نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 494
فصل دوم: در فضيلت علم و عقل و بيان علوّ مرتبه علما و عقلا
در قرآن مجيد آيات متعدّده دلالت بر فضل علم و علما مىكند. از آن
جمله خداى عز و جلّ فرموده: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي
الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ[1]
يعنى: «بگو آيا برابرند آن كسانىكه عالم و دانايند و آن كسانىكه جاهل و
نادانند؟» و فرموده: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا
مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ[2]
يعنى: «بلند مىگرداند خداى عز و جلّ آن كسانى را كه ايمان آوردهاند و آن
كسانىكه اتيان علم به ايشان شده درجهها.» و فرموده:
إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[3]
[127 آ] يعنى: «خشيّت ندارد از خداى عز و جلّ از بندگان او، الّا علما.» و خداى عز
و جلّ در قرآن مجيد فرموده: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ
لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[4]
يعنى: «ياد كن اى محمد! وقتى را كه پروردگار تو گفت به فرشتگان كه، به درستى كه من
آفرينندهام يا گردانندهام در زمين كسى [را] كه خليفه باشد و بر خلق اوامر و
نواهى او لازم و متّبع باشد.» قالُوا [يعنى:] گفتند آن فرشتگان: أَ تَجْعَلُ
فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ[5]
يعنى: «آيا مىگردانى در زمين كسى كه فساد كند در زمين و خونها بريزد؟» وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ يعنى: «و حال آنكه ما فرشتگانيم. به پاكى ياد مىكنيم تو را به امر
يا به توفيق تو كه موجب حمد است، يا ذكر و تسبيح تو مىگوييم و ذكر مىكنيم تو را
به قدس، و آن پاكيزگى باشد از هر ناشايستى.»
قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ خداى عز و جلّ در
جواب ايشان فرمود: «به درستى كه من مىدانم در آفرينش اين خليفه از حكمتها و
مصلحتها آنچه شما ندانيد.»
و همانا خلاصه سؤال ملائكه آن است كه، آدم را خليفه مىسازيد و بر ما
ترجيح و تفضيل مىدهيد و حال آنكه مقتضاى طبع بشر فساد و خونريزش است و ما مسبّحان
و مقدّسانيم. و همانا مراد آن است كه طبع و سرشت ما ذكر و تسبيح و تقديس است و ما
را اشتغال و اهتمام به امرى ديگر نيست كه از ما بدى و فسادى به وجود آيد. پس،
چگونه بشر را بر ما ترجيح تواند بود؟ و خلاصه جواب حضرت حقّ- جلّ و علا- آن است
كه،