(1)
باب هفتم: در معجزات امام جعفر صادق (ع)
اثر دعاى امام صادق (ع)
(2) 1- مفضّل مىگويد: با امام صادق- 7- به طرف مكّه مىرفتيم. در اين هنگام از كنار زن و بچهاى كه گاوشان مرده بود و براى آن مىگريستند، گذشتيم.
حضرت فرمود: چه شده است؟
زن گفت: اين گاو، همه چيز ما بود و با آن زندگى خود را مىگذرانديم. اكنون مرده است و ما نمىدانيم چه كار كنيم.
حضرت فرمود: آيا مىخواهى كه خدا آن را زنده كند؟
زن گفت: ما ناراحت هستيم و تو ما را به مسخره گرفتهاى؟
حضرت فرمود: هرگز مقصودم اين نبود. پس امام دعا كرد و با پاى مبارك، ضربهاى به گاو وارد كرد و او را نهيب زد كه گاو برخاست و سر پا ايستاد.
زن گفت: قسم به خداى كعبه! تو عيسى بن مريم هستى. بعد امام- 7- داخل مردم رفت و آن زن نتوانست حضرت را بشناسد[1].
[1] بحار: 47/ 115، حديث 151.