responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 258

يا نفس لا تخش من الكفّار

و أبشرى برحمة الجبّار

قد قطعوا ببغيهم يسارى‌

فأصلهم يا ربّ حرّ النّار

هان اى نفس! مباد كه از كافران و حق‌ستيزان بترسى. و به مهر و رحمت خداى پيروزمند مژده‌ات باد.

آنان با تجاوزكارى خويش دست راست مرا از پيكرم جدا كردند و تو اى پروردگار عادل آنان را به آتش سوزان وارد ساز.

عبّاس با اينكه دو دست از پيكرش جدا شده و باران تيرها بر او باريده بود، شجاعانه به تلاش خويش ادامه مى‌داد و اميدوار بود كه آب را به كودكان اردوگاه نور برساند، امّا بناگاه تيرى از سوى دشمن آمد و بر مشك آب خورد و آب بر زمين ريخت و پرچمدار دلير عاشورا را در انديشه ديگرى برد.

اينك چه بايد كرد؟

نه دستى در بدن دارد تا دگرباره صفوف دشمن را از هم بپاشد، و نه آبى كه به سوى خيمه‌هاى نور برود!! درست در اين شرايط بود كه عنصر پليدى به او نزديك شد و با عمودى آهنين بر سر او زد و آن گرامى سردار عصرها و نسل‌ها، از مركب بر روى زمين قرار گرفت و ندا داد كه:

«يا أخى أدرك أخاك!» برادر جان حسين! ديگر برادرت «عبّاس» را درياب! شاعر عرب چه جانسوز و حزن انگيز به اين مضمون مى‌سرايد كه:

در كربلا عمود آهنين چهره ماه «بنى هاشم» را تاريك كرد.

از اين رو بايد نياكان او بر شهادت آن پرچمدار عاشورا بگريند.

آيا نمى‌دانند كه عبّاس از اسب بر روى زمين افتاد و حسين 7 ناله مى‌زد كه:

برادرم! يار و ياورم! اينك با شهادت تو كمرم شكست.

سالار شايستگان با شنيدن نداى پرچمدار قهرمانش همانند باز شكارى به ميدان تاخت و خود را به برادر رسانيد، امّا هنگامى كه به عبّاس نگريست، ديد دست‌ها قلم شده، پيشانى شكسته و بر ديدگانش تير بيدادگران نشسته است.

نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 258
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست