responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 455

- 7- رسيدم.

حضرت به من فرمود: اى شعيب! به تو نگفتم كه به «ابو موسى تيرساز» نيكى كن؟

گفتم: چرا، ولى او از جايى كه رفت ديگر برنگشت.

حضرت فرمود: خداوند ابو موسى را رحمت كند، اگر درجات ابو موسى را در بهشت مى‌ديدى، چشمت روشن مى‌شد. ابو موسى درجه‌اى داشت كه فقط با آنچه كه به آن مبتلا شد، به آن مى‌رسيد[1].

دعاى حضرت يوسف (ع)

(1) 24- روايت شده كه امام صادق- 7- فرمود: خليفه ابو جعفر؛ مرا خواند و عبد اللَّه بن حسن همراه من بود. او در اين هنگام در «حيره» بود قبل از اينكه بغداد را بنا كند. مى‌خواست ما را به قتل برساند و همه اين را مى‌دانستند و در آن شك و ترديد نمى‌كردند. هنگامى كه بر او وارد شدم، دعايى خواندم و او قبلا به ابن نهيك- كه بالاى سرش ايستاده بود- گفته بود: وقتى كه دستهايم را به هم زدم، منتظر نباش و گردن او را بزن! وقتى كه آن كلمات را گفتم، خداوند خشم را از قلب خليفه بركند. و هنگامى كه وارد شدم مرا بر جاى خود نشاند و خلعتى به من داد و از نزد او بيرون آمديم. ابو بصير در آنجا حاضر بود، پرسيد: آن دعا چه بود؟

حضرت فرمود: دعاى يوسف- 7- بود كه خداوند آن را در مورد من و خاندانم، اجابت كرد[2].

ثبت بودن نام شيعيان، نزد ائمه (ع)

(2) 25- ابو بصير مى‌گويد: امام صادق- 7- به من فرمود: آيا امامت را


[1] بحار الانوار: 47/ 105، حديث 133.

[2] بحار الانوار: 47/ 170، حديث 13.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 455
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست