آنكه فخر كند به آن بر علما يا جدل كند به
آن با نادانان يا بگرداند روى مردمان را به سوى خود و ايشان را مريدِ خود سازد پس
بايد كه جاى آن در ميان جهنّم باشد. به درستى كه سزاوار نيست رياست و پيشوايى مگر
از براى كسى كه شايسته آن باشد[1].
واز حضرت امام جعفر صادق 7 روايت است كه: علم پيوسته است
به عمل، پس هركه علم به هم رسانيد عمل مىكند و هركه عمل كرد علم به هم مىرساند.
و علم مىخواند صاحبش را به عمل، پس[2]
اگر اجابت كرد آن را باقى مىمانَد و الّا زايل مىشود[3].
و نيز از آن حضرت مروى است كه: هرگاه عالم را دوستدار دنيا يابيد او
را بر دينى كه داريد[4] متّهم
سازيد و ايمن مباشيد كه مخالفت دين بكند[5]
زيراكه هركسى[6] پاسدارى
مىكند چيزى را كه دوست مىدارد[7].
فصل [در آداب معلم]
بدان كه سزاوار از براى كسى كه اراده تحصيل علم نمايد آن است كه پاكيزه
سازد نفس را از خُلقهاى بد و صفتهاى ناپسند؛ زيراكه علمْ عبادت دل است و نماز روح
است و تقرّب جستنِ باطن است به خداى عزّ وجلّ. و همچنان كه نمازى كه وظيفه اعضاى
ظاهرى است صحيح نيست مگر به پاكيزه ساختن ظاهر اعضا از نجاستهاى صورى و معنوى،
همچنين صحيح نسيت عبادت باطن و عمارت دل به علم مگر بعد از پاكيزه ساختن آن از
خُلقهاى خبيث و صفتهاى پليد.