نام کتاب : عبرتآموز نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 166
است، و با دقت و تأمل مىنگرند و نگريستنشان
عبرت است، و سخن مىگويند و گفتارشان حكمت است، و راه مىروند و راه رفتنشان ميان
مردم بركت است، اگر اجلهايى كه به آنان مقرر شده نبود، روحشان در جسدشان به خاطر
ترس از عذاب و شوق به ثواب برقرار و پابرجا نمىماند[1].
[حرف خاء]
خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد
نام مباركش عمرو بن عبد الله صائدى و از دلاوران و شجاعان قبيله
همدان، و از پيروان و شيعيان خاص امير مؤمنان 7 بود؛ و در همه امور و
مشاهد و مجاهدتها با ولى الله الاعظم، صاحب ولايت كليه و جانشين بلافصل رسول
اسلام 6 همراهى داشت؛ و ملازم ركاب سرور عارفان و امام عاشقان و
چراغ روح پاكان بود.
پس از شهادت امير مؤمنان با همه وجود و خالصانه و عاشقانه در محضر
حضرت مجتبى 7 قرار گرفت و جانانه از آن حضرت در امور دين و دنيا متابعت
كرد.
پس از هلاكت معاويه و قرار گرفتن آن نابكار در چاه هاويه شيعيان از
جمله ابوثمامه در خانه سليمان بن صرد خزاعى گرد آمدند و به وسيله نامه از حضرت
حسين 7 براى آمدن به كوفه براى مبارزه با امويان و تشكيل حكومت اسلامى
دعوت كردند تا به دلگرمى نامههاى آنان، نماينده ويژه آن حضرت، جناب
[1] - من عرف الله وعظمه منع فاه من الكلام، وبطنه من
الطعام، وعفى نفسه بالصيام والقيام. قالوا: بآبائنا وأمهاتنا يا رسول الله! هؤلاء
أولياء الله؟ قال: إن أولياء الله سكتوا فكان سكوتهم ذكرا، ونظروا فكان نظرهم
عبرة، ونطقوا فكان نطقهم حكمة، ومشوا فكان مشيهم بين الناس بركة، لولا الآجال التى
قد كتبت عليهم لم تقر أرواحهم فى أجسادهم خوفا من العذاب وشوقا إلى الثواب.
كافى: 2/ 237، باب المؤمن و
علاماته و صفاته، حديث 25؛ بحار الانوار: 66/ 288، باب 37، حديث 23.
نام کتاب : عبرتآموز نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 166