responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 387

بنا بر اين حركت كنيد! اميد كه با آغاز كار، غيرتمندانى يافت شوند كه راه شما را ادامه دهند و اگر به شهادت نايل آمديم، باز هم غم و اندوهى نيست. چرا كه آنچه نزد خداست براى شايسته كرداران بهتر است.

بپا خيزيد!

با طنين نداى «يا لثارات الحسين»، ديگر دوست و دشمن دريافته بودند كه رويدادهايى بزرگ در پيش است و توّابين در حال قيام و خروش. به همين جهت دست اندركاران جنايت هولناك كربلا غرق در وحشت و هراس شدند، تا جايى كه برخى از آنان همچون «عمر سعد» به قصر استاندارى پناهنده شد و برخى در كوه و دشت و باغستانها و لانه‌ها سر در لاك خود فرو بردند.

دو جريان «مختار» و «ابن زبير» هر كدام جداگانه با امير توّابين و بزرگان آن، ديدار نمودند و كوشيدند تا آن گروه را به سوى خويش جذب نموده و نيروى متّحد و يكپارچه‌اى، براى رويارويى با سپاه شوم اموى- كه گزارش حركت آن براى سركوبى مردم عراق مى‌رسيد- تشكيل دهند، امّا سليمان و يارانش ديگر تصميم خويش را گرفته بودند و ضربات شلّاق وجدان و احساس گناه، خواب و قرار را از آنان گرفته بود و نمى‌توانستند در انتظار روشن شدن فرجام بازيهاى سياسى و مانورهاى دو جناح، براى قبضه قدرت در عراق بمانند.

در شهادتگاه الهام بخش امير آزادى‌

پس از حركت، پيش از هر چيز به ساحل فرات شتافتند و غسل توبه و شهادت و زيارت نمودند، و آن گاه گام به سوى شهادتگاه پيشواى شهيدان سپردند.

هنگامى كه به شهادتگاه شير مرد عصرها و نسل‌ها رسيدند، شيون بود كه فضا را در هم مى‌نورديد، و گريه بود كه در گلوها مى‌پيچيد، و وا حسيناه بود كه جگرها را مى‌خراشيد، و ضجّه‌ها بود كه صخره‌ها را ذوب مى‌كرد و كوهها را متلاشى مى‌ساخت، و باران اشك بود كه بر مزار شهيدان كربلا مى‌باريد.

در آنجا، 24 ساعت ناله بود و فرياد، توبه بود و التماس، پوزش خواهى بود و آمرزش‌طلبى، دريغ بود و افسوس،

نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست