نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی جلد : 1 صفحه : 127
سازد تا به وسيله او به اقامتگاه «مسلم» راه يابد و با آن
حضرت بيعت كند و در پوشش اين دوستى و ارادت دروغين، براى جلّاد اموى و دستگاه
استبدادى و حكومت دوزخى او خبر چينى نمايد!! او نيز چنين كرد و از اين راه، ضربه
هولناكى بر پيكر آزادى و آزادگى و حقوق مردم فرود آورد و با به جان خريدن ننگ
خيانت به حق و حقطلبان و اصلاحگران در دنيا، و آتش شعلهور دوزخ در سراى آخرت،
بوسه بر آستانه بارگاه ستم زد و به پرستش آن پرداخت و به آن خفّت تن سپرد.
به پيشواى آزادى
پس از گرد آمدن انبوهى
از مردم كوفه بر گرد «مسلم» و دست بيعت سپردن آنان به دست او و اعلام يارى از حق و
عدالت و آمادگى براى اصلاحات و اعلان نفرت و بيزارى از ستم و استبداد خشونتبار و
پوسيده اموى بود كه آن حضرت اين نامه را به حسين 7 نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
امّا بعد، فانّ الرائد
لا يكذب أهله و انّ جميع أهل الكوفه معك، و قد بايعنى منهم ثمانية عشر ألفا، فعجّل
الاقبال حين تقرأ كتابى. و السّلام عليك و رحمة اللَّه و بركاته.» بنام خداوند
بخشاينده مهربان.
امّا بعد، سالار من!
سفير و پيشتاز قوم، مردم خود را نمىفريبد و حقيقت را گزارش مىكند.
سرورم! در اين شرايط
حساس كه اين نامه را به سوى شما مىنگارم، تمامى مردم كوفه با شما هستند و دل در
گرو عشق شما و برنامه اصلاحى و نجاتبخش شما دارند و تاكنون هجده هزار تن از آنان
به نشان اين دوستى و وفا به سفير شما دست بيعت دادهاند؛ بنا بر اين، پس از دريافت
اين نامه به سوى كوفه بشتاب. درود و رحمت و بركت خدا بر تو باد.
فرستادگان «عبيد» به
سوى «هانى»
پسر «مرجانه» هنگامى كه
به وسيله سردسته جاسوسان پليد خويش، «معقل»، اقامتگاه «مسلم» را يافت و از حال و
روز او و روند كارش آگاه شد، سه تن از
نام کتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) نویسنده : ابن نما حلی جلد : 1 صفحه : 127