قال (قدّس سرّه) في (قصص العلماء) في ترجمة الشيخ الكبير كاشف الغطاء أعلى الله مقامه ما لفظه بالفارسية: پس از شيخ ولد اكبرش (شيخ موسى) بجاى شيخ نشست و تدريس كرد، كه الحق فقيهى بود فريد و وحيد و تالى و ثانى پدرش بود، و تحقيقاتى كه از او نقل نمودهاند در غايت متانت و دقت بود. و چون شيخ موسى عالم فانى را وداع نمود پسر دوم كه (شيخ على) باشد بجاى پدر نشست و تدريس، و تلامذه بسيار در حوزه آن بزرگوار بتحصيل اشتغال داشتند و او را (محقق ثالث) ناميدند.
و آن جناب در تأسيس قواعد كليه و استحكام آنها معدوم النظير و در تفريع فروع مانند پدر بزرگوار وحيد اعصار بود، چنانكه شاهد بر اين مدعا كتاب (عناوين) است كه از تأليفات (سيد فتاح بن على مراغى) است، واو از شاگردان شيخ موسى و شيخ على است، و كتابش مقصور بر تأسيس قواعد كليه فقهيه است و تسجيل آنها را به ادله و مواقع جريان آنها و تفريع فروع.
و آن كتاب بهتر از (قواعد) شهيد است، چه قواعد شهيد داراى قواعد كليه و تفريع است، ليكن قواعد را به ادله اثبات نكرده بلكه بحكم و مصالح انجام داده.
و كتاب (عوائد) حاجى ملا احمد نراقى اگر چه داراى قواعد كليه است، اما چند منقصت دارد: اول اينكه تفريع فروع آن كتاب كم است و چندان فروع ندارد.
دوم اينكه جميع قواعد را متعرض نشده بلكه گويا داراى نصف قواعد كتاب عناوين است.
سوم اينكه بسيار دقائق فلسفيه كرده و اكثر قواعد معروفه مسلمه را كه موروثه از اسلاف اشراف فقهاء است بتدقيقات فلسفيه دلالت انداخته و از