responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1061

موضوع بحث: تکليف، شرايط تکليف – 1

تاريخ پخش: 21/12/60

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

«الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي سيّدنا و نبيّنا محمّد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم أجمعين»

نمي دانم موضوع بحث ما يادتان هست يا نه؟ چند صباحي است كه ما به بررسي مسائل فقهي پرداخته‌ايم منتهي با يك سبك جديدي. نمي‌دانم عنوانش را چه بگويم؟ يك دسته بندي در كارها و اعمال انسان داشتیم:

1- براي پذيرش شرايط لازم است

شرايط تكليف چیست؟ شرايط بلوغ بحث كرديم. درباره‌ي بلوغ و عقل صحبت كرديم. آزادي، آگاهي و مسائلي از این قبیل را گفتيم. در مورد شرايط صحت و اینکه در چه صورتي كار درست و در چه صورت‌هايي كار درست نيست؟ بعضي كارها هم درست است اما قبول نمي‌شود. شرايط قبولي و كمال اعمال و در مجموع بحث براي همه‌ي آن ‌هايي كه پاي تلويزيون هستند، فايده دارد.
بايد و نبايدهاي قرآن و اسلام متوجه چه كساني است؟ اين را به عنوان کارت ورودي مي‌گوييم. اینکه چه كساني حق ورود به اين دايره اسلام را دارند؟ يعني شرايط تكليف و شرايط صحت مورد بحث است. چه كساني و تا چه نمره‌اي در امتحان قبول مي‌شوند؟ از اين قبول شدگان چه كساني استخدام مي‌شوند و چه كساني حائز امتياز هستند؟ كارت ورود، شرايط صحت و مراعات مقررات را بگوييم. شرايط قبولي يا پذيرش، شرايط كمال و امتيازات. . . در يك اداره يا مؤسسه، اول كارت ورود مي‌دهند. مثلاً هر كس ديپلم دارد و هجده سال سن دارد، او داخل شود. پس تا كارت نداشته باشد، اصلاً اجازه‌ي ورود ندارد. وارد كه شد، خود آن منطقه مقررات و آيين نامه‌اي دارد، بايد بگوييم به چه امتيازی و چه كساني وارد مي‌شوند، بعد چه كساني مطابق آيين نامه عمل مي‌كنند. بعد پذيرش است، بعضی از كساني هم كه مقررات را رعايت مي‌كنند، باز هم علي رغم داشتن كارت ورودي و رعايت مقررات قبول نمي‌شوند و بعضي وقتي قبول شدند، بعد نوبت به تعيين سرگروه مي‌رسد. چه كسي بايد مسئول باشد؟ چه كسي بايد صاحب امتياز باشد؟ و بد نيست كه ما60، 70 آيه و حديثي كه در اين فرمول است، تحت عنوان درسهايي از قرآن بگوييم كه حال كه سه سال از پيروزي انقلاب مي‌گذرد، گفتن اين مطالب بعد از گذشت این زمان زشت است. اينها الفباي اسلام است و هر كدام از اين خواهران و برادران عنايت كنند كه اين الفباي اسلام است. يعني هر كس، كارمند باشد، زن خانه دار باشد، شهري، كشاورز يا كارگر باشد، هر كسي بايد اين‌ها را بلد باشد، چون يك بحث خيلي ساده و مثل آب جوش است، كه هرانساني بايد آب جوش را بخورد. حالا غذاي چرب و ترش و غذاهاي سنگين نيست، ولي بايد يك شير مادر يا يك آب جوش بخورد. اين بحث‌هاي ما آب جوش است. ساده و روان، ولي در عين حال پر از آيه و حديث است و اين آيات و احاديث را گوش بدهيد. مي‌خواهم شرايط قبولي را برايتان بگويم. چون در بحث قبل را گفته‌ام. شرايط پذيرش بحث ماست.
خدا در قرآن مي‌گويد: من كار چه كسي را مي‌پذيرم؟ اينقدر آدم هست كه صبح تا شام جان مي‌كند و يك ذره هم به خدا نزديك نمي‌شود و خدا كارش را قبول نمي‌كند. بنابراین اين مسئله مهم است. نكند ما جان بكنيم و هيچ فايده‌اي نداشته باشد مثلاً شما فردا صبح دو هزار تا خودكار بخر و به بانك ملي برو. بگو آقا من يك خودكار مفت گير آوردم. در فلان منطقه خودكار ارزاني گير آوردم و كمي خودكار براي بانك ملي خريدم. مي‌گويد: شما غلط كردي، ما مسئول خريد داريم. شما اجازه‌ي خريد نداشتي. آقا من خودكار خريدم. قرار نبوده شما خريد كني. چه كسي به شما حرفي از خريد زده بود؟
اگر شما جاده را گم كني، هر چه بروي، فايده‌اي ندارد. مي‌گويي: آقا من خيلي گاز دادم، بي فايده گاز دادي. اين جاده‌ي درست نبوده است. نكند ما دائم گاز بدهيم و بعد ببينيم جاده اشتباه بوده است.
هرگز نرسي به كعبه‌اي اعرابي*** اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است
ما كه حرف مي‌زنيم مانند كسي است كه در دهانش سوزن است. شعرها و آيه‌ها و احاديث خراب مي‌شود. چون در اين شعر اگر بخواهيم اصل شعر را بخوانيم، به دو گروه بر مي‌خورد. مي‌گوييم فلاني كه به كسي برنخورد. حال اگرخواسته باشي كه به كسي برنخورد به شاعرش برمي خورد كه چرا شعر مرا خراب كردي. (حاج آقا به جاي اين دو لفظ از لفظ فلاني استفاده كرده است) به بحث اصلي بر گرديم. شرايط قبولي را می گفتیم، كساني كه گاز مي‌دهند ولي به مقصد نمي‌رسند. مثل اینکه خودكار مي‌خرند، ولي طرف مقابل قبول نمي‌كند.
پزشك دستور مي‌دهد، هر دو ساعت بايد از اين شربت بخوري. اگر طبق دستور پزشك عمل كردي، ولي بازديدي سالم نشدي، پرسيدي چرا من سالم نمي‌شوم؟ به خاطر اين كه دكتر گفته بود، اين دارو را بخور، در عوض گفته بود: فلان غذا را هم نخور. آن وقت شما به خاطر خوردن آن غذا تمام آثار آن دارو را خنثي مي‌كني. بسياري از ماهستيم كه طبق دستور قرآن و اسلام عمل مي‌كنيم، اما به خاطر انجام دادن يك سري كارها، فايده‌ي آن را از بين مي‌بريم. شرايط قبولي چندتاست. شرايط سياسي، اقتصادي، اجتماعي، خانوادگي و بهداشتي. . . بحث امشب چه بحث مفيدي است. اما از همه مهم‌تر شرايط خدايي است كه بر همه‌ي اين‌ها برتري دارد.

2- شرايط سياسي در قبولي اعمال

اما شرايط سياسي: در اين باره چند جمله با هم صحبت كنيم. در كتاب وسائل داريم. قابل ذکر است که تمام فقها از اين كتاب استفاده مي‌كنند. بيست جلد است، حدود سي و پنج هزار حديث دارد، اگر درست در ذهنم باشد، تأليف شيخ حر عاملي است كه قبر مطهرش در برابر پنجره فولاد در مشهد است. حديث داریم: «كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ»(كافى، ج‌1، ص‌374) بنابراين شرايط سياسي را بگوييم.
يكي از دوستان عزيز مي‌گفت: يكي از فايده‌هاي برنامه‌ي تلويزيوني تو اين است كه ما با كلمات عربي يك به يك آشنا مي‌شويم. «من» يعني كسي كه «دان» يعني ديني را قبول كند، يعني كسي كه دين داشته باشد و عبادتي را انجام دهد و درآن عبادت كوشش كند، يعني كسي كه خدا را بپذيرد و در راه خدا سعي و تلاش كند و از جانش خرج كند در حالي كه رهبر تعيين شده‌ي خدا را او قبول نكرده باشد، مانند كسي كه نامه‌ي بلند بنويسد، اما مسئول اداره آن نامه را امضا نكند. آقا در نوشتن اين نامه، خيلي زحمت كشيدم. به نوشتن نيست. كسي مي‌گفت: من يك كتاب مي‌نويسم، با يك سير وزن و با چنين كتابي جواب سي كيلو از حرف‌هاي فلاني را مي‌دهم. يعني بحث‌هاي علمي را با كيلو و سير مي‌سنجيد. كسي كه خدا را عبادت كند و در عبادت خدا جهد كند، اما رهبر خدايي نداشته باشد «فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ» سعي و تلاش كه مي‌كند مقبول نمي‌شود. اين شرط سياسي قبولي است. عمل چه كسي مقبول مي‌شود؟ عمل كسي كه رهبرخدايي را قبول كند. اگر كسي تمام شب را نماز شب بخواند، دائماً روزه بگيرد، دائماً قرآن بخواند، اما خط امامت و رهبري معصوم، خط ولايت فقيه را قبول نداشته باشد، عمل او باطل است. كسي كه عبادت كند و در عبادت، خودش را به زحمت بيندازد، اما رهبري حق را نپذيرد، اعمالش هیچ فایده ای ندارد. قبول كردن رهبري حق، شرط قبولي بقيه‌ي كارهاست.
حديث ديگري دارم كه من عربي آن را ننوشتم، فارسي آن را مي‌گويم. از امام صادق(ع) است. به شخصي فرمود: تا حرف حق و سخن حق نگويي، خدا كارت را قبول نمي‌كند. آدم‌هايي هستند كه از صبح تا شب، بسيار قرآن مي‌خوانند و نماز و عبادات و كمك به اين و آن مي‌كنند، اما جايي كه بايد حرف بزند مي‌گويد: كار به كار كسي نداشته باش. خدا هم مي‌گويد: من هم كاري به كار تو ندارم. گاهي يك كلمه حرف ارزش دار لازم است. حديث است: اگر مسلماناني كه تمام عبادات را انجام مي‌دهند، اما در مقابل ظالم ساكت هستند، در مقابل ديدن فساد و منكرات، ساكت هستند، آن جا كه بايد حرف حق بزنند، نمي‌زنند. آنجايي كه بايد فرياد بزنند، نمي‌زنند، اين مسلماناني كه ناله‌هاي شب دارند و نعره‌هاي روز ندارند، امام صادق فرمود: خدا عمل اين‌ها را هم قبول نمي‌كند. باز این حدیث از كتاب وسائل است: شرط قبولي ناله‌ي شب، نعره‌ي روز است. شرط قبولي اشك شب، شمشير روز است. اين شروط سياسي قبولی اعمال است. حديث ديگري داريم: (فَمَنْ لَمْ يَتَوَلَّنَا لَمْ يَرْفَعِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا) (كافى، ج‌1، ص‌430) اگر كسي در برابر حكومت حق قد علم كند و رهبري رهبر معصوم را نپذيرد «لَمْ يَرْفَعِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا» خدا عمل او را بالا نمي‌برد. (وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها) (بقره /189) قرآن مي‌گويد: براي كار از راهش وارد شويد و راه رسيدن به خدا امامت و رهبري حق است.
(جواب در پرسش يكي از حضار) شمشير امام سجاد همان اشكش بود. چون شمشير زدن شرايطي دارد و ما تقيه را هم مي‌پذيريم. موارد فرق مي‌كند. افرادي هستند كه وظيفه‌ي شرعي آن‌ها سكوت است، افرادي هستند كه حالش را ندارند و سكوت مي‌كنند. آخر سكوت با سكوت فرق مي‌كند. گاهي كسي ساكت است ولي از ترس، اين بد است. گاهي كسي ساكت است، بي تفاوت است، تعهدي ندارد، مي‌گويد: به من چه! اين هم بد است. گاهي كسي ساكت است، چون خدا به او گفته است ساكت باش. زماني هم مثالي براي شما زدم. گفتم: يك سيب را تقسيم مي‌كنيم. فرض كنيد من يك سيب دارم. به ايشان مي‌گويم: سيب را بخور، نمي‌خورد، چون قهر است. یا به ايشان مي‌گويم، مي‌گويد: خانه خورده‌ام. اين دو تا خيلي مهم نيست ولي ديگري مي‌گويد: نمي‌خورم تا ايشان بخورد. اين نخوردن ارزش دارد. پس گاهي يك عمل است، اما دلائل و اهدافش متفاوت است. مي‌توانستم گاهي داد بزنم، ولي به دلائلي داد نزدم.

3- شرايط اقتصادي قبولي اعمال

و اما شرط اقتصادي: شايد اين تيتر از خود مطلب بزرگ‌تر باشد، ولي حالا ما اسمش را چنين گذاشتيم. وقتي هم مي‌گويم شرط اقتصادي، اين دسته‌هاي من وحي منزل نيست. شما مي‌تواني درباره‌ي اين چند تا بگويي، يكي در ديگري ادغام مي‌شود. يا ممكن است حديث ديگري هم پيدا شود، آن چه من در تلويزيون مي‌گويم، در سطح اطلاعات يك طلبه‌ي معمولي است و هرگز مرا به عنوان اسلام شناس مطرح نكنيد. يا اين كه من تتبع كردم و همه‌ي روايت‌ها را ديدم، اينطور نيست، به مقداري كه مطالعه كرده‌ام، اطلاعات دارم و اين‌ها را ديده‌ام. و شايد هزار چيز ديگر باشد كه من بلد نباشيم. نردبان ما اين دو سه پله را بيشتر ندارد. منتهي اسلام دست نيافتني است. تا هر پله كه دستمان برسد، مي‌رويم. حديثي داريم كه در جامعه افرادي كه درآمدشان بالاست، پر درآمدهايي كه ماليات نمي‌دهند، نمازشان صحيح نيست. ما در جامعه پر در آمد داريم و كم در آمد.
پر در آمد و كم در آمد دو نوع هستند. زماني پردرآمد و كم در آمد از استثمار و ظلم پديد مي‌آيد كه جلوي استثمار بايدگرفته شود. زماني از ظلم پديد نمي‌آيد. به طور طبيعي است مثلاً من و شما با هم به كنار دريا مي‌رويم. براي گرفتن ماهي تور مي‌اندازيم، من تور را بالا مي‌كشم، هفتاد ماهي در تور گرفتار شده‌اند. شما تور را بالا مي‌كشي، دو ماهي گرفتارشده‌اند. من پر در آمد مي‌شوم و شما كم در آمد، ولي من هم به شما ظلمي نكرده‌ام. آب درياست و خواست خدا. گاهي بين پر درآمد و كم درآمد استثمار و ظلمي نيست. طبيعي شده و اين جا كه طبيعي است، اسلام مي‌گويد: بايد پردر آمد ماليات بدهد. يعني از من مقداري به نفع شما مي‌گيرند. منتهي به من گفته‌اند: مواظب باش خودت به او ندهي. آخر بعضي‌ها مي‌گويند: آقا خمس را خودمان بدهيم. سهم امام را خودمان بدهيم. اينطور نمي‌شود. بنده كه بايد به ايشان وجوهات بدهم، اگر ايشان مرا در خيابان ببيند، بايد بگويد: سلام عليكم، خدا سايه‌ات را از سر من كم نكند. يعني بله قربان گو براي خودم درست نكنم. بايد پول‌ها به حكومت اسلامي پرداخت شود. به ولايت فقيه داده شود و كمبودها ازآن جا باشد. اين كه مردم يك خط را قبول كنند و آن هم خطي كه از جانب حضرت مهدي و اسلام تأييد شده است.
مثالي ديگر: ده هكتار را من كشت مي‌كنم و ده هكتار هم شما. زمين را مساوي تقسيم كرده‌ايم. در ده هكتار من بارندگي مي‌شود. درآمد دارد و در ده هكتار شما، دانه‌اي هم كه پاشيده‌اي از بين مي‌رود. من پردرآمد مي‌شوم و شما كم درآمد و من هم شما را استثمار نكرده‌ام. پس ببينيد هرجا پول باشد، مستلزم اين نيست كه استثمار باشد، هر جا استثمار است، پول ناحق هم هست. ولي هر جا پول هست، استثمار نيست. هرگردويي گرد است، ولي هر گردي گردو نيست. هر كس استثمار كند، سرمايه دار مي‌شود، ولي هر كس در خانه قالي دارد اينطور نيست كه حتماً ظلم كرده است. ممكن است قالي باشد، ظلم هم نكرده باشد. ممكن است به طور طبيعي آدم قالي دار بشود. اينطور نيست كه چون او در خانه قالي دارد، پس حتماً چاپيده است. البته خيلي از كساني كه قالي دارند، چاپيده‌اند. اما هر كه قالي دارد، نچاپيده است. بايد مواظب اين جهات باشيم.

4- كسي كه زكات ندهد، نمازش قبول نيست

اگر كسي مالياتش را ندهد و اين اختلافات طبقاتي را با پرداخت ماليات در مملكت حل نكند، نمازها هم ارزشي ندارد. امام رضا فرمود: «مَنْ صَلَّى وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ»(عيون‌ أخبارالرضا، ج‌1، ص‌258) كسي كه نماز بخواند ولي زكات ندهد، نمازش هم قبول نمي‌شود. اين‌ها با هم در رابطه‌اند.
پيغمبر وارد مسجد شد، رفت نماز بخواند، قبل از خواندن نماز، افرادي را ديد كه زكات نمي‌دادند. گفت: ای فلانی بلند شويد و از مسجد بیرون بروید. به چند نفر گفت: بلند شويد و بيرون برويد. گفتند: چرا؟ فرمود: شما نبايد در مسجد پشت سر من نمازبخوانيد. گفتند: چرا؟ فرمود: شما نماز مي‌خوانيد ولي ماليات اسلامي را نمي‌دهيد. 9 نفر را گرفت و مثل گربه از مسجد بيرون انداخت. بعد رفت سر نماز و لذا قرآن كنار هم گفته است، گفته (أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ) (توبه /5) پس اين هم از شرايط اقتصادي قبولی اعمال است. اگر كسي در جامعه پر در آمد است، در جامعه آن جاهايي كه درآمد حرام است كه بايد به كل جلوي آن گرفته شود. آن جايي كه در آمد طبيعي و حلال است، بايد نظامي و تنظيم و توازني باشد. توازن هم به معناي عدالت، نه به معناي مساوات است. اين شعارها ما را خيلي حيران مي‌كند. از بس پاسخ اين شعارهاي غلط را مي‌دهيم، خسته مي‌شويم. ما عدالت اجتماعي را قبول داريم، عدالت اجتماعي حق است، اما برابري حق نيست. برادري حق است ولي برابري خير. پس شعار مسلمانان اين است، : برادري، عدالت اجتماعي. اما اين معناي برابری را نمي‌دهد. اصلاً خيلي مواقع برابري غلط است. پزشك وارد بيمارستان شود و بگويد: تمام مريضان براي من يكسانند، به همه‌ي آن‌ها نفري يك سرم وصل كنيد. اين غلط است. يك معلم بيايد و بگويد: برابري. از دم به هر يك از بچه‌ها يك هفده بدهد. خيلي مواقع برابري كمال ظلم است. پس شعار ما چيست؟ برادري و عدالت اجتماعي! عدالت اجتماعي خوب است كه فروشنده و خريدار بايد يك ميزان داشته باشند و حكومت بايد ناظر باشد.
چند وقت پيش كسي از من پرسيد: آيا دراسلام داريم از هر تومان چقدر سود جايز است؟ يعني بازاري از هر يك تومان چقدر مي‌تواند سود بگيرد؟ گفتم: حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ»(نهج‌ البلاغه، نامه‌53) معامله بايد به گونه‌اي باشد كه نه مشتري ضرر كند نه خريدار. يك عدالت اجتماعي برقرار باشد. افراد و نماينده‌ها بايد بنشينند و ببينند چه جنسي چه مقدار مصرف دارد؟ چقدر مورد نيازاست؟ چه اندازه توليد دارد؟ با توجه به همه‌ي اين خصوصيات سودي را براي فروشنده تعيين كنند.

5- شرايط اجتماعي قبولي اعمال

و اما شرايط اجتماعي: اگر كسي رفتارش در جامعه به نحوي باشد كه علاقه‌ها و پيوندهاي اجتماعي را از بين ببرد، به جاي ايجاد وحدت، تفرقه ايجاد كند و به جاي دلگرمي در جامعه دلسردي به وجود بياورد، نماز او هم قبول نمي‌شود.

6- غيبت كردن مانع قبولي اعمال

حديث اين كه: كسي كه غيبت كند «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ»(جامع ‌الأخبار، ص‌146) كسي كه غيبت مسلمان مرد يا زني را بكند خداوند عبادت كسي را كه غيبت مي‌كند، چهل شبانه روز قبول نمي‌كند. مي‌گويي: خب، ما كه غيبت كرديم. خدا هر كه تا چهل شبانه روز قبول نمي‌كند، پس اصلاً نماز نمي‌خوانيم. سرانجام چنين كسي كه جهنم است. بايد بخوانيم و بايد توجه به اين بخش هم داشته باشيم. «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً» اگر كسي غيبت مرد يا زن مسلماني را بكند، حتي اگر مرد غيبت زنش را كند يا بر عكس چنین سرنوشتی دارد. آدم مظلوم اگر غيبت كند طوري نيست. اگر مرد يا زن مظلوم واقع شد، نزد فردي كه فكر مي‌كند برود و بگويد: فلان زن يا فلان مرد اينچنين است، اگر مظلومي غيبت كند كه طرفی که مي‌شنود، از مظلوميت او دفاع كند، اين جا اشكالي ندارد «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ»(جامع ‌الأخبار، ص‌146) مگر اين كه صاحبش او را ببخشد.
در نامه‌هاي زيادي كه براي من مي‌رسد، مي‌نويسند، ما غيبت شما را كرديم و من يك يا دو بار ديگر هم گفته‌ام: هر كس غيبت مرا بكند، من راضي هستم. كسي ناگهان پاي تلويزيون هوس مي‌كند، كاشاني حرف بزند، شروع مي‌كند و دو سه دقيقه‌اي ما را مچل مي‌كند. زماني ما عبارتي مي‌گوييم، متوجه نمي‌شود، مسخره مي‌كند. در هرصورت نمي‌شود كسي در تلويزيون صحبت كند و كسي غيبت او را نكند. بنابراين تمام كساني كه در تلويزيون به نحوي برنامه دارند، بايد بدانند و تحمل روزي يك ميليون غيبت را داشته باشند. چون همه كه آدم را دوست ندارند. يكي مي‌گويد: آشيخ رها كن. حوصله داري؟ ديگري مي‌گويد: امشب خيلي خوب بود. آن يكي مي‌گويد: كجايش خوب بود؟ امشب خيلي بد بود. بنابر اين ده نفري كه پاي تلويزيون نشسته‌اند، ده نوع قضاوت مي‌كنند. اگر آدم بخواهد بگويد نمي‌بخشم، كار درستي نيست. من به سهم خودم كسي نيستم كه ببخشم، ولي طوري نيست، چون بيش‌تر اين غيبت‌ها هم از روي علاقه است. بغضي ندارند.

7- كسي كه در دل دوست داشته باشد ديگران ضرر ببينند نمازش قبول نيست

مثلاً كسي كه دلش مي‌خواهد به كسي ضرر بزند، خدا نمازش را قبول نمي‌كند. عجب حديثي است. اين حديث در اصول كافي است «لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً»(كافى، ج‌2، ص‌361) كسي كه دلش مي‌خواهد به كسي ضرر بزند، چون نيتش خراب است و سوء قصد دارد، نه اين كه بخواهد او را بكشد، اصلاً دلش مي‌خواهد او رفوزه شود. دلش مي‌خواهد او شكست بخورد. دلش مي‌خواهد او در رانندگي قبول نشود. دلش مي‌خواهد بساط عروسي او مثلاً به خاطر بارندگي به هم بخورد. دلش مي‌خواهد كه او سرمايه گذاري كرده و جنسي خريده، بازار كساد شود. اگر كسي ميل داشته باشد كه به مسلماني ضرر بزند، خدا نمازش را قبو نمي‌كند. پس نماز چه كسي قبول است؟
مي‌گويند كسي به حمام رفت. قديم خال كوبي مي‌كردند. مثلاً روي پهلو و سينه عكس شيري يا چيز ديگري را می کشیدند. كسي به حمام رفت و گفت: یك عكس شير روي كمر من خالكوبي كن. خب، با جوهر مي‌كشند، بعد هم با سنجاق سوراخ مي‌كردند كه اين جوهر در بدن بماند. دمر شد و گفت: بكش. تا سنجاق را فرو كرد، گفت: آخ. كجاي شير است؟ گفت: سر شير، گفت: سر نمي‌خواهد، از پا شروع كن. از دمش شروع كن. شروع كرد و جاي دمش سوزن زد. دوباره گفت: آخ، اين كجاي شير است؟ بعد گفت: دم نمي‌خواهد. از پا شروع كن. او گفت اين شيري كه نه سر دارد و نه دم دارد، به درد نمي‌خورد. در اين نماز ما يا خط امامت درست نيست يا در مال ما حق بچه يتيم است. آنقدر آدم هست نماز شب مي‌خواند و در سفره‌اش حق افراد ضعيف هست و حق افراد ضعيف را مي‌خورد و به رويش نمي‌آورد. يا غيبت مي‌كنيم و. . .

8- شرايط بهداشتي قبولي اعمال

و اما شرايط بهداشتي: كسي كه خمر و آب جو بخورد، «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً أَرْبَعِينَ يَوْماً»(كافى، ج‌6، ص‌401) چهل روز نماز او قبول نيست. نگو: آقا حالا شراب خواران كه نماز نمي‌خوانند. چرا ما شراب خوار نماز خوان هم داريم. آخر مي‌گويند به كسي گفتند: فلان جا دزدي شده است. گفت: چه زماني؟ گفتند: 2 بعد از نيمه شب. گفت: پس اين دزد نماز شبش را چه موقع خوانده است؟ 2 بعد از نيمه شب كه زمان نماز شب است. نزد آقايي آمدند و گفتند: يك كلاغ در چاه افتاده و مرده است. چند دلو بكشيم تا آبش پاك شود؟ ايشان مسئله بلد نبود، گفت: برو، اين چه حرفي است. كلاغ هيچ موقع در چاه نمي‌افتد. حالا اگر افتاده چه كنيم؟ البته گفتم: مشروبخوار نمازخوان داريم. و ان شاءالله همين نماز باعث مي‌شود، آن كارشان را نيز ترك كنند. چون خيلي مواقع عبادت باعث مي‌شود، آدم بقيه‌ي كارهايش را نيز درست كند.
زمان شاه رئيس شهرباني قم به شوفرهاي تاكسي گفته بود، كراوات بزنيد. خب، شوفرهاي تاكسي هم بلد نبودند كراوات بزنند. قم هم شهر كراوات نبود. بخصوص خيلي‌ها كه درشكه داشتند، فروخته بودند و ماشين خريده بودند. اين‌ها را مجبور كرده بود كراوات بزنند. اين‌ها هم يك چيزي بسيار مسخره گره مي‌زدند. ما يك روز از يكي از اين شوفرها پرسيديم: مگر رئيس شهرباني كه به شما گفته كراوات بزنيد، دليلش را نگفته؟ گفت: چرا گفته چون شما كراوات زديد، مجبور هستيد موهايتان را هم شانه كنيد. من اين كار را مي‌كنم، بلكه بقيه‌ي كارهايتان هم درست شود. فكر او درست نيست. اما همين نماز خيلي مواقع باعث مي‌شود بسياري از عيب‌ها بر طرف شود. لبي كه مي‌گويد: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) حيف نيست شراب بخورد؟ لبي كه مي‌گويد (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (فاتحه /2) حيف نيست در برابر هر ناكسي تملق بگويد. لب براي خدا جنبيد، ديگربراي غير خدا تكان نده. زبان به ياد خدا غلتيد، براي شراب نغلتان. گاهي نماز آدم را عوض مي‌كند. شايد اين را هم بتوانيم در زمره‌ي شرايط بهداشتي بياوريم.

9- شرايط خانوادگي قبولي اعمال

شرايط خانوادگي را هم بگوييم و بحث را تمام كنيم. حديث است پيغمبرتان گفته است: «مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِماً»(وسائل‌ الشيعة، ج‌20، ص‌163) هر مردي كه زني دارد و اين زن او را در خانه اذيت مي‌كند خدا نماز خانمي كه شوهرش را اذيت كند، قبول نمي‌كند مردي هم كه زنش را اذيت كند، خدا نماز او را قبول نمي‌كند. اين هم از شرايط خانوادگي قبولی اعمال است. اين حديث از وسائل الشيعه، جلد 20 است.
حديث داریم: «مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً»(كافى، ج‌2، ص‌349) كسي كه به پدر و مادرش طوري نگاه كند، مانند اين كه مي‌خواهد با چشم هايش اين‌ها را بخورد، كسي كه به پدر و مادر نگاه خشمناك كند، «لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً» خدانماز اين آقازاده و دختر خانم را قبول نمي‌كند.

10- نماز عمود و معراج است

اين جمله‌ي خلاصه‌ي همه‌ي حرف هايم است «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين»(أمالى طوسى، ص‌529) نماز عمود است و نماز معراج است. شما اگر خواستي با اين نردبان بالا بروي، نبايد زير پايه‌هاي نردبان پوست خربزه بيندازي. اگر پوست خربزه باشد، نردبان لیز مي‌شود و بالا نمي‌رود. اگر پوست هندوانه و موز و يا يخ باشد، بالا نمي‌روي. اگر خواستي اين نردبان نماز شما را بالاببرد، بايد اين پوست‌ها را برداري. كسي كه حق فقراء را ندهد، به پدر و مادر خشمناك نگاه كند، مردي كه زنش را اذيت كند، زني كه مردش را اذيت كند، كسي كه مشروبات الكلي بخورد، نماز اين‌ها قبول نمي‌شود.
پس بحث امروز ما شرايط قبولي بود. نماز چه كسي پذيرفته مي‌شود. كسي كه در خط امام باشد، در خط امام معصوم و نايب امام معصوم باشد. كسي كه از نظر اقتصادي، كمبودهاي جامعه را با ماليات اسلامي جبران كند. كسي كه از نظراجتماعي دو به هم زني و غيبت و سخن چيني نكند و سوء قصدي نداشته باشد. از نظر بهداشتي، معده‌اش ازمشروبات پاك باشد. از نظر خانوادگي به پدر و مادر و زن يا شوهر ظلمي نكند. اين شرايط سياسي و اقتصادي واجتماعي و بهداشتي و خانوادگي، اين‌ها شروط پذيرش است.
بحث هفته‌ي بعد، شرايط كمال است يعني صاحب امتياز كيست؟ يعني در يك نماز جمعه كه يك ميليون نماز مي‌خوانند، بهترين نماز جمعه كدام است؟ اگر يك ميليون نماز شب مي‌خوانند، بهترين‌ها كدامند؟

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1061
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست