نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 452
پيشگويى امام صادق (ع)
(1) 20- داود رقى
مىگويد: نزد ابو عبد اللَّه- 7- بودم كه جوانى وارد شد و گريه مىكرد
و گفت: نذر كردم كه با همسرم به حج بروم ولى هنگامى كه به مدينه وارد شدم، همسرم
مرد.
حضرت فرمود: برو، او
نمرده است.
جوان گفت: او مرد و رويش
را كشيديم! حضرت فرمود: او زنده است.
جوان رفت و خندان برگشت
و گفت: بر او كه وارد شدم، ديدم نشسته است.
حضرت فرمود: اى داود!
آيا ايمان نياوردى؟
گفتم: چرا ولى مىخواهم
قلبم آرام بگيرد.
روز ترويه[1] كه رسيد،
حضرت به من فرمود: اى داود! مشتاق زيارت خانه پروردگارم شدهام.
گفتم: سرور من! فردا
عرفات است.
فرمود: وقتى نماز عشا را
خواندى، شترم را افسار بزن و بياور. من هم دستورش را اجرا كردم. پس حضرت بيرون آمد
و سوره «توحيد و يس» را خواند و سوار شد. و مرا هم به ترك خود سوار كرد. مقدارى از
شب راه رفتيم و كارهايى را در اماكنى كه سزاوار بود، انجام داد و فرمود: اين بيت
خداست، پس آنچه را سزاوار بود انجام داد.
وقتى كه صبح شد، برخاست
و اذان و اقامه گفت. و مرا هم طرف راست خود نشاند و در ركعت اوّل، سوره «حمد» و
«ضحى» را خواند و در ركعت دوّم، سوره «حمد» و «توحيد» را. قنوتش را خواند و سلام
نماز را داد و نشست. وقتى كه خورشيد طلوع كرد آن جوان با همسرش از مقابل ما
گذشتند. آن زن به شوهرش