responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1964

موضوع بحث: ظلم به ديگران

تاريخ: 29/10/67

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث امروزمان بحث ظلم است. چون بچه و بزرگ، زن و مرد باسواد و بي سواد و هر كدام از ما به يك نحوي گرفتار ظلم هستيم. گاهي ظلم مي‌كنيم و گاهي مورد ظلم قرار مي‌گيريم و در قرآن هم چند مرتبه در مورد بحث ظلم و ظالمين سخن به ميان آمده است. مي‌خواهيم بحث ظلم را داشته باشيم و بعد به يك نتيجه‌هايي برسيم. خدا كند اين بحث ما مفيد و موثر باشد، هم براي دنيا فايده داشته باشد و هم ذخيره قيامت ما باشد.

1- سيماي ظالمان در قرآن

در بحث ظلم اول سراغ قرآن برويم و هشدارهايي كه قرآن به ظالم داده است مطرح كنيم. آيات زيادي در اين زمينه وجود دارد و من به طور خلاصه مي‌گويم. (لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ) (بقره /258) افرادي كه ظلم مي‌كنند خدا لطفش را از آنها برمي‌دارد. هدايتشان نمي‌كند. راه حق را پيدا نمي‌كنند و در باطل گم مي‌شوند. (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) (انعام /21) افرادي كه ظلم مي‌كنند رستگار نمي‌شوند (لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمينَ) (ابراهيم /13) قرآن مي‌گويد: پدر ظالم را در مي‌آوريم. (أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ) (هود /18) (بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ) (هود /44) (وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ) (بقره /270) روز قيامت ظالم يار و ياور ندارد. (وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا‌اي مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ) (شعراء /227) به ظالمها خواهم گفت كه چه عاقبت تلخي خواهند داشت. (ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ) (غافر /18) افرادي كه ظلم مي‌كنند ممكن است اينجا يك باندي باشند و كمك هم كنند، ولي روز قيامت دوست صميمي و حميمي نيست. «حَميمٍ» يعني رفيق دلسوز. «حميم» يعني داغ داغ. حمام مي‌گويند چون در حمام آب داغ است. «حَميمٍ» يعني رفيق داغ. آنوقت آنجا مي‌گويد در قيامت رفيق‌هايي كه در دنيا خيلي رفيق داغ داغ بودند، آنجا يخ يخ ميشوند. «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ». (فَوَيْلٌ لِلَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَليمٍ) (زخرف /65) واي بر ظالمين. (وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً) (جن /15) آتش گرفته و در دوزخند. (تَرَى الظَّالِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا) (شورى /22) روز قيامت كه پرونده باز مي‌شود، ظالم سرش را پايين مي‌اندازد و شرمنده است.
تعبيرات: خدا ظالم را هدايت نمي‌كند. ظالم روي رستگاري را نخواهد ديد. ظالم تحت تعقيب قهر خداست، ظالم قيامت يار نخواهد داشت. واي بر ظالم. ظالم آتش زننده دوزخ است، پرونده ظالم وقتي كه روز قيامت باز مي‌شود «مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا» شرمنده است.
اين‌ها هشدارهاي قرآن نسبت به ظالم است. افرادي كه ظلم مي‌كنند لذت نبرند از اينكه مثلاً كسي را چاپيديم، كلاه سرش گذاشتيم، احتكار كرديم، رشوه گرفتيم، اذيتش كرديم، حقش را خورديم، خوشي نكنند. چون «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ»(أمالى صدوق، ص‌498) اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد: «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ» خير نيست در لذت‌هايي كه «مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ» بعدش بايد انسان گرفتار آتش شود. آن كيفي كه بعدش آتش است، كيف نيست «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ» خير نيست در لذتهايي كه بعدش آتش است. دنيا خيلي كوچك است. چند سالي بيشتر نيست، آخرت حسابش مشكل است.

2- آثار ظلم و سيماي ظالمان در روايات

اما هشدارهاي قيامت: (حديث‌هايي كه مي‌خوانم از بحار‌الانوار جلد 71 و 72 و كافي جلد 2 است) قرآن مي‌فرمايد: (وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ) (انعام /129) كسي كه ظلم كند يك ظالم قوي‌تري را بر او حاكم مي‌كنيم، مزد اول ظالم اين است كه يك كسي را وادار مي‌كنيم كه او هم به او ظلم كند. حديث داريم «مَا انْتَصَرَ اللَّهُ مِنْ ظَالِمٍ إِلَّا بِظَالِمٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً»(كافى، ج‌2، ص‌334) خدا ظالم را توسط يك ظالم ديگر تنبيه مي‌كند. «مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ»(نهج‌البلاغه، نامه 53) اگر ظلم به كسي بكني، خدا دشمن توست. حتي اگر ظلم به زن و بچه‌ات بكني. بچه كوچك را نمي‌شود بي جهت دعوايش كرد، بچه بلد نيست، ظرف را بر مي‌دارد برود در آشپزخانه، نمي‌تواند، سنگين است، مي‌افتد و مي‌شكند. شما حق نداريد داد بزنيد. مي‌توانيد از دستش بگيريد اما اگر طاقت نداشت افتاد و ظرف شكست حق نداريم داد بزنيم.
ظلم چه آثاري دارد؟ حديث داريم: «بالظلم تزول النعم»(غررالحكم، ص‌456) حديثي ديگر است كه «وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ»(كافى، ج‌2، ص‌447) حديثي ديگرنعمتي را كه خداوند به انسان بدهد، اگر انسان ظلم بكند خدا نعمت را مي‌گيرد. اگر نعمتي داريم خدا از ما گرفت، معلوم است كه ظلم كرديم. در دعاي كميل مي‌خوانيم ِ «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمْ»(مصباح‌المتهجد، ص‌844) خدايا بيامرز گناهي را كه بدبختي برايم مي‌آورد.
امام صادق مي‌فرمايد: مي‌داني چه گناهي تو را بدبخت مي‌كند؟ ظلم است كه انسان را بدبخت مي‌كند. ظلم خوشبخت را بدبخت مي‌كند، ظلم نعمت را مي‌گيرد. ظلم روح تو را از بين مي‌برد، دل رحيم را قسي مي‌كند. مهربان بوديم سنگدل شديم روح پاك را ظلم از بين مي‌برد.
امام سجاد (ع) فرمود: اگر كسي به مسلمان و برادر دينيش ظلم بكند، از مدار ما اهل بيت خارج مي‌شود. يعني ما قبول نداريم كه او شيعه علي بن ابيطالب است.
امام باقر (ع) فرمود: كسي اگر ظلم بكند نمرده در دنيا چوبش را مي‌خورد، ظلم از آن گناه‌هايي نيست كه خدا بگويد در آخرت جوابش را مي‌دهد، در همين دنيا خدا پس گردن ظالم مي‌زند، خوشحال نباشيد كه زديد، برديد، خورديد.
چند حديث داريم(در كتاب كافي و بحار‌الانوار) اگر مظلومي آه بكشد، آه مظلوم بالا مي‌رود و دعايش مستجاب مي‌شود. حديثي ديگر داريم مي‌فرمايد: مظلومان بدانند مظلوم از دين ظالم مي‌گيرد، اگر ظالم از دنياي مظلوم مي‌گيرد. اگر ظالم از دنياي مظلوم گرفت به همان مقدار مظلوم هم از دين ظالم مي‌گيرد.
حديث داريم كه در روز قيامت هر كار خوبي كه ظالم كرده است، مي‌گيرند و به مظلوم مي‌دهند و اگر ظالم هيچ كار خوبي ندارد، گناهان مظلوم را مي‌گيرند و به ظالم مي‌دهند. اگر ظالم خوبي‌هايي دارد خوبيش را مي‌گيرند و به مظلوم مي‌دهند. اگر ظالم هيچ خوبي ندارد گناهان مظلوم را مي‌گيرند و به ظالم مي‌دهند. ظلم در دنيا ظلمات در قيامت است.

3- ريشه و انگيزه‌هاي ظلم به ديگران

اما انگيزه‌هاي ظلم: چرا انسان ظلم مي‌كند؟ ريشه‌هاي ظلم را ما امروز مي‌گويم، البته من نمي‌خواهم بگويم منحصر به اينهاست. ممكن است چيزهاي ديگري هم باشد.
چرا ظلم مي‌كنيم؟ اولين ريشه ظلم ضعف ايمان است. تقوي و ايمان به قيامت نداريم. اگر بدانيم كه هر ظلمي كه مي‌كنيم، سيليش را مي‌خوريم. اگر ايمانمان به خدا و قيامت بيشتر باشد، ظلم نمي‌كنيم. تقوي باشد حتي به يك مورچه ظلم نمي‌كنيم، تا چه رسد به انسان.
شخصي آمد منزل امام صادق(ع)، رنگ آقا پريده بود! گفت: آقا چرا رنگتان پريده است؟ گفت: وارد خانه شدم به زنها گفته بودم حق نداريد پشت بام برويد. ديدم يكي از زنهايي كه در خانه بود، بچه مرا بغل كرده و از نردبان بالا مي‌رود. چون بارها گفته بودم اين كار را نكنيد، تا من وارد خانه شدم، ديد خلاف كرده ترسيد و بچه از دستش افتاد و بچه‌ام مرد. بعد امام صادق(ع) مي‌فرمايد: ناراحت از مرگ بچه¬ام نيستم. ناراحتم كه چرا يك زني را بي جهت ترساندم. از اينكه يك مسلمان را ترساندم ناراحتم.
كسي اگر بداند مال يتيمي را كه مي‌خورد از كجاست. . . ما يادمان مي‌رود. چقدر خوبست كه روي ميزهاي اداره‌ها هر كدامي يك پارچه سرخ به اندازه كف دست بگذارند كه صبح به صبح يادشان باشد كه ميزي كه پشتش نشسته، پايشان روي خون شهداست. يك تكه پارچه سرخ زير ميز باشد. كه آدم صبح به صبح نگاه كند و ببيند كه پشت ميزي نشسته كه پايه ميز روي خون شهداست. ما يادمان مي‌رود (نَسُوا اللَّه) (حشر /19) خدا يادمان رفته است. «نَسُوا اللَّه» قرآن مي‌فرمايد: (نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) (ص /26) قيامت را يادمان رفته است. اگر ياد خدا و ياد قيامت باشيم، ظلم نمي‌كنيم.
دومين ريشه ظلم محيط آلوده است. محيط آلوده و محيط فاسد آدم را ظالم مي‌كند. كسي كه ديد همشاگردي‌ها و هم شهري‌ها و همسايه‌ها و هم ماشيني‌ها و همكارها و. . . و دورتا دورش ظلم است اين هم ظالم مي‌شود. رقابت وسيله ظلم است، چرا زن زور مي‌گويد و به شوهرش ظلم مي‌كند؟ اين خانم براي اينكه مي‌گويد خواهرم اين پارچه را گرفته جاريم هم اين را گرفته من زمين و آسمان را مي‌دوزم تو هم بايد اين پاچه را بگيري. بسياري از ظلم‌ها از روي رقابت است.
رياست طلبي باعث ظلم است قدرت طلبي باعث ظلم است. اظهار قدرت باعث ظلم است ترس از دادن قدرت باعث ظلم و. . . چرا ظلم مي‌كنند؟ در دنيا ظلم‌هايي كه مي‌شود بعضي قدرت دارند ظلم مي‌كنند و مي‌ترسند اگر ظلم نكنند قدرت را از دستشان بگيرند.
هارون الرشيد آمد سر قبر پيغمبر گفت: يا رسول الله! مي‌داني چرا امام كاظم را زندان كردم؟ مي‌ترسم امام كاظم بيرون از زندان باشد و شيعيان را دور خودش جمع كند و در نهايت حكومت را از من بگيرد. پس من پيشگيري مي‌كنم. تا او قدرت پيدا نكرده من او را زندان مي‌كنم تا او قدرت پيدا نكند.
اينها عامل ظلم است. عقده‌ها وسيله و انگيزه ظلم است. كمبود دارد. دارد مي‌رود (تو اگر انسان سالمي درست راه برو) يك الاغي ايستاده است يك ميخي، سيخي، پاشنه كشي و. . . در مي‌آورد و مي‌زند زيرش، مي‌گويد: برو! مي‌گوييم: آقا چه خبر است؟ اصلا يك كمبود اخلاقي دارد. از خانه كه مي‌خواهد برود مدرسه، پاشنه كش را در مي‌آورد و همينطور به ديوار خانه همسايه‌ها مي‌كشد. مي‌‌پرسيم: آقا چرا كردي؟ مي‌گويد: نمي‌دانم! كمبود و عقده است.
گاهي ظلم مي‌شود بخاطر عدم اجراي حدود الهي! يعني حدود الهي اجرا نمي‌شود. ظالم را تنبيه نمي‌كنند و به همين خاطر مردم جرات ظلم پيدا مي‌كنند. اين قرآني كه مي‌گويد: اگر كسي خلاف كرد، روبروي مردم شلاقش بزنيد براي اين است تا مردم حواسشان جمع باشد. عدم اجراي حدود از طرف دولت مي‌تواند وسيله ظلم بشود. عدم اجراي نهي از منكر از طرف ملت مي‌تواند وسيله ظلم بشود. مردم مي‌گويند: به ما چه! اگر دولت حدود الهي را اجرا نكند و اگر مردم بي تفاوت شوند، ظالم در اين محيط رشد پيدا مي‌كند.
گاهي وقت‌ها لقمه حرام، عدم نهي از منكر، عدم اجراي حدود از دولت و. . . وسيله ظلم است. لقمه حرام وسيله ظلم است. اينها همه حرف مفصل دارد منتهي من سرانگشتي بيان مي‌كنم و گرنه خود لقمه حرام يك ساعت حرف دارد. چه لقمه‌اي حرام است؟ لقمه حرام چه كارها كه نمي‌كند؟
گاهي اشتغال زياد وسيله ظلم است. چند كار به عهده گرفته است و به هيچ كدام از كارها نمي‌رسد. عصباني مي‌آيد. مي‌گويد: حرف نزن! به خانمش ظلم مي‌كند، چون در اداره و بازار خودش را خسته مي‌كند. به بچه‌اش كتك مي‌زند چون سرش شلوغ است. برخوردش با رئيس دفترش، با معاونش و. . . تند است. گاهي بد اخلاقي‌ها و پرخاش‌ها و ظلم به افراد به خاطر اين است كه كار فرد زياد است. 8 ساعت كار در روز و خلاص. مملكت از دست رفت. نه تو داري خودت را از دست مي‌دهي. نتيجه 15 ساعت كار در روز اين است كه سال دوم و سوم شخص استعفا مي‌دهد. حدود 90 درصد آقايان پر كار استعفا نوشته‌اند. ما در جمهوري اسلامي چند تايي داريم آدم‌هاي پر كاري كه دست به استعفا نزده‌اند. آدمي كه زياد كار كرد به روغن سوزي مي‌افتد. دليل ندارد كه بيش از مقدار وظيفه‌ات كار بكني.
خداوند به پيامبر مي‌گويد: (ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌) (طه /2) من قرآن را نفرستادم كه تو خودكشي كني. (لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ) (شعراء /3) چقدر خودت را مي‌خوري؟ همين مقدار كه هست، كافي است. قرآن مي‌گويد: (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‌) (نجم /39) نمي‌گويد: «الا ما اتي» و يا نمي‌گويد: «الا ماعمل» نمي‌گويد كه من از تو عمل مي‌خواهم و يا من از تو انجام كار مي‌خواهم. مي‌گويد: من از تو سعي مي‌خواهم. اگر سعيت را كردي خلاص. چه عملي بشود چه نشود، فرقي نمي‌كند. چه كار صورت بگيرد چه نگيرد، فرقي نمي‌كند. «ما اتي و ما عمل» ممنوع است. «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‌»
رهبر كبير انقلاب در نامه‌اي كه به شوروي مي‌نويسد، مي‌گويد: فكر كنيد و ايمان بياوريد. امام كه اين نامه را نوشت پايانش نوشت روح الله الموسوي الخميني. امضاء كه تمام شد خداوند اجر دويست ميليون مسلمان را به حساب امام واريز كرد. چون امام سعي خودش را كرد. حالا نپذيرند يا بپذيرند. براي خدا فرقي ندارد. در نامه فرموده بود كه اسلام نياز به مسلماني شما ندارد. خود خدا در قرآن مي‌گويد: (إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً) (ابراهيم /8) اگر شما و همه مردم كره زمين كافر بشوند، هيچ طوري نمي‌شود «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً» اسلام نيازي به ما ندارد. اين ما هستيم كه نياز به اسلام داريم. اگرگفتند دستت را در آب بزن، به اين معني نيست كه دريا نياز به دست ما دارد. براي اين است كه دست خود ما پاك مي‌شود.
چرا انسان ظلم مي‌كند؟ زمينه‌هاي ظلم چيست؟ «نَسُوا اللَّه»، «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» ايمان ضعيف، محيط فاسد، چشم و هم چشمي، رياست خواهي و قدرت طلبي و عقده‌ها، جاري نشدن حق، بي تفاوتي مردم، لقمه حرام، پركاري و. . . اينها گوشه‌اي از زمينه‌ها و انگيزه‌هاي ظلم است.

4- وظيفه ما در برابر ظالم و مظلوم

و اما مسئله مهم اينكه در برابر ظالم چه كنيم؟ در برابرمظلوم چه كنيم؟ يك مقداري در اين زمينه هم با هم از آيات و روايات صحبت كنيم. اول كه در مقابل ظالم بايد بايستيد. حديث داريم ظالم و مظلوم هر دو به جهنم مي‌روند. سوال شد: ظالم درست اما مظلوم چرا به جهنم مي‌رود؟ فرمود: براي اينكه به مظلوم مي‌گويند كه چرا زير بار ظلم ظالم رفتي؟ قرآن مي‌فرمايد: (وَ الَّذينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ) (شورى /39) مومنين كساني هستند كه اگر به يكي از آنها ظلم شد، همديگر را با «الله اكبر» صدا مي‌كنند. نبايد زير بار ظلم رفت. مومنين كساني هستند كه «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ» وقتي ظلم به آن‌ها اصابت كرد «هُمْ يَنْتَصِرُونَ» داد مي‌زنند و ديگران را به استمداد مي‌خواهند. بايد در مقابل ظالم فرياد زد. نيرو جمع كرد و زير بار ظلم نرفت. تكيه به ظالم نكنيد. قرآن مي‌فرمايد: (وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا) (هود /113) كسي كه ظلم مي‌كند ياريش نكنيد. (فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ) (انعام /68)، با ظالم ننشينيد. (وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ) (شعراء /151) از ظالم پيروي نكنيد. (فَلَنْ أَكُونَ ظَهيراً لِلْمُجْرِمينَ) (قصص /17) يار ظالم نباشيد.
تكيه نكنيد، يار نباشيد، با ظالم ننشينيد، و اگر كسي در مقام دفاع از مال و ناموس و آبرويش كشته شود و در مقابل ظالم بلند شود، بايستد. مثلاً كسي آمده خانه‌ات دزدي كند، آمده به ناموست حمله كند، بلند شدي جلويش را بگيري، دزد ترا كشت، اسلام مي‌گويد كه ثواب شهيد در جبهه را داري.
البته اين براي ظالم قلدر است! خودي‌ها اگر يك زمان بهم ظلم كردند (وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ) (تحف‌العقول، ص‌305) خودي را بايد بخشيد، چون ببينيد اين دو گاهي با هم برادرند، حالا يكي از اين برادرها كت ديگري را پوشيد، ماشين ديگري را سوار شد، كفش ديگري را پا كرد. برادرند و در يك مدار اگر هستند، بايد ببخشيد. حتي اگر او كتكت زد، بگو تو را بخشيدم. قرآن مي‌گويد: (لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‌ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ) (مائده /28) دو برادر بودن هابيل و قابيل! پسرهاي حضرت آدم. يكي گفت من ترا مي‌كشم. ديگري گفت: تو اگر دست درازي بكني من دست درازي نمي‌كنم. پس ببينيد يكوقت مدار خانواده است، نگو كه او زد من هم بايد بزنم. اين براي بيگانه هاست. براي خودي‌ها «وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ»(تحف‌العقول، ص‌305) «صِلْ مَنْ قَطَعَكَ»(تحف‌العقول، ص‌305) او قطع رابطه كرد، تو به ديدنش برو. او تلفن نمي‌كند، تو به او زنگ بزن. او سلام نمي‌كند، تو به او سلام كن. «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‌» اگر براي تجاوز دست دراز كني «ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ» خودي يك مدار دارد و بيگانه مدار ديگري دارد.
در مقابل ظالم كار ظالم را توجيه نكنيد. آخر مي‌گويند كه يك دروغگو يك دروغ پرداز هم مي‌خواهد. گاهي افرادي ظلم مي‌كنند، بغل دستيش هم مي‌گويد كه چاره‌اي نبود. چرا چاره‌اي نبود؟ چاره‌اي نبود يعني چه؟ «مَنْ عَذَرَ ظَالِماً بِظُلْمِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ فَإِنْ دَعَا لَمْ يَسْتَجِبْ لَهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ اللَّهُ عَلَى ظُلَامَتِهِ»(كافى، ج‌2، ص‌334) امام صادق فرمود: كسي كه ظلم ظالم را توجيه كند، يعني كاسه ماست دست گرفته هر جا فلاني ظالم بود ماست مالي مي‌كند، توجيه مي‌كند. «سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ» خدا بر او كسي كه به او ظلم كند مسلط مي‌كند و دعايش مستجاب نمي‌شود. حديث داريم «لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ»(تهذيب‌الأحكام، ج‌6، ص‌338) اگر ظالم مسجد هم مي‌سازد، كمكش نكنيد. چون اين مسجد سرپوش ظلمش است. هارون الرشيد شتر اجاره كرد مكه برود. امام كاظم به صاحب شتر فرمود: اشتباه كردي كه به او شتر اجاره دادي. گفت: آخر شتر دارم، مي‌آيند كه اجاره كنند. من چه خاكي بر سرم كنم؟ براي اينكه نجات پيدا كند، رفت شترهايش را فروخت. هارون گفت چطور شد كه همه را فروختي؟ گفت: ديگر پير شدم. هارون گفت: نه! تو پير نشدي، شترهايت را فروختي تا شتر نداشته باشي كه به مثل من حتي براي مكه اجاره بدهي. بايد از ظلم فرار كنيم.

5- بهلول و فرار از ظلم اجباري

يك شب از بهلول خاطره‌اي را ديدم، بقدري عاشق شدم كه غسلي كردم و رفتم حرم امام رضا(ع) چون حديث داريم هر كس غسل كند، برود حرم امام رضا را زيارت كند و دو ركعت نماز بخواند، آنچه در قنوتش مي‌گويد مستجاب مي¬شود. گفتم من به عشق بهلول يك زيارت امام رضا كه در حديث گفته بروم. حالا مطلب چه بود كه عاشق شدم؟ خواستند بهلول يك جايي را امضاء كند، يك قضاوت‌هايي بكند، گفت: آقا به من مهلت بدهيد، من خودم را قابل نمي‌دانم. ديد اجباري است و بايد از طريق حكومت زور قضاوت را قبول كند. گفت: پس صبر كنيد تا فكر كنم. فكر كرد كه خودش را به ديوانگي بزند كه زير بار امضاي ناحق نرود. فردا عمامه‌اش را چپه گذاشت، لباسهايش را چپه پوشيد، يك دسته چوب بيل برداشت و اين چوب بيل را بين دو پايش گذاشت، سر چوب را گرفت، دم دسته بيل هم زير عبا و قبايش بود. در خيابان مكرر بالا و پايين پريد و گفت: اسبم لگدت نزند! مردم كوچه و بازار همه خنديدند. بهلول عالم، فقيه و مجتهد بود. خودش را به ديوانگي زد، به ريئس دربار رفتند و گفتند: فلاني ديوانه شده است. گفت: نه خيلي هم عاقل است، ولي خودش را به ديوانگي زده تا امضاي ناحق نكند. مي‌ارزد كه انسان خودش را به ديوانگي بزند ولي زير بار زور نرود.
خدا به سگهاي ولگرد روزي مي‌دهد. خدا به سوسك‌هاي سوراخ‌ها روزي مي‌دهد. يك لقمه نان ارزش اينكه ما ظلم كنيم ندارد. حتي در ساختمان مسجد ما و ظالم بايد برخورد داشته باشيم.

6- عذاب ظالم و مظلوم و موافقان ظلم

اگر كسي در صورت ظالم بخندد گناه است. قرآن مي‌گويد روز قيامت افرادي مي‌گويند: (رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ) (احزاب /68) خدايا عذاب اينها را دو برابر كن. خدايا ما كه در جهنم مي‌سوزيم خدا عذاب اين رهبران كج را دو برابر كن. خداوند مي‌گويد: (لِكُلٍّ ضِعْفٌ) (اعراف /38) خوب رهبرها دو برابر حقشان است. گدا چرا ديگر دو برابر؟ علامه طباطبايي در تفسير مي‌گويد رهبران كج دو برابر چون هم كج رفتند و هم گروهي را به راه كج بردند. در ادامه مي‌گويد: گداها هم كج رفتند و هم با كف زدن و صلواتشان كج روها را تشويق كردند. نگو ما نخ بوديم، شل بوديم. اگر كنار سوزن نمي‌رفتي، سوزن بي نخ را كسي در پارچه فرويش نمي‌كرد. بخاطر همين نخ تو بود كه سوزن را در پارچه‌ها فرو كردند. پس اگرعقب ظالم برويم شريك ظالم هستيم، اگر كسي ظلم كند، كسي كه يارش باشد و كسي كه بشنود و شاد شود. اين سه گناه مثل هم هستند. مواظب باشيد اگر يك كسي يك سيلي زد، نگو خدا پدرش را بيامرزد. صبر كن ببينيم خدا پدرش را بيامرزد يا خدا پدرش را نيامرزد. زود قضاوت نكنيم.

7- آبروريزي و باج دهي ظلم است

با كمال تاسف در بعضي روزنامه‌ها خلاف شرع مي‌شود، يعني در جامعه قبل از آني كه فلاني را ببرند دادگاه ببينند بله؟ يا نخير؟ قبل از ثابت شدن جرم آبروي كسي را مي‌برند و بزرگترين ظلم‌ها، ظلم به آبروست. به همين خاطر قرآن مي‌گويد: «غيبت مثل گوشت مرده مي‌ماند» حال چرا مثل گوشت مرده؟ چون گوشت زنده را بكنيد جايش پر مي‌شود، پول كم بشود جايش پر مي‌شود، ساختمان خراب بشود جايش پر مي‌شود، غيبت آبروست و آبرو كه رفت جايش پر نمي‌شود. گوشت مرده جايش پر نمي‌شود، آبروريزي هم جايش پر نمي‌شود. شايد هم بخاطر اين باشد كه مرده جان ندارد كه از خودش دفاع كند، آن كسي هم كه غيبتش را مي‌كنيد نيست كه از خودش دفاع كند.
كل حكومت دست ما باشد با ده گناه نمي‌ارزد. به اميرالمومنين(ع) گفتند: هواي فلاني را داشته باش تا حكومت تو بند شود. فرمود: آيا مي‌خواهيد من پايه‌هاي حكومت را با باج دادن سفت كنم؟ من باج بده نيستم. مي‌گويد: آقا يا ماشين بده يا من استعفا ميدهم. ماشين نمي‌دهم استعفاهم بده، هيچ فرقي نمي‌كند. خدا به من نگفته حكومت را نگهدارم، خدا به من گفته كه دينم را نگهدارم و اگر بنا باشد حكومت را با ظلم نگهدارم، من ظالم نيستم، باج نمي‌دهم. و چون باج نداد، بعضي جنگ‌ها شروع شد.

8- ضرورت فريادرسي مظلومان و پرهيز از بي‌تفاوتي

اما ما در مقابل مظلوم: امير المومنين فرمود: حسن جان حسين جان مظلوم را ديدي به فريادش برس. حديث داريم كه اگر كسي ناله مظلوم را شنيد و بي خيال خوابيد، مسلمان نيست. كسي كه ناله مظلوم را شنيد و بي خيال خوابيد از ما نيست. امام سجاد (ع) در دعاهايش مي‌گويد: خدايا نكند مظلومي ديدم و فراموش كردم كمكش كنم. اگر چنين است مرا ببخش. اگر مظلومي صدايش به مسئولين نمي‌رسد، شما صدايش را به مسئولين رساندي خدا پايت را روي صراط قيامت محكم نگه مي‌دارد. يعني تو را از خطر قيامت حفظ مي‌كند «مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَةَ مَنْ لَا يَسْتَطِيعُ إِبْلَاغَهَا أَثْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَمَيْهِ عَلَى الصِّرَاطِ»(قرب‌الإسناد، ص‌122) كسي اگر ناله‌اي را شنيد و ديد اين آقا گمنام است، كسي گوش به حرفش نمي‌دهد. الآن تاكسي پارتي نداشته باشد يا صدايش آشنا نباشد، بسياري از جاها كلاهش پس معركه است. شما ناله‌اي مي‌كني و من صداي شما را مي‌برم مي‌رسانم. اگر اين كار را كردم، اگر من ناله مظلومي را به گوش مسئول رساندم. «أَثْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَمَيْهِ عَلَى الصِّرَاطِ» خدا در آن صراط خطرناك ما را حفظ مي‌كند و صراط قيامت هم صراط عجيبي است. خدا ان شاءالله قسمت كند راه كربلا باز شود و مسجد كوفه و مسجد سهله برويم يك فرسخي نجف است، كنارش مسجد زير است در مسجد زير دو ركعت نماز مي‌خواني يك مناجات دارد كه خدايا: «إِذَا قِيلَ لِلْمُخِفِّينَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِينَ حُطُّوا»(المناقب، ج‌4، ص‌151) آن وقتي‌ كه مي‌گوييد يك عده‌اي بروند و يك عده‌اي بيفتند، نمي‌دانم جزو كدام‌ها هستم. عبور خواهم كرد و يا خواهم افتاد. در همان صراط خطرناك خدا ما را حفظ مي‌كند.
«و عزتي و جلالي» پيغمبر فرمود: خدا قسم خورده به عزت و جلال خودش اگر كسي مظلومي را ببيند كسي مظلومي را ببيند و بتواند كمكش كند، ولي بي خيال رد شود، خدا قسم خورده من از او انتقام مي‌گيرم. مظلومي را ديديد، رد نشويد. ماشين افتاده در جوي آب، همه بي خيال رد مي‌شوند، ‌اي بي انصاف‌ها كمك كنيد. فردا خودت هم ماشينت در جوي مي‌افتد.
يك زني شوهرش از خانه‌اش بيرونش كرده بود. آمد خدمت اميرالمومنين گفت: شوهرم بيرونم كرده است. حضرت فرمود: «لَا وَ اللَّهِ أَوْ يُؤْخَذَ لِلْمَظْلُومِ حَقُّهُ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ»(إختصاص مفيد، ص‌157) نمي‌شود كه علي در خانه بنشينيد و شوهر زور بگويد و خانمش را از خانه بيرون كند بلند شد و به خانه او رفت. به شوهرش گفت: چرا زن را اذيتش كردي و از خانه بيرونش كردي؟ او علي را نشناخت، گفت: بتو چه! مي‌خواهم بيرونش كنم! حالا كه اين حرف را زده «وَ اللَّهِ لَأُحْرِقَنَّهَا لِكَلَامِك»(إختصاص مفيد، ص‌157) اگر در خانه بيايد، آتشش مي‌زنم. همينطور كه اين مرد گردن كلفتي مي‌كرد، حضرت امير فرمود: من تو را امر به معروف مي‌كنم تو گردن كلفتي مي‌كني؟ بعد مردم يكي يكي آمدند و به حضرت سلام دادند. اين جوان ديد همه مردم به ايشان سلام مي‌كنند، پرسيد: ايشان كيست؟ گفتند: آقا امير المومنين است. فوري روي پاي حضرت افتاد و عذرخواهي كرد. اميرالمومنين تا مي‌بيند زني مظلوم از خانه بيرون شده خودش شخص اول مملكت برمي‌خيزد و ميرود در خانه شوهر اين زن، چرا؟ چون نمي‌شود بي خيال بود.
خدا مي‌داند چقدر ما بي خيالي كرديم، خدايا چقدر ماشين ديديم كه در جوي افتاده و رد شديم. چقدر بچه‌ها لباس نداشتند و ما دوتا دوتا لباس داشتيم. چقدر شكم‌ها گرسنه بود و ما سير خوابيديم. خدا مي‌داند براي اينكه من آب حمامم داغ باشد، دود حمام را به خانه همسايه‌ها فرستادم و حتي يك كلاهكي كه جلو دود را بگيرد، نگذاشتم. براي اينكه من راحت پارك كنم، بي جا پارك كردم و چه راه بنداني شد. براي اينكه برفهاي خانه من تميز باشد چقدر برف‌هاي را در كوچه ريختم و يخ بست و مردم افتادند. خدا مي‌داند چقدر از ما ظلم سرزده ولي نمي‌نشينيم حسابش را بكنيم. اما خدا حسابش را دارد، قيامت حق است. قرآن مي‌فرمايد كه روز قيامت (وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً) (كهف /49) پرونده‌اي بازمي شود، مجرم نگاه به پرونده‌اش مي‌كند مي‌گويد: «ما لِهذَا الْكِتابِ» اين چه پرونده‌اي است؟ «لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» ريز و درشت كارهاي من را ضبط كرده است. يكي از مسؤلين مملكتي آمد خدمت امام باقر گفت: من در دستگاه حجاج فرماندا و استاندار بودم، بالاخره يك وضع زندگي خوبي راه انداختم. زماني در دستگاه طاغوت مسئوليت مملكتي داشتم. حالا مي‌شود توبه كنم؟ «فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ»(كافى، ج‌2، ص‌331) فرمود: توبه تو دعاي كميل و اشك نيست. «حَتَّى تُؤَدِّيَ إِلَى كُلِّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ» توبه تو اين است كه تمام اموالي كه به ظلم افراد دادي و از افراد گرفتي به آن‌ها پس بدهي.
نمي شود كه انسان هر كار مي‌خواهد بكند و در پيري عبا دوش بگيرد و مسجد برود. عبا كفاره كتك‌ها نيست. بايد كتك¬هائي كه زدي بخوري. روزه‌ها را بايد قضا كني. عذرخواهي بايد بكني آقا ببخش ما را، اولياي خدا گاهي افرادي را مي‌خواستند و مي‌گفتند: آقا من در فلان برخورد به شما ظلم كردم، مرا ببخش! چه اشكالي دارد انسان عذرخواهي كند.

9- انواع ظلم

انواع ظلم: (ظُلْمُ الضَّعِيفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ) (نهج‌البلاغه، نامه 31) بدترين ظلم‌ها ظلم به ضعيف است، انسان بچه را كتك بزند و بگويد: پاشو برو نان بگير! پاشو برو آب بياور! پاشو چاي به من بده! خوب اين بچه مي‌ترسد. حديث داريم كه بدترين آدم‌ها كسي است كه مردم از او بترسند و برايش كار كنند. اگر وارد خانه شدي خانم ترسيد، دختر ترسيد، بچه ترسيد، نگو ماشاءالله اين را مي‌گويند «جربزه». اگر جربزه اين است، فرعون خيلي جربزه‌اش از ما بيشتر است. اگر در خانه وارد شدي و دوستت داشتند ارزش است. بدترين آدمها آن كسي است كه مردم از او بترسند. (إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ) (لقمان /13) ظلم به خود كرده (وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ) (بقره /254) اگر كسي حق را ديد و لج كرد به خودش ظلم كرده است.
مي‌گويند يك نوكري با آقايش دعوايش شد، گفت: الان مي‌روم پشت بام و خودم را از پشت بام پرت مي‌كنم، گفت: بدرك مي‌روم و يكي ديگر مي‌آورم. تو ظلم به خودت كردي. «وَ ما ظَلَمْناهُمْ» قرآن بارها گفته كه ما به اينها ظلم نكرديم. پيغمبر فرستاديم با قانون حق اين ظلم به خودش كرد.
گفتيم اگر ميوه ترش مي‌خواهي «ليموترش». ميوه شيرين مي‌خواهي «ليمو شيرين» ترش و شيرين مي‌خواهي «انار» گفت: نه ترش مي‌خواهم نه شيرين مي‌خواهم و نه ترش و شيرين مي‌خواهم. من آب جو مي‌خواهم. خوب چه بايد كرد. آقا هواي سالم بخور! نه من هواي سالم نمي‌خواهم. بابا خورشيد فرستادم ميكروب‌هاي هوا را براي شما بكشد، نمي‌خواهم. به اقيانوس‌ها امر كردم بخار شود و هوا را لطيف كند، نمي‌خواهم. به درخت‌ها دستور دادم كربن بگيرند و اكسيژن بدهند، نمي‌خواهم. من سيگار مي‌خواهم. بابا تابش نور براي هواست، بخار اقيانوس براي هواست، درختها و گياهان براي هواست، آنوقت مي‌گويي نمي‌خواهم؟ مرگ بر خورشيد! مرگ بر اقيانوس! مرگ بر گياهان! زنده باد سيگار؟ مي‌گويد من همه چيزهائي كه خدا آفريده هوا را سالم كند نمي‌خواهم. من دود سيگار مي‌خواهم. سيگار قاتلي است كه ما او را محاكمه نمي‌كنيم، سيگار اسلحه‌اي است كه صدا ندارد، هم ضررش به جان و هم به مال است. البته سيگار دشمن جزئي است. دشمن‌هاي بزرگتر هم هست. (إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ) (يوسف /5) آمريكا دشمن بزرگ ما است. از دشمن‌هاي ريز تا دشمن‌هاي بزرگ و. . .
ظلم به افراد با آبرو خيلي مهم است. حديث داريم: «مِنْ أَفْحَش ِالظُّلْمِ ظُلْمُ الكرامِ»(غررالحكم، ص‌456) آدم هائي هستند كه در فحش بزرگ شده‌اند، اين فرد خيلي هم برايش فرقي نمي‌كند. اما يك آدم هائي داريم كه در خانواده‌هاي شريفي هستند و برايشان خيلي سنگين است. مثلاً اگر سه عادل به يك زن پاكي نسبتي دادند و نتوانستند ثابت كنند 240 ضربه شلاق هر كدام بايد بخورند. فرد عادل شهادت داد كه فلان زن فلان كاره است، عادل دوم هم همين شهادت را داد، نفر سوم هم به همين ترتيب، اما چون فرد عادل چهارمي پيدا نشد كه شهادت بدهد، بايد هر كدام از اين سه عادل تا 240 ضربه شلاق بخورند.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1964
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست