چیزهایی را به هم می‌چسبانند که آدم تعجب می‌کند. مثلاً کهکشان را به بقال می‌چسباند، می‌گوید: «وَ السَّماءَ رَفَعَها» خدا آسمان را برافراشت، (وَ وَضَعَ الْمِيزانَ) (الرحمن /7) در بین کرات آسمانی توازن برقرار کرد، همین‌ جاذبه و گریز از مرکز و آسمان‌ها را برافراشت و در آسمان‌ها توازن برقرار کرد. بعد می‌آید دکان بقالی می‌گوید: شما سیب زمینی می‌فروشی؟ بله، می‌گوید: (أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزان‌) (الرحمن /8) میزانت درست باشد. میزان دکان بقالی را با میزان آسمان‌ها به هم گره زده است. اینهایی که می‌خوانم آیه قرآن است. «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ» بعد می‌گوید: «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ» خیلی قشنگ است. سکس و عرفان را به هم چسبانده است. به عروس و دامادها می‌گوید: شما عروس و داماد شدید؟ نسبت به هم حلال هستید. بروید کنار هم بخوابید، بعد می‌گوید: مرغ و خروس نیستی. وقتی کنار هم می‌خوابید، (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) (بقره /223) ذخیره قیامت باشد. آمیزش جنسی چه کار به ذخیره قیامت دارد؟ مثل سحری که می‌خوریم. می‌گوید: سحری بخور که فردا بتوانی‌ روزه بگیر. با خانم حلالت بخواب، که نسبت به ناموس مردم چشم بد نگاه نکنی. یا کنار خانم بخواب که یک اولاد صالح تربیت کنی. یعنی از سکس هم یا می‌گوید: آمیزش کن که گناه نکنی یا می‌گوید: آمیزش کن تا اولاد صالح تربیت کنی. شیر دادن ثواب دارد. زایمان اجر دارد و… منتهی با تبلیغات آمدند هی ما را کج کردند.
توجه کنید… توجه! یک تبلیغات غلطی می‌کنند که با این تبلیغات غلط یک چیزهایی را تلقین می‌کنند. اجتهاد پذیر، دین ما کش دارد، قابل کوتاه و بلند کردن است. یک قانون‌های اصلی و ضروری داریم، یک قانونی داریم در اختیار فقیه است. من جوان بودم طلبه نجف بودم، امام ترکیه بود. از ترکیه به عراق آمد، من خدمت امام در کربلا رسیده بودم. شاید یک متری، دو متری امام بودم، نشسته بودم. یک کسی آمد گفت: آقا مردم یک عده پول دارند. پول دارها یک عده دین دارند. پول‌دارهای دین‌دار یک عده مکه می‌روند. تازه به قدری مکه فشار بود که نزدیک بود کتف‌های ما بشکند. اگر مردم کره زمین گوش به حرف شما آخوندها بدهند، مسلمان شوند و پولدارها را مکه ببرند، این مکه تنگ به کجای این جمعیت می‌رسد؟ دو میلیون مکه می‌روند استخوان آدم می‌شکند، حالا اگر پنجاه میلیون مکه می‌رفتند چه خاکی بر سرمان می‌کردیم؟ من نشسته بودم این سؤال را از امام کرد. امام فرمود: یک طواف واجب است و باقی مستحب است. می‌گوییم: طواف واجب یکی است. می‌گوییم: حج مستحب هم ممنوع است. حج اولی واجب است، حج دوم و سوم مستحب است. گفت: شما می‌توانید مستحب را حرام کنید؟ گفت: بله، ولایت فقیه معنایش این است که اگر دیدیم کم و زیاد هست، اجتهاد کنیم. منتهی نه هرکسی، یک فقیه عادل بی هوس! یک خاطره بگویم.

6- دستورات امامان برای خمس و زکات، متناسب با شرایط جامعه

زکات بر چند چیز است. از حیوان‌ها گاو و گوسفند و شتر، دیگر اردک زکات ندارد. جو و گندم و کشمش و انگور، طلا و نقره، نه چیز. یک سال زکات کم بود یعنی فقرا سیر نشدند. حضرت امیر فرمود: تمام کسانی که اسب دارند، یکی یک مبلغ زکات بدهند. اسب‌دارها جمع شدند و گفتند: آقا، زکات که… اسب زکات ندارد. فرمود: من رئیس حکومت اسلامی هستم. فقرا گرسنه هستند. چون فقرا گرسنه هستند آنهایی که اسب دارند یک مقدار پول بدهند. یعنی ببینید امیرالمؤمنین بر اسب‌ها زکات بست بخاطر مصلحت… امروزی‌ها می‌گویند: مصلحت نظام… مصلحت جامعه.
امام کاظم خمس را بخشید. امام کاظم، امام هفتم زندان بود. به شیعیان نوشت: خمس حلال شما باشد. امام کاظم شهید شد و از دنیا رفت و بعد از شهادتش امام رضا امام شد. مردم فارس یک نامه نوشتند: ای امام رضا، پدر شما خمس را بخشید. خواهش می‌کنم جنابعالی هم خمس را ببخشید. امام رضا یک تشری زد، خمس! بخشید؟ مگر خمس بخشیدنی است؟ گفت: پدرت بخشید. گفت: پدرم به خاطر این بخشید که شما شیعیان می‌آمدید به پدرم پول بدهید، ساواکی‌های هارون الرشید شما را می‌گرفت. گفتیم: بابا پول نمی‌خواهیم، نیایید که شما گیر نکنید. برای اینکه شما گیر زندان هارون الرشید نیافتید، گفتیم: نمی‌خواهیم. برو برو، حلال است. من بخاطر اینکه… امام کاظم بخاطر جان مردم خمس را می‌بخشد، امیر المؤمنین بخاطر شکم گرسنه‌ها زکات را اضافه می‌کند. این را اجتهاد می‌کند. مثل دکتر، گاهی می‌گویند: این قسمت بدن استخوان رگش چنین است، یک جای دیگر را پاره می‌کنند و به هم پیوند می‌زنند. این عمل جراحی است، جراحی دینی، منتهی باید طرفش یک پنجاه سالی درس خوانده باشد، در عمرش هم از او گناه دیده نشده باشد و دنبال هوسش هم نباشد. هرکسی نمی‌گوید: به نظرم… گاهی افرادی الکی اجتهاد می‌کنند. مثل در فارسی هم هست اجتهاد می‌کنند. می‌گفت: درخت گردکان، گردو…
درخت گردکان با این بزرگی *** درخت خربزه الله اکبر
وقتی درخت گردو اینقدر بزرگ است، درخت گردو به این کوچکی اینقدر بزرگ است، درخت خربزه… نخیر! ممکن است خربزه بزرگتر از گردو باشد ولی اصلاً درخت هم نداشته باشد. نمی‌شود قیاس کرد. یک مثل قیاس برای شما بگویم که دیگر اینها را باید بنده خدا باشیم، گوش بدهیم. هرکس یک شتر… ببخشید هرکس یک انگشت کسی را قطع کرد، ده شتر جریمه دارد. 2- هرکس دو انگشت قطع کرد، بیست شتر، هرکس سه انگشت قطع کرد، بگویید… سی تا. هرکس چهار انگشت قطع کرد، چهل تا. ولی می‌گوید: هرکس چهار تا قطع کرد، بیست تا، عه… بیست تا؟ چرا؟ نمی‌دانم. یکی ده تا، دو تا بیست تا، سه تا سی تا، باید بگوییم: چهار تا چهل تا! می‌گوید: نه، چهار تا بیست تا! به یک کسی گفتند: بیمارستان نیروی دریایی کجاست؟ یک خرده فکر کرد و گفت: لابد کنار دریاست. بیمارستان نیروی دریایی، ما گاهی وقت‌ها نمی‌دانیم، واقعاً نمی‌دانیم. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: جهنم نوزده مأمور دارد. آیه‌اش این است، (عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ) (مدثر /30) تسعة عشر یعنی نوزده تا! جای دیگر قرآن می‌گوید: فرشته‌ها را جز خدا کسی عددش را نمی‌داند. از بس زیاد هستند، (وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ) (مدثر /31) جنود یعنی چه؟«إِلَّا هُوَ» لشگر خدا و فرشته‌ها را هیچکس نمی‌داند، از بس زیاد هستند جز خدا. خدایا، تو می‌گویی: لشکر من، فرشته‌ها بی نهایت هستند. پس چرا جهنم نوزده تا؟ یکی دیگر رویش بگذار بیست تا شود. چرا به جهنم که رسیدی اینقدر جیره بندی کردی؟ می‌گوید: مخصوصاً گفتم نوزده تا ببینم فضول کیست؟ (خنده حضار) آیه قرآن است. می‌گوید: «و ما جعلنا عدتّهم الا لنعلم» مخصوصاً گفتم: نوزده تا، ببینم فضول کیست! یک کسی راه می‌رفت می‌گفت: شانزده شانزده شانزده شانزده… یک نفر در خیابان او را دید و گفت: چرا اینقدر می‌گویی: شانزده؟ گفت: هفده هفده هفده… گفت: چرا می‌گویی هفده؟ گفت: فضول‌ها را می‌شمردم. یکی از فضول‌ها تو هستی! (خنده حضار)

7- دین، طبق عقل یا فوق عقل، نه ضد عقل

دستور باید ضد عقل نباشد اما لازم نیست ما همه چیز را بفهمیم. ما چه چیزی می‌فهمیم؟ حالا این دبیرستان که دبیرستان ممتاز تهران هست و سابقه علمی و سابقه‌ی… کمالاتی دارد که بعضی جاها یا ندارند یا کم دارند، برگ انار چرا باریک است؟ برگ انگور چرا پهن است؟ برگ انگور نازک است و با آن دلمه درست می‌کنند، برگ انجیر کلفت است، چرا؟ چرا چوب پسته و چوب انار و چوب گردو فرق می‌کند؟ برگ‌ها فرق می‌کند. ما چیزی بلد نیستیم. قرآن می‌گوید: همه دانشمندان کره زمین یک ذره سواد دارند. تمام دانشمندان کره زمین یک ذره سواد دارند. آیه‌‌اش را می‌خوانم، فکر می‌کنم بعضی از شما حفظ هستید. کلمه آخرش را نمی‌گویم، (وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا) (اسراء /85) یعنی همه شما با هم یک ذره سواد دارید. «وَ ما أُوتِيتُمْ» در لباس‌ها به ما گفتند: لباس پنبه بهتر از پشم است. یعنی پنبه با پوست بدن رابطه‌اش بهتر از پوست بدن با پشم است. ولی ما می‌گوییم: فاستونی پشم است تو فکر کردی نخی است!؟ [با حالت داد] خوب معذرت می‌خواهم پشم است. یعنی ما پز می‌دهیم که این لباس پشمی است، ولی اسلام می‌گوید: ارزش لباس پنبه‌ای بیشتر است.
گوشت خوردن، ما فکر می‌کنیم پر گوشت بود، پر ملات بود. گوشت خوردن تعریف نشده است. گفتند: اگر چهل روز گوشت نخوردی، قرض کن گوشت بخور. وگرنه حالا… چقدر مشکلات ما حل می‌شود. برویم سمت غذاهایی که مصرف گوشتش کم باشد. نصف غصه‌ها کم می‌شود. یک لیوان آب که می‌خورید، اگر نصف لیوان زیاد آمد دور بریزید، اسراف است. حاج احمد آقا نقل می‌کرد که امام یک لیوان آب آوردند، نصفش را خورد و نصفش را گذاشت و بعد هم یک کاغذ… حاج احمد آقا گفت: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عصر تشنه شوم باقی‌اش را می‌خورم. دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است و اسراف گناه کبیره است. ممکن است بگویند: این لیوان کجا بود و دستمال کجا بود؟ من لیوان را پنهان می‌کنم برای اینکه اگر بحث را ماه رمضان نشان داد، نگویند: شیخ آب می‌خورد. (خنده حضار) این دستمال را در می‌آورم، برای اینکه اگر جعبه دستمال را اینجا بگذارم، مردم می‌گویند: قرائتی از این کارخانه پول گرفته و تبلیغ کرده است. دستمال را درمی‌آورم که معلوم نشد این دستمال در کدام جعبه بوده است. شما حرفهای مرا همه را نمی‌فهمید می‌خواهید حرف‌های خدا را بفهمید؟ چیزی بلد نیستیم. یکبار دیگر… «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» ما سوادی نداریم. (وَ لا يُحِيطُونَ‌ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاء) (بقره /255)
زندگی رهبران با توده مردم، اسلام، انبیاء که رهبران مردم بودند، زندگی‌شان یک جور بود. پیغمبر ما گرد می‌نشست و جلسات پیغمبر ما گرد بود. که معلوم نشود کجا بالاست و کجا پایین. یک غریبه که می‌آمد در جلسه پیغمبر هی نگاه می‌کرد و می‌گفت: «ایکم رسول الله» کدام یک پیغمبر هستید؟ ما الآن اینطور نیست؟ ما می‌گوییم: وزیر است، اتاق هشتاد متر، معاونش شصت متر، مدیر کل است چهل متر، رئیس دبیرستان است سی متر، معلم است ده متر. یعنی اتاق‌های ما، لامپ است یا لوستر است؟ تقسیم براساس اینکه کدام اتاق بیشتر مراجعه می‌کنند، اگر اتاقی است که بیشتر مراجعه می‌کنند باید بزرگتر باشد. تقسیم‌ها و تصمیم‌های ما خیلی الکی است.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- بهترین دین و آیین باید کدام ویژگی را دارا باشد؟

1) عقلانی بودن
2) فطری بودن
3) هر دو مورد

2- بر اساس آیه 23 سوره اسراء، نحوه سخن گفتن با والدین، باید چگونه باشد؟

1) سخن، همراه با تکریم آنان
2) سخن نرم و آرام
3) سخن نیکو و معروف

3- انجام چه کاری، بر ارزش نماز در نزد خداوند، بیش از کارهای دیگر می‌افزاید؟

1) عطر زدن
2) مسواک زدن
3) شانه زدن

4- آیه 286 سوره بقره به کدام اصل مهم دینی اشاره می‌کند؟

1) تکلیف، به میزان توان
2) عدم جواز ضرر و زیان
3) حفظ شرافت و کرامت انسان

5- بر اساس قرآن، آگاهی و دانش بشر از جهان، چه میزان است؟

1) نامحدود
2) اندک
3) بسیار

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2690
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست