نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 28
معانى متأخر قوه در فلسفه اسلامى
در فلسفه اسلامى معاصر، سه معنا براى «قوه» متداول است:
الف) قوه فاعلى كه منشأ صدور فعل است؛
ب) قوه انفعالى كه ملاك پذيرش فعليت جديد است و در اين مبحث همين
معنى اراده مىشود؛
ج) قوه به معناى مقاومت كه در برابر «لاقوه» به كار مىرود؛[1]
البته علامه طباطبايى، قسم سوم را به عنوان معنايى مجزا، در بدايه
الحكمه ذكر نكرده است:
بايد توجه داشت كه تعبير «قوه» يا «آنچه بالقوه است» همانگونه كه بر
حيثيت قبول و پذيرش اطلاق مىشود، بر حيثيت فعل و تأثير نيز در صورت شديد بودنش
اطلاق مىگردد، و همانگونه كه در مورد مبدأ قبول به كار مىرود. در مورد مبدأ فعل
نيز استعمال مىشود؛ مثلًا به مبادى آثار نفسانى (آثارى چون شنيدن، خيال كردن وغير
آن) قواى نفسانى، و مبادى آثار طبيعى، قواى طبيعى اطلاق مىشود.
استعداد
دربسيارى از موارد لفظ استعداد به جاى قوه به كار مىرود؛ از اين رو
بجا است كه با مفهوم و معناى استعداد آشنا شويم.
علامهطباطبايى استعداد را چنين معرفى مىكند:
«آمادگى خاص شىء براى تبديل شدن به شىء ديگر در ارتباط با شىء مستعد «شىء
تبديل شونده» استعداد ناميده مىشود.»