responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راز ربانى (اسرار الوحى سبحانى) نویسنده : نسفی، عزیزالدین یا همدانی، میر سید علی    جلد : 1  صفحه : 95

حكايت‌[1]

ذوالنون مصرى- رحمة الله عليه‌[2]- گفت: در خانه كعبه، جوانى‌[3] ديدم؛ گرد حرم طائف، باطنش مشحون از لطايف‌[4]؛ چون هلال باريك و چون بدر منور، اثر رياضت و گرسنگى در جبين او مبين. درستى داشتم؛ به شكستگى پيش او نهادم.

گفت: اى ذوالنون! من اين شكم تهى را هزار دينار شكرانه داده‌ام و به دست آورده‌ام؛[5] به يك دينار هركز باز نفروشم [كه بى‌همتى باشد.][6]

حكايت‌[7]

احمد بن ابى الحوارى- رحمة الله عليه- مى‌گويد[8]. مدت‌[9] چهل سال طعام نخوردم تا آنگاه كه ميته‌[10] بر من مباح [شد][11]؛ كه دانستم كه مردار دنيا، پاكان حضرت را جز به وقت اضطرار و مخمصه، مباح نيست.

حكايت‌[12]

فضيل عياض گفت‌[13]: رحمة الله عليه- كه: با كثرت عيال و قلت مال‌[14]، شبى در خانه، چراغ نداشتم و از مأكول و مشروب و ملبوس، جز چراغ بى‌پيه نبود وقتم خوش شد[15]؛ گفتم: الهى! مرا و اطفال و عيال‌[16] مرا برهنه و گرسنه‌[17] در خانه بى‌نور[18] گذاشتى و خانه مرا به خانه انبيا[19] ماننده كردى. من به چه خدمت سزاوار اين‌


[1] -( حكايت) ندارد.

[2] - ذوالنون مصرى قدس الله سره.

[3] - جوانى را.

[4] - مشحون از انواع لطايف.

[5] - به سى هزار دينار خريده‌ام و شكرانه داده، به دست آورده‌ام.

[6] -( س): ندارد.

[7] -( حكايت) ندارد.

[8] - احمد خوارى- قدس الله روحه العزيز گويد.

[9] -( مدت) ندارد.

[10] - ميّت.

[11]. اصل: نشد.

[12].( حكايت) ندارد.

[13]. فضل عياض- رحمة الله عليه- گفت.

[14]. س: حال.

[15]. جز فراغ تن، در آن نيستى با هست مطلق وقتم خوش بود.

[16]. عيال و اطفال.

[17]. گرسنه و برهنه.

[18]. بى‌نور چراغ.

[19]. انبيا و اوليا.

نام کتاب : راز ربانى (اسرار الوحى سبحانى) نویسنده : نسفی، عزیزالدین یا همدانی، میر سید علی    جلد : 1  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست