از براى آنكه هرگاه خداى عزّ وجلّ بر دل
بنده مطّلع شود كه تكبير مىگويد و ميلى از حقيقت تكبير در آن عارض شده باشد خداى
تعالى به آن بنده مىگويد: اى دروغگو! آيا مرا[1]
فريب مىدهى؟ به عزّت و جلال خودم قسم كه محروم مىسازم تو را از حلاوت ذكر خود
ومحجوب مىگردانم تو را ازنزديكى و راز گفتن با من به مناجات[2].
پس ملاحظه حال دلِ خود را در وقت نماز بكن اگر مىيابى در خود حلاوت
نماز را و در نفس خوشى و شكفتگى او را و در دل سرور به مناجات را در حالتى كه لذّت
از خطاب با خدا بردارى، پس بدان كه خدا تصديق تو را در تكبير كرده و الّا سلب لذّت
مناجات و محرومى از حلاوتِ عبادت را دليلى بدان بر آنكه خداى عزّ وجلّ تكذيب تو را
كرده و از درگاه خود دور گردانيده.
فصل [دعاى استفتاح در نماز]
و امّا اوّل كلمهاى كه در دعاى استفتاح مىگويى اين است:
يعنى روى خود را متوجّه كسى مىسازم كه آسمانها و زمين را آفريده در
حالتى كه مايلم به دين حقّ و مسلمانم.
و مراد از رو[3] روى
ظاهر]m .a 601[ نيست از براى آنكه روى ظاهر را متوجّه قبله ساختهاى و خدا منزّه
است از آنكه در جهتى باشد تا آنكه روى بدن به سوى او گردانيده باشى، بلكه روى دل
است كه متوجّه آفريننده آسمانها و زمين مىشود. و[4]
نظر كن به دل كه آيا متوجّه آرزوهاست و همّتهايى[5]
كه در خانه و بازار است و[6] تابع
شهوتهاست يا آنكه متوجّه آفريننده آسمانها و زمين است. و بترس از اينكه اوّل[7]