بايد از پوشيدن
لباس احرام به ياد كفن افتاد و شايد هم پوشيدن كفن نزديكتر از پوشيدن لباس احرام
باشد. بنا بر اين از پوشيدن احرام بايد به ياد پوشش انوار الهى بود كه هيچ كس از
عذاب خدا، جز با پوشش انوار الهى خلاصى ندارد. پس بايد به اندازه توان در كسب
انوار الهى كوشيد.
امّا بيرون
آمدن از شهر و ديار براى سفر- به هنگام خروج بايد حضور ذهنى داشته باشد كه از زن و
فرزند جدا مىشود و به سفرى غير از سفرهاى دنيا و رو به خدا مىرود و بايد توجّه
داشته باشد كه نتيجه اين سفر اين است كه به پيشگاه پادشاه پادشاهان و بزرگ بزرگان
و در زمره زائرينى است كه او را به طواف كعبه فرا خواندهاند و او اجابت كرده است،
و شوق آن چيزى را در سر دارد كه مشتاق بود. و علايق را قطع كرده و از مردم جدا شده
و روى به خانه خدا آورده است و اميدوار است كه به وجه خداوند كريم نظر افكند. در
دل بايد اميد وصول به پيشگاه خداوند و قبولى اعمالش را از باب تفضّل خداوند داشته
باشد.
بايد معتقد
باشد كه اگر پيش از رسيدن به طواف خانه بميرد خدا را ملاقات كرده و بر او وارد شده
است. چنان كه خداوند مىفرمايد: وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ
بَيْتِهِ[1] بايد از مشاهده گردنههايى كه در راه وجود دارد گردنههاى
آخرت را به ياد آورد. و از مشاهده درندگان و مارها، حشرات قبر را، و از ترس صحراها
وحشت گور و تنهايى را به ياد آورد، همه اين مشكلات انسان را به سوى خدا سوق داده و
امر معاد را به انسان تذكّر مىدهد.
[1]
سوره نساء (4): آيه (100): هر كس از خانهاش خارج شود و به سوى خدا و رسولش هجرت
كند و سپس مرگش فرا رسد، اجرش بر خداست.