نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 96
مسلم بن عقيل و اوضاع كوفه خبرش دادند و عزل نعمان بن بشير و
انتصاب ديگرى را رأى زدند.
يزيد به عبيد اللَّه بن
زياد[1] والى بصره[2] نامه نوشت كه
تو را حكومت كوفه نيز داديم، و او را از امر مسلم بن عقيل آگاه كرد و خواست تا وى
را دستگير و به قتل برساند، عبيد اللَّه آماده حركت به كوفه گرديد.
[نامه امام حسين (ع)
به اشراف بصره]
حسين 7 به
جمعى از اشراف بصره نامه نوشت و به وسيله يكى از موالى خود به نام سليمان مكنى به
ابا رزين[3] ارسال داشت و
آنان را به يارى خود فرا خواند و ياد آورشان شد كه اطاعت از امام بر آنان واجب
است. از اين گروه يزيد بن مسعود
[1]- عبيد اللَّه بن زياد بن ابيه، در بصره متولّد
شد، در وقت هلاكت پدرش در عراق بود، به شام رفت و معاويه او را در سال 53 به حكومت
خراسان فرستاد. او دو سال در آن جا بود، معاويه او را در سال 55 امير بصره ساخت و
در سال 60 يزيد امارت او را تنفيذ كرد، واقعه كربلا در زمانش و به دستش پيش آمد،
بعد از هلاكت يزيد مردم بصره با او بيعت كرده، بعد بر او هجوم بردند و او پنهان به
شام گريخت، سپس آهنگ عراق كرد كه جنگ بين او و ابراهيم اشتر پيش آمد. لشكرش متفرق
و ابراهيم در خازر از سرزمين موصل عبيد اللَّه را بكشت، او را ابن مرجانه خوانند و
او كنيزكى معروفه به فسق و فجور بود.
تاريخ طبرى 6/ 166 و 7/ 18 و 144،
الاعلام 4/ 193.
[2]- بصره شهرى است اسلامى كه در خلافت عمر بنا
گرديد. در سال 18 ه، بصرهاش خواندند، چون داراى سنگهاى نرم( به نام بصره)
مىباشد، و بصرتان: بصره و كوفه را گويند.
مجمع البحرين 3/ 225- 226.
[3]- سليمان مولاى حسين 7 بود كه امام
او را به بصره فرستاد، يكى از زعماى بصره كه امام سليمان را نزدش فرستاده بود،
سليمان را تسليم عبيد اللَّه كرد و عبيد اللَّه وى را كشت، بعضى از مورّخان
آوردهاند كه او با حسين در كربلا شهيد شد، و ظاهرا شهيد در كربلا سليمان نام
ديگرى است.
تاريخ طبرى 5/ 357- 358، مقتل
خوارزمى 1/ 199، بحار 44/ 337- 340، انصار الحسين: 74، ضياء العينين 39- 40.
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 96