هر چند اقسام
نظم كلام فراوان است ولى چون بسيارى از آنها در كلام متقدّمان كمتر يافت مىشود، و
اين مقدار ترتيب در كلام چيزى است كه علماى متأخّر زحمت كشيده شناسايى و انشا
كردهاند، ناگزير آنچه كه در قرآن كريم و سخنان پيامبر (ص) و على (ع) و ديگر فصحا
است ذكر كرديم. و آنچه كه علماى متأخّر نقل كردهاند.
هر چند به
دقّت سخن پيشينيان نيست ولى بر ذكاوت و زرنگى آنها دلالت دارد.
(فصل سوّم)
فصل سوم
تقديم و تأخير كلمات در جمله
و در آن
بحثهايى است
بحث اوّل-
فايده تقديم و تأخير،
هر گاه لفظى
بر غير خود در جمله مقدّم شود دو صورت دارد، يا در نيّت مؤخّر است مانند مقدّم شدن
خبر بر مبتدا و مفعول بر فاعل، و يا در نيّت مقدّم است هر چند در آخر آمده باشد،
مانند اين كه دو اسم در جمله بياورند كه هر كدام صلاحيّت مبتدا و خبر شدن را داشته
باشند، مانند:
زيد المنطلق،
در اين مثال زيد مبتدا و المنطلق خبر است و نيز مىتوان گفت.
المنطلق زيد،
كه در اين صورت المنطلق مبتدا و زيد خبر است و اين دو وجه فرقى با يكديگر ندارند.
سيبويه گفته
است هنگامى كه فاعل و مفعول در جمله ذكر شوند، آن كه از نظر گوينده مهمتر است در
آغاز قرار مىگيرد خواه فاعل يا مفعول باشد. چنان كه هر گاه بخواهند از كشته شدن
شخص خارجى خبر بدهند بدون توجّه به اين كه شخص معيّنى است مىگويند: قتل الخارجى
زيد، كه مفعول، خارجى است و
[1]
هانت على ربّها فخلط حلالها بحرامها و خيرها بشرّها
[2] اگر
قطعات آب در بستر زمين يا باغ من باقى بماند مهم نيست زيرا زمين مدام به آب نياز
دارد.