. نمرود، پسر كنعان بن سام بن نوح بود. معنى نمرود، «لم يمت» و آن
كافر مشهور، از جمله كسانى بود كه به پادشاهى تمام روى زمين رسيد. وى دعوى الوهيت
كرد و مردم را به پرستش خويش وادار نمود. حضرت ابراهيم به سوى او و قومش مبعوث شد.
نمرود بعد از محاربه با ابراهيم، به مشورت يارانش، آتش عظيم برافروخت و ابراهيم را
در منجنيق نهاده، در آن پرتاب كرد. آتش بامر الهى بر ابراهيم گلستان شد. باز هم
نمرود ايمان نياورد و همانطور به كفر خود ادامه داد؛ تا سرانجام پشهاى كوچك در
بينى او رفت و مغزش را خورد و مدت 40 سال را در غايت مرض و عذاب گذشت تا مرد.
(حاشيه مصيبتنامه، به نقل از حبيب السير، ج 1، ص 44)
فرعون: (ص 111)
. در ازمنه سابقه، ملوك عمالقه مصر را فرعون مىگفتند؛ چنانكه
پادشاهان روم را قيصر و سلاطين حبشه را نجاشى مىخواندند. اول فراعنه مصر- سنان بن
علوان بن عوج بن عمليق- معاصر حضرت ابراهيم بود و فرعون ثانى، زيان بن الوليد كه
نسبش به عمرو بن عمليق مىپيوست. و او يوسف مصر را امير كرد و به وى ايمان آورد.
فرعون ثالث، قابوس بن مصعب بود كه پس از يوسف، رايت كفر افراشت و دست ظلم و تعدى
به بنى اسرائيل دراز كرد. و پس از او، برادرش كه وليد نام داشت و همان فرعون موسى
(ع) بود، به سلطنت رسيد و بيشتر از برادر در ايذا و اضرار ذريّات يعقوب (بنى
اسرائيل) كوشيد و با آنكه رجال آن قوم را بندگى مىفرمود، نسوان را نيز به مطالبه
خراج مىرنجاند و پس از 50 سال كه ظلم را بنهايت رسانيد، دعوى الوهيت كرد؛ گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى».
تا سرانجام در حاليكه به تعقيب او- موسى (ع)- بيرون مىرفت، با لشكريانش در رود
نيل غرق شد.
(حاشيه مصيبتنامه، به نقل از حبيب السير، ج اول، ص 81، خلاصه)
خليل: (ص 111)
. اشارت است به حضرت ابراهيم خليل (ع)؛ آنجا كه فرمود تعالى شانه: