نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 256
حضرت آغاز خلقت عالم ماده را كه خواستند ذكر كنند فرمودند: خداوند متعال
فضا را خلق كرد. "ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء" سپس خداوند جوهاي باز را
ايجاد نمود.
حضرت جو و اطراف فضا را از مخلوقات خدا ميبيند، و اين مطلب مؤيد
حرفي است كه فلاسفه اشراقي دارند به اين شكل كه فضاي خالي را كه هوا
نداشته باشد يك موجود ميگيرند، منتها از آن به بعد مجرد تعبير ميكنند،
و يك بعد مادي هم داريم كه همان موجودات مادي است .
نظر فلاسفه مشاء و اشراق در مورد فضا و مكان
فلاسفه مشاء فضا را يك امر موهوم ميگرفتند و ميگفتند فضا واقعيت ندارد،
و لذا وقتي كه مكان اشياء را ميخواستند تعريف كنند، ميگفتند مكان هر شئ
عبارت است از نسبت ظرف به مظروف يا سطح مقعر حاوي نسبت به سطح
محدب محوي . مثلا اگر ميپرسيدند آب در كوزه مكانش كجاست ؟ پاسخ ميدادند
سطح مقعر كوزه كه سطح داخلش باشد مكان آب است .
اما فلاسفه اشراقي ميگفتند مكان شئ عبارت است از اين فضا و بعد مجردي
كه اجسام آن را پر ميكنند و به اصطلاح اين خلااي كه جسم آن را پر ميكند و
بر ابعاد يعني طول و عرض و عمق جسم منطبق ميشود. از اين رو فلاسفه اشراقي
فضا را امري مخلوق و موجودي واقعيت دار ميدانند.[1]
ما اگر اين اطاق را از همه چيز خالي كنيم حتي هوايش، بالاخره فاصله بين اين
ديوارها خودش واقعيتي است، اين را بعد مجرد ميگفتند. اين كه حضرت علي (ع)
ميفرمايد: "خداوند جو و فضا را خلق كرد" دليل بر اين است كه يك امر واقعيت دار
است، و همان حرف فلاسفه اشراقي ثابت ميشود كه فضا امر موهومي نيست .