نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 23
28-
ابو رجاء گويد: على و
اهل بيت را ناسزا نگوئيد، همانا مردى از بنى الهجيم (همسايهاى از بلهجيم) به كوفه
آمد و گفت: آيا اين فاسق فرزند فاسق را نمىبينيد كه خدا او را كشت!!! و منظورش
حسين بن على 7 بود و خداى او را با سپيدى در سياهى چشمش كيفر داد و او
نابينا گردانيد.
المناقب احمد بن حنبل
(خطّى)، المعجم الكبير: 145، تاريخ دمشق 4/ 430، كفاية الطالب: 296، الصواعق
المحرقة: 194، مجمع الزوائد 9/ 196، اخبار الدّول: 109، المختار: 22، تهذيب
التهذيب 2/ 353، سير اعلام النبلاء 2113، تاريخ الاسلام 2/ 348، نظم درر السّمطين:
220، مفتاح النجا: 151، رشفة الصادى: 63، ينابيع المودّة: 220، وسيلة المآل: 197،
احقاق الحق 11/ 547- 550.
29-
از كشندگان حسين 7
كسى بجا نماند مگر آن كه به كيفرى در دنيا چون كشته شدن، يا كورى، يا سيهرويى، يا
زوال قدرت و سلطنت در مدتى كوتاه گرفتار شد.
مردى كه بين حسين 7 و آب حائل شده بود و امام با جمله: «خدايا تشنه كامش فرما، خدايا تشنهاش
دار»، نفرينش كرد، به حرارت در شكم و برودت در پشت مبتلا گرديد و همچنان فرياد
مىكشيد تا آن كه شكمش چون شتر شكافته شد.
مقتل الحسين 2/ 91،
ذخائر العقبى: 144، الصواعق المحرقة:
195، مجابى الدعوة: 38،
إحقاق الحقّ 11/ 514- 515.
31-
آنگاه كه مردى به حسين
7 گفت: به آتش بشارتت باد، امام وى را نفرين كرد و گفت: پروردگارا به
آتش در اندازش، اسب آن مرد به جنبش در آمد و در خندقى در افتاد و پاى او در ركاب
گير كرد و سرازير شد و اسب رم كرد و سر آن نگون بخت را آن قدر به زمين و سنگ و
درخت كوفت تا هلاك گرديد.
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 23