responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 116

كانّ اجرام النجوم لوامعا

درر نثرن على بساط ازرق‌

و قول ذى الرّمه كه مى‌گويد: «گويا آسمان بساط نقره‌اى است كه طلا نشان شده باشد.»

ملاحظه مى‌شود كه تشبيه اوّل در خارج كمتر اتفاق مى‌افتد. به همين دليل تشبيه اوّل از تشبيه دوّم از ذهن دورتر است و هيأت تركيبى تشبيه اول كه عبارت است از درهايى كه بر فرش كبود رنگ افشانده شده باشد كمتر تحقق پيدا مى‌كند از نقره طلا كارى شده و هر گاه چيزى وقوع خارجيش اندك باشد دورتر از ذهن و تشبيه به آن لذتّبخش و شگفت انگيز است.

بحث پنجم- تمثيل و مثل‌

تمثيل عبارت است از تشبيهى كه از اجتماع امور مقيّد به يكديگر حاصل شود و به دو صورت ملاحظه مى‌شود:

1- به صورت استعاره- هر گاه به شخص مردّد در كارى بگوييم تو را چه مى‌شود، مى‌بينيم كه يك گام به جلو برمى‌دارى و يك گام به عقب، معنايش اين است كه مانند شخصى است كه براى انجام كارى يك گام به پيش و يك گام به پس بر مى‌دارد. به اين دليل اين نوع تمثيل استعاره است كه الفاظ تشبيه در آن به كار نرفته است.

2- گاهى شكل استعاره ندارد، بلكه الفاظ تشبيه آورده مى‌شود مانند سخن حق تعالى: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ» [1].

در اين تمثيل لفظ تشبيه به كار رفته است. مثل، تشبيه رايجى است كه فراوان به كار مى‌رود. بدين معنا كه مورد دوم شبيه مورد اول است (مانند ضرب المثل نوش دارو بعد از مرگ سهراب، كه در مورد گذشتن كار از كار به كار مى‌رود) مثلها كلا شكل حكايت را دارند يعنى تغييرى در ضرب المثل داده نمى‌شود، به‌


[1] سوره جمعه (62): آيه (5): وصف حال آنان كه تحمّل (علم) تورات كرده و خلاف آن عمل كردند به حمارى ماند كه بار كتاب بر پشت كشد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست