اختلافى در اين نيست كه
امير المؤمنين (ع) پس از پيامبر اكرم، بخشندهترين، با كرم ترين و شريفترين مردم
است كه جان خود را با آرميدن در بستر پيامبر 6 ايثار كرد. ابن اثير مىگويد:[2]- اين آيه
كريمه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ[3][4] در حق على (ع)
نازل شده است. زيرا هنگامى كه پيامبر 6
[1] مصنّف- رحمة اللَّه عليه- پارهاى از اين
اخبار را در كتاب ديگر خود« نهج الحق و كشف الصّدق» آورده است.
شيخ مظفّر در« دلائل الصّدق» 2/
536- 538 توضيحى دارد براى سخن مصنّف و پاسخى براى سخن روزبهان:
« هدف، بيان زهد امير المؤمنين(
ع) نيست، زيرا زهد ايشان آشكارتر از آن است كه بيان شود، بلكه غرض اين است كه حضرت
ايشان پرهيزگارترين مردم است كه كاشف از برترى ذاتى ايشان نسبت به ديگران و نزديكى
بسيار حضرتش به خداوند تبارك و تعالى مىباشد. اگر جماعت به اين نكته اعتراف كردند
كه چه بهتر و الّا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ. ستايش
همروزگاران حضرت( ع) حقيقت ندارد، زيرا آنها بزرگترين فضيلت و جامعترين امتياز
را كه همان خلافت است بنا به نصّ پيامبر6 انكار كردند و از پذيرفتن عصمت حضرت(
ع) و برترى ايشان نسبت به ديگران كه از آشكارترين ضروريات است روى برتافتند».
نيز بنگريد به: المعيار و الموازنة/
238- 239 و 241 و كشف المراد/ 412 و كشف الغمّه 1/ 176- 177.
[2] اسد الغابة، از ابن اثير با تفاوت در كلمات+
تذكرة الخواص/ 41.
[4] ابن شهرآشوب در مناقب 2/ 58 مىگويد: چه بسيار
است تفاوت ميان: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ
مَرْضاتِ اللَّهِ/ و لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا[ توبه/
40؛]. پيامبر با او قلبش را تقويت مىكرد در حالى كه با على نبود و هيچ دردى هم به
او نرسيده بود در حالى كه على را با سنگ مىزدند ولى او( ابو بكر) در غار پنهان
بود و على در برابر ديدگان كفّار، ظاهر. پيامبر على را براى بازگرداندن نهادهها
جانشين خويش قرار داد زيرا كه امين بود. پس چون حضرت( ع)، نهادهها را به صاحبانش
رد كرد پيامبر بر بام كعبه رفت و با صدايى بلند ندا درداد: اى مردمان! آيا صاحب
امانتى هست؟ آيا صاحب وصيّتى هست؟ آيا كسى هست كه پيش از پيامبر6 ساز و برگى
داشته است؟ اين كه هيچ كس ادّعاى حقّى را از پيامبر6 نكرد خود دلالت بر خلافت،
امانتدارى و شجاعت على( ع) دارد».
اين خبر در بحار الانوار 38/ 289
از او نقل شده است.
ابن بطريق در خصائص/ 98 در ذيل
اين آيه و اين سخن پروردگار: وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ
مىگويد:
« بدان كه اين فصل دو اصل را گرد
آورده كه موجب ولاء امّت پس از پيامبر6 به اين دو اصل يعنى وصيّت و خلافت شده
است. به شخص وصىّ، بر اساس عقل و شرع به مقام وصيّتكننده شايستهتر است و خليفه و
جانشين عقلا و شرعا به مقام برگزيننده جانشين حقّانيت بيشترى دارد».
ابن شهرآشوب در مناقب چنان كه در
بحار 39/ 85 از او نقل شده مىگويد:
« پيامبر6 على( ع) را در شبى
كه در بستر پيمبر خفت و نيز به روز تبوك، براى حفظ اوليا و ترساندن دشمنان به
جانشينى خود برگزيد و جمله« تو به من همچون هارونى به موسى» دلالت بر امامت حضرت(
ع) دارد. پيامبر در روز او را به مقام خود برگماشت و در شب در خوابگاه خود
بخواباند و در برادرى و مسأله مباهله و غدير و جز آن با جملاتى همچون« هر كه من
مولا و سرور اويم، على مولا و سرور اوست» مقدّمش بداشت. شيخ مفيد در« الفصول
المختاره» چنان كه در بحار 36/ 48- 49 از او نقل شده است در بيان تشابه ميان سختى
امير المؤمنين و سختى اسماعيل- 8- مىگويد:
« از آن جا كه سختى امير
المؤمنين( ع) در پرتو آن چه كشف كردهايم بيشتر از سختىهايى بوده كه اسماعيل تحمّل
كرده است لذا ثابت مىشود كه فضيلت امير المؤمنين( ع) بر همه فضايل صحابه و اهل
بيت( ع) فزونى دارد و ديگر باطل است سخن سنّىها يا معتزليانى كه مىخواهند ميان
على( ع) و ابو بكر سنجه برقرار كنند، زيرا حضرت( ع) به فضيلتى دست يافته است كه بر
فضل همه انبياء( ع) زيادت دارد».
مجلسى- رحمه اللَّه- در بحار 36/
45 مىگويد:
« سپس او در پرتو اين نكته به
امامت على( ع) استدلال مىجويد، زيرا اين خوى پسنديده فضيلتى است بس سترگ كه هيچ
فضيلتى همسنگ آن نيست، زيرا ايثار جان در راه رضاى خدا بالاترين درجات كمال است و
خداوند ذبيح خود را كه با دست خليلش( ع) به دامن مرگ سپرده شد ستوده است و اين على
است كه خود را در اختيار صد شمشير از شمشير دشمنان مىنهد و مرگ را در آغوش
مىگيرد و چنين فضيلتى براى ديگر صحابه، حاصل نيست، پس او براى امامت شايستهتر
است، زيرا مقدّم داشتن مفضول عقلا قبيح است. نيز دلالت بر آن دارد اين سخن
جبرئيل:« كيست همانند تو؟» اين سخن گواه آن است كه يافت همچو اويى در جهان يا دست
كم در ميان اصحاب پيامبر6، نشدنى است. پس اينك كه فضيلت حضرت( ع) بر ايشان ثابت
شد امامت او نيز بنا بر آن چه بيان شده است ثابت مىشود».
شيخ مظفّر در دلائل الصّدق 2/
127( پس از بحث پيرامون نزول آيه) مىگويد:
« دلالت اين آيه بر امامت امير
المؤمنين( ع) از آن روست كه نزول آن كاشف افضليت و برترى حضرت( ع) است در معرفت و
اخلاص، زيرا بسيارى از مسلمانان ديگر جان خود را در جهاد و حفظ پيامبر6 و نشر
دعوت الهى ايثار كردند ولى به آن چه امير المؤمنين( ع) دست يافت دست نيافتند؛ امير
المؤمنينى كه خداوند شهادت مىدهد جان خود را در راه رضاى الهى بفروخت تا جايى كه
سروران فرشتگان خدا بدان مىبالند و حضرتش( ع) را برادر سرور انبيا6 مىخوانند
و جبرئيل جمله:« كيست همچون تو؟» را بر زبان مىآورد كه همه اينها گواه آن است كه
همسنگى براى او يافت نشود و شخص افضل، همان امام است».
نيز بنگريد به: اعلام الورى/ 191
و الطرائف/ 33 و العمدة/ 240- 242 و دلائل الصدق 2/ 538- 539.
نام کتاب : کشف الیقین ت آژیر نویسنده : علامه حلی جلد : 1 صفحه : 117