responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 140

شهادت حضرت قاسم 7

سپس مردان اهل بيت امام حسين 7 يكى بعد از ديگرى به ميدان جنگ مى‌رفتند، و جماعتى از آنها به دست دشمنان به شهادت رسيدند، امام حسين 7 صدا زد:

صبرا يا بنى عمومتى، صبرا يا اهل بيتى فو اللَّه لا رأيتم هوانا بعد هذا اليوم ابدا،

اى پسر عموهايم صبر و تحمّل كنيد، اى خاندان من شكيبا باشيد، سوگند به خدا هرگز بعد از امروز، خوارى نخواهيد ديد.

در اين هنگام جوانى (يعنى حضرت قاسم) كه صورتش گويى همانند پاره ماه مى‌درخشيد، به سوى ميدان خارج شد، و به نبرد با دشمنان پرداخت، سرانجام ابن فضيل ازدى چنان ضربه‌اى با شمشير بر سرش زد، كه سرش را شكافت، قاسم 7 از ناحيه صورت بر روى زمين افتاد، صدا زد: «يا عمّاه! اى عموجان به دادم برس.» امام حسين 7 همچون باز شكارى، به ميدان تاخت، و همچون شير خشمگين به دشمن حمله كرد، و شمشيرى بر ابن فضيل زد، او دستش را سپر شمشير قرار داد، دستش از آرنج جدا گرديد، نعره او بلند شد، لشكر دشمن آمدند تا ابن فضيل را از دست حسين 7 نجات دهند، در اين بين بدن نازنين قاسم زير دست و پاى اسبها قرار گرفت، و همان دم به شهادت رسيد.

وقتى كه گرد و غبار نشست، ديدند حسين 7 بر بالين قاسم 7 ايستاده، و قاسم 7 از شدّت درد، پاهايش را بر زمين مى‌سايد، و امام حسين 7 مى‌فرمايد:

بعدا لقوم قتلوك، و من خصمهم يوم القيامة فيك جدّك و

نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 140
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست