responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 251

32- خردسال شهيد

با طنين افكن شدن نداى شجاعانه و تنهايى سالار شايستگان و اصلاحگران، صداى گريه و ناله از سراپرده حسين 7 و بازماندگان اردوگاه نور و مردم حق طلب به آسمان برخاست و همه گريه كردند.

آن حضرت به سرا پرده بانوان و شير زنان نزديك شد و فرزند خردسالش «عبد اللَّه» را خواست تا براى آخرين بار او را ببيند و مورد لطف و مهر پدرانه‌اش قرار دهد و او را وداع كند. كودك محبوب آن حضرت را آوردند و حسين 7 او را در آغوش گرفت تا هم پدر، كودك خردسال خود را نيك بنگرد و هم كودك توشه‌اى از پدر گرانمايه‌اش را برگيرد كه بناگاه عنصر تبهكارى از «بنى اسد» گلوگاه آن كودك معصوم را در آغوش پدر هدف تير بيداد قرار داد و گوش تا گوش او را بريد و دريد.

خون سرازير شد و حسين 7 كف دست‌ها را زير گلوى آن خردسال شهيد گرفت تا از خون، لبريز گرديد و آن گاه خونها را به سوى آسمان افشاند و رو ببارگاه خدا گفت:

«ربّ إن كنت حبست عنّا النصر من السّماء فاجعل ذلك لما هو خير و انتقم لنا من هؤلاء الظّالمين.»

پروردگارا، اگر در اين سراى زود گذر و فنا پذير بر اساس حكمت و مصلحت، يارى و پيروزى ظاهرى از سوى آسمان را از ما دريغ داشته‌اى، بهتر از آن را در سراى جاودانه نصيب و روزى ما ساز و داد ما و رهروان ما را از اين بيدادگران خود كامه بستان! امام باقر 7 فرمود: از خون گلوى كودك شهيدش كه آن را به سوى آسمان پاشيد، قطره‌اى به سوى زمين باز نيامد، و آن حضرت پيكر بى‌جان او را به سوى سراپرده شهيدان راه حق و عدالت برد و او را نيز در ميان پيكرهاى به خون خفته ياران و عزيزان جاى داد.

بستن آب بر روى حسين 7

هنگامى كه رژيم بيداد پيشه اموى با آن همه ادعاى دروغين اسلام پناهى و خلافت و نيابت از سوى پيامبر، با شقاوت و ناجوانمردى بهت آورى آب را بر

نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی    جلد : 1  صفحه : 251
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست