responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 182

را بر پا داشتند و زينب دخت عقيل بن ابى طالب‌[1] بر حسين 7 نوح مى‌سرود و مى‌گفت:

ما ذا تقولون اذ قال النّبىّ لكم‌

ما ذا فعلتم و انتم آخر الأمم‌

چه خواهيد گفت آنگاه كه پيامبر از شما بپرسد: شما كه آخر امّتهاييد چه كرديد؟

بعترتى و بأهلى بعد مفتقدى‌

منهم اسارى و منهم ضرّجوا بدم‌

با عترت و اهلم بعد از رحلتم، بعضى اسير و برخى ديگر بخونشان آغشته شدند

ما كان هذا جزائي اذ نصحت لكم‌

ان تخلفوني بسوء في ذوى رحمى‌

و اگر به شما توصيه مى‌كردم كه با اهل بيتم بدى كنيد هرگز بدين قدر كه كرديد نمى‌رسيد گويد: چون شب فرا رسيد مردم مدينه شنيدند كه هاتفى ندا در داد و مى‌گفت:

ايّها القاتلون ظلما حسينا

ابشروا بالعذاب و التّنكيل‌

اى آنانى كه حسين را از سر ستم كشتيد، شما را به عذاب و كيفر بشارت باد

كلّ من في السّماء يبكى عليه‌

من نبيّ و شاهد و رسول‌

هر آن كه در آسمان است و هر پيامبر و رسول و شاهدى بر او بگريست‌

قد لعنتم على لسان بن داود

و موسى و صاحب الإنجيل‌

شما بر زبان سليمان و موسى و عيسى لعنت شده‌ايد چون نامه ابن زياد به يزيد بن معاويه، رسيد و بر داستان وقوف يافت. پاسخى نوشت و فرمان داد تا سرهاى حسين 7 و شهداء و زنان و عيال و بار و بنه امام را به نزدش فرستد.

[اسرا در شام‌]

[روانه كردن اسيران را به جانب شام‌]

ابن زياد محفّر بن ثعلبه عائذى را فرا خواند، و سرها و اسيران و زنان را بدو تسليم كرد.

محفّر پليد، اسيران را چون اسراى كفّار به سوى شام برد كه مردم چهره‌هاى آنان را


[1]- در انساب الاشراف، ص 221 آمده است: زينب نزد على بن يزيد از بنى مطلب بن عبد مناف بود كه برايش فرزندانى آورد از جمله عبدة بود كه والده وهب بن وهب ابو البخترى قاضى است.

نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 182
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست