نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 527
كسى كه معتمد تو نباشد چيزى مخور و از محافظت خود غافل مباش، و
آن قصّه را فراموش مكن كه پادشاه هند تحف از بهر تو فرستاد و از آن جمله كنيزكى
بود كه او را از طفوليّت به زهر پرورده بودند تا طبيعت او قريب به افاعى شده بود و
غرض ايشان از آن، قصد تو بود و من اين حال را به فراست دريافتم و تو را تنبيه
كردم.
اى اسكندر! به يك دليل حكم مكن و چون دلايل متعارض شوند، ميل به طرف
اقوى كن. اى اسكندر! عدل صفتى از صفات الهى است و به عدل آسمان و زمين قايم شده و
به عدل پيغمبران مبعوث شدهاند و عدل سيرت عقل است، و به عدل مالك رقاب و قلوب
توان شد و حكماى هند گفتهاند: «عدل سلطان بهتر از خصب زمان است و سلطان عادل انفع
است از مطر وابل- يعنى، باران بزرگ قطره.» و در بعضى احجار به سريانى نوشته بود كه
ملك و عدل دو برادرند كه هيچكدام را از ديگرى استغنا نيست. بعد از آن مىگويد:
كيفيّت ارتباط [136 آ] اسباب نظام عالم به يكديگر در صورت دايره وضع مىكنيم تا
صورت توالى و تشابك ايشان محسوس و مشاهد گردد و زبده اين كتاب و خلاصه مطالب آن
اين دايره است و اگر غير اين نفرستادمى كافى بودى و صورت دايره اين است.»
تمام شد سخن معلّم اول ارسطاطاليس.
فايده سوم: در ايراد كلامى از فيلسوف محقّق و حكيم مدقّق خواجه
نصير الملّة و الدّين محمّد طوسى
در سنه ثلث و ستين و ستمايه هلاكو خان از دنيا رحلت نمود. امرا و
اركان دولت اتّفاق داشتند كه اباقا خان[1]
بهجاى پدر بر تخت سلطنت نشيند و به اتّفاق مىگفتند كه، «تو از ساير برادران
بزرگترى و وليعهد پدرى و به رسوم قديم و جديد داناتر و با وجود تو، عقل رخصت ندهد
كه ديگرى قايم مقام ايلخان گردد.» و او ابا مىنمود و آن شغل خطير را به
[1] - اباقا خان يا ابقا خان و بنابر نوشته مورّخان
عربزبان« ابغا»، دومين ايلخان از ايلخانان مغول حاكم بر ايران و بزرگترين پسر
هولاگو خان، متولّد 631 و متوفّى به سال 680 ق. براى اطلاع بيشتر از احوال او.
رجوع شود به:
زرياب خويى، عباس،« اباقا خان»،
دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 2، صص 333 تا 342.
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 527