نام کتاب : خورشيد آسمان فقاهت و مرجعيت نویسنده : كريمى جهرمى، على جلد : 1 صفحه : 94
حرم مطهّر، شروه به و بيرون كردن زوّار
نمودند و همه را از حرم مطهّر خارج ساختند و من نشسته بودم و مشغول بودم و كسى از
من نخواست كه مكان شريف را ترك بگويم آيا مرا نديدند و يا ديدند و چيزى نگفتند در
هر حالت كه درها بسته شد و من تا بصبح تنها در حرم شريف و آن مكان مقدس اشتغال
داشتم.
خاطره ديگرى از سفر مرجع بزرگ به مشهد
فرمودند زمان پهلوى براى زيارت حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام
به مشهد مشرف شدم وضع حجاب زنان چنان زنندگى داشت كه من از مسافرت خودم پشيمان شدم
اين جريان گذشت تا يك روز كه از كنار خيابان عبور مىكردم و خيلى مواظبت داشتم حتى
چشمم را مىبستم تا چشمم به زنان نيفتد در اين هنگام يكى دو سه نفر مشهديها از
مغازههاى خود به سوى من آمدند و گفتند شما كه اينطور ميكنيد پس ما چه كنيم كه
مرتب با اين زنان روبر و طرف معامله هستيم؟
آن وقت آن نگرانى كه از سفر داشتم برطرف گرديد زيرا ديدم بعضى هم از
حالات من متوجه به خدا و وظائف شرعى خود گرديدهآند.
خاطره شرارت عمال رژيم طاغوت در سفر ديگرى
حضرت آية اللّه العظمى آقاى گلپايگانى چند سال پيش از پيروزى انقلاب
اسلامى ايران، مسافرتى به مشهد مقدس كردند و چون مشهد، نقطه حسّاسى بوده و هست و
مركز رفت و آمد جمعيتهاى عظيم و كمنظير مىباشد، عوامل مزدور شاه به تكاپور و
تلاش افتاده بودند كه مردم، متوجه تشريف ايشان نشوند و توجه جمعيّت را از ايشان
مصروف دارند و خلاصه امت مسلمان و مبارز را از روى آوردن به سوى ايشان كه به عنوان
يك عنصر مقاوم ضد شاه و ضد قوانين
نام کتاب : خورشيد آسمان فقاهت و مرجعيت نویسنده : كريمى جهرمى، على جلد : 1 صفحه : 94