responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 36

صوب كربلا مراجعت شد و قريب ظهر بود كه وارد شديم.

امر حضرت آقا به ملازمت و استفاده از محضر حضرت آية الله حاج شيخ محمّد جواد انصارى (قدّه)

عصر روز بيست و نهم كه در حرم مطهّر أمير المؤمنين 7 مشغول بوديم، حضرت آقا فرمودند: مثل اينكه حضرت ثواب اين زيارت شما را بازگشت به ايران و استفاده از حضور حضرت آية الله حاج شيخ محمّد جواد انصارى همدانى قرار داده‌اند. وقتى به ايران رفتى، اوّل خدمت ايشان برو؛ و كاملًا در تحت تعليم و تربيت ايشان قرار بگير!

عرض كردم: در صورتيكه ايشان امر به توقّف در ايران بنمايند، در آنصورت دورى و جدائى از شما مشكل است!

فرمودند: هر كجاى عالم باشى ما با توايم. رفاقت و پيوند ما طورى به هم زده شده كه قابل انفكاك نيست. نترس! باكى نداشته باش! اگر در مغرب دنيا باشى و يا در مشرق دنيا، نزد ما مى‌باشى! سپس فرمودند:

گر در يمنى چو با منى پيش منى‌

ور پيش منى چو بى منى در يمنى‌[1]

آرى، در آن سال كه تابستان فرا رسيده بود، ما به جهاتى قصد داشتيم به ايران براى زيارت حضرت امام رضا 7 و تجديد عهد با ارحام و أحبّه و أعزّه از دوستان كه از بَدْوِ ورود به نجف تا آنوقت كه هفت سال سپرى مى‌شد به طهران نيامده بودم، و ايضاً براى فى الجمله تغيير آب و هوا براى مرحومه والده كه چون به فشار خون و كسالت قلب و آسم ريوى مبتلا بودند و عجّه‌هاى شديد و تند وزشِ بادهاى نجف سينه شان را به شدّت متألّم مى‌ساخت، و همچنين‌


[1] -

و همين مراد و مُفاد را ميرساند بيت ابن فارض عارف شهير مصرى:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست