نام کتاب : خورشيد آسمان فقاهت و مرجعيت نویسنده : كريمى جهرمى، على جلد : 1 صفحه : 131
كه چنين جريانى بوده و چنين تلفنى شده وگرنه
تكذيب نامه، شدنى نيست بعد ايشان برخاستند و به حضور آقا رفتند بعد از حدود نيم
ساعتى دوباره از همانجا تلفن شد و ايشان را ميخواستند و به آنها گفته شد كه ايشان
منزل آقا مىباشند آنگاه تلفن به منزل آقا مىكند و آن شخصيت محترم در تلفن
مىگويند: مطلب را به عرض آقا رساندم و آقا جملاتى را در جواب فرمودهاند كه براى
اينكه كم و زيادى نشود من نوشتهام و ميخوانم و آن جملات اين است: من آن نامه را
نوشتهام و من آن مطلب را گفتهام و تكذيب نمىكنم و شما هر كار ميخواهيد بكنيد
وقتى ايشان اين جملات را ميخوانند آنها گفته بودند: خود آقا اين مطلب
را گفتهاند ايشان پاسخ مىدهند، آرى. آنها گفته بودند: پس كلمه كلمه بخوانيد تا
بنويسيم و ايشان خوانده بودند و آنها نوشته بودند.
انتقامجويى رژيم شاه از مرجع بزرگ
مزدوران از خدا بىخبر چون بخوبى اين را تشخيص داده بودند كه آن مرجع
بزرگ يكى از عوامل اصلى و مقاوم در برابر انديشههاى انحرافى است و خود از
موثرترين كانونهاى نيرومند عليه آنان است و از مسير بيانيهها و اعلانيهها و
سخنرانىها و طرد كردنه ضرباتى محسوس و كوبنده بر پيكر پوسيدهشان وارد ساختهاند
از اينرو در مواقع مختلف از كارشكنى و ناراحت كردن آن بزرگوار خوددارى نكردند كه
يك نمونه آن را قبلا ذكر كرديم و آن حمله وحشيانهاى بود كه در مدرسه فيضيه به شخص
ايشان كردند و به لطف خداوند جان ايشان مصون ماند هرچند كه اصحاب و اقرباء و
خويشاوندان ايشان شديدا مضروب و مجروح شدند.
در جريان درگذشت مرحوم آية اللّه العظمى آقاى حكيم قدس سره تلگرافات
نام کتاب : خورشيد آسمان فقاهت و مرجعيت نویسنده : كريمى جهرمى، على جلد : 1 صفحه : 131