responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 581

از پيش خدا بهر خدا آمده‌اى‌

نى از پى بازىّ و هوا آمده‌اى‌

در معرفت و عبادت ايزد كوش‌

كز بهر همين، درين سرا آمده‌اى [1]

از عالم حقّ بدين سرا آمده‌اى‌

بنگر ز كجا تا به كجا آمده‌اى‌

خالى نشوى يك نفَس از علم و عمل‌

گر زانكه بدانى كه چرا آمده‌اى [2]

و لا يخفى آنكه تمام اين أشعارِ قرائت شده، در نوار موجود است.

بَسْطُ الزّمان وَطىُّ الزّمان براى يكى از رفقاى حاج سيّد هاشم حدّاد

بالجمله در اوقاتيكه به معيّت ايشان در نجف أشرف مشرّف بوديم، يكى از شاگردان و ارادتمندان نجفى ايشان روزى براى حقير كه با وى تنها به حرم مطهّر حضرت أمير المؤمنين 7 مشرّف مى‌شديم در ضمن بيان احوال خصوصى خود مى‌گفت: در آن حالات تحيّر و شدّت واردات روحى كه داشتم، دو قضيّه براى من اتّفاق افتاد كه در آن زمان هم نفهميدم، بعدها فهميدم كه غير عادى بوده است:

اوّل آنكه: يك روز با جميع فرزندان از پسر و دختر و عيال تصميم گرفتيم به مدينه منوّره از راه بيابان برويم و چند روزى را در آنجا به زيارت مشغول باشيم. حركت كرديم و تا مرز سعودى كه متّصل به خاك عراق از ناحيه خشكى و بيابان رَمْل زار نجف است رفتيم و چندين روز بطول انجاميد تا بدانجا رسيديم. در وقت عبور، مرزداران از دادن اجازه عبور امتناع كردند، چون بدون گذرنامه بوديم و چندين روز هم همه ما را توقيف نمودند و سپس آزاد كردند، و ناچار به نجف أشرف مراجعت نموديم. چندين روز هم طول كشيد تا به نجف و منزل خود رسيديم؛ و مجموع اين ايّام قريب چند هفته شد، ولى وقتى به نجف‌

______________________________ [1] همان مصدر، ص‌

[2] 951 همان مصدر، ص 159

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 581
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست