عصام بن يوسف گويد: از حاتم اصم- رحمة الله عليه[2]-
پرسيدم از صفت نماز وى.
گفت: چون قيام نمايم به امر مولى و كمر بندم به خدمت، سوى مسجد دوم[3]. نخست[4]
دل حاضر كنم (به) نيت و تكبير آورم[5] به عظمت[6] و ترتيل و تبتيل آورم در قرائت[7] و ركوع آرم به خشيت، و سجود آرم به
يافت قربت، و قعود آرم[8] به
طمأنينت، و سلام وداع كنم بر راعيان به عبرت[9]
و بازگردم به خوف و بيم و قطيعت، كه كار با بىنياز افتاده است.
عصام گفت: اگر نماز اين است كه توصفت كردى، ما همه عمر[10] چنين نماز نكردهايم.
بندار بن الحسين گويد:[11] صحبت اهل
بدعت، روى گردانيدن از حق باز آرد و[12] هر كه
قبله جانش حق نيست، بحقيقت نماز وى تباه شده است؛ و وى[13]
خبر ندارد.