responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 47

به غير دوست نبايد نمود راز ابراز

كه غير ابروى او نيست قبله‌گاه نماز

ز عاشقان اگر آزرده‌دل بود معشوق‌

چه سود ناله و فرياد و آه و سوز و گداز

چو دست ما به سر زلف آن صنم نرسد

چگونه قصه شب را كنيم دور و دراز

نبود كس بر من غير شمع و پروانه‌

شبى كه با تو نمودم به عجز راز و نياز

زبان شمع بريدم كه بازگو نكند

به پيش غير تو چون جز تو نيست محرم راز

به گردن است مرا طوق بندگى و خوشم‌

كه هست خواجه ما مهربان و بنده‌نواز

بگفتمش چكنم زآتش فراق تو گفت‌

اگر هواى وصالت بود بسوز و بساز

اگر مرگ را باور ندارى ديگر نخواب‌

لقمان حكيم در موعظه‌اى كه به فرزندش داشت، فرمود: اى فرزندم! اگر در مردن شك دارى خواب را از خود بردار كه نمى‌توانى، اگر در برانگيخته شدن در قيامت شك دارى، بيدارى را از خود بردار كه نمى‌توانى، بنابراين اگر در خواب و بيدارى خود كه دو واقعيت است انديشه كنى مى‌فهمى كه وجودت به اختيار ديگرى است، همانا خواب به منزله مرگ، و بيدارى بعد از خواب به منزله زنده شدن پس از مرگ است.

نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست