نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 94
«در هر چيزى بخشى از هر چيز هست.»[1] يعنى مثلًا اجزاى گوشت در علف است؛
اما آنچه آن را علف كرده آن است كه اجزاى علف در آن بيشتر از اجزاى گوشت است.
نظر ارسطو در مورد فلاسفه گذشته
ارسطو معتقد است فيلسوفان نامبرده، تنها علت مادى را مطرح كردهاند،
او علت مادى آنها را، فىالمثل آب تالس و آتش هراكليتوس يا هواى آناكسيمنس و
ديوگنس را عنصر (استويخئون) و اصل (آرخه) ناميد: «بر پايه اين نظريات [فلاسفه
گذشته] مىتوان گفت كه تنها علت، همان علت به اصطلاح مادى است.»[2]
نظريه دكتر قوام صفرى
دكتر قوام صفرى اينگونه اعتراض مىكند:
«يا مقصود ارسطو از اينكه مىگويد آرخه پيش از سقراطيان علت مادى
است، (1) ماده مطلقاً نخستين است يا (2) مقصود وى نخستين نسبت به صورت آينده است؛
زيرا ماده به اين دو معنى در آثار ارسطو به كاررفته است. (مثلًا: مابعد، دلتا، 4،
1015 آ 10- 6) اگر مقصودش دومىباشد، پس مثلًا آب تالس تنها در مقايسه با
صورتى جديد علت مادى محسوب مىشود؛ اما در اين معنى همين علت مادى
يعنى آب، خود داراى صورت است. با در نظرگرفتن اين معنى بهتر است بگوييم تالس در
جريان بازگرداندن كثرات به