responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 190

حادثه‌اى عجيب از سر بريده امام حسين 7 در مسير راه‌

هنگامى كه نامه ابن زياد به يزيد رسيد، و يزيد آن را خواند، در جواب نامه به ابن زياد فرمان داد كه سر امام حسين 7 و سرهاى ساير شهدا را به همراه اموال و زنان و افراد خانواده امام حسين 7 به شام بفرستد.

وقتى كه نامه يزيد به ابن زياد رسيد و آن را خواند، محفّر بن ثعلبه عائذى را احضار كرد، او را سرپرست سرها و زنان نمود، محفّر اهل بيت امام حسين 7 را همراه سرها به سوى شام رهسپار كرد، آنها را همانند اسيران كافر با صورت باز به حركت درآورد.

ابن لهيعه [عبد اللَّه بن لهيعه حضرمى مصرى از نويسندگان حديث‌] و ديگران حديثى را نقل كنند كه در اينجا نظر شما را به قسمتى از آن حديث كه شايسته ذكر است جلب مى‌كنيم:

ابن لهيعه مى‌گويد: مشغول طواف كعبه خانه خدا بودم ناگاه مردى را ديدم كه مى‌گفت: «اللّهم اغفر لي و ما اراك فاعلا، خدايا مرا بيامرز ولى گمان ندارم كه مرا بيامرزى.» نزد او رفتم و به او گفتم: «اى بنده خدا، از خدا بترس و اين گونه دعا نكن، همانا گناه تو اگر به اندازه قطره‌هاى باران، و برگهاى درختان باشد، و تو توبه كنى، خداوند آنها را مى‌آمرزد، چرا كه خدا آمرزيده بسيار و مهربان است.» او گفت: نزديك من بيا تا داستانم را براى تو بازگو نمايم، نزديكش رفتم، گفت: بدان كه ما پنجاه نفر بوديم كه سر امام حسين 7 را (از كوفه) به سوى شام مى‌برديم، وقتى كه شب فرا رسيد، سر را در ميان صندوقى مى‌گذاشتيم و در كنار آن صندوق شراب مى‌خورديم، يك شب همراهان من شراب خوردند و مست شدند، ولى من شراب‌

نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست